نام پژوهشگر: آرش مشفقی

جریان سیال ذهن در ادبیات داستانی فارسی معاصر
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  آرش مشفقی   ناصر علیزاده

با شکوفایی جریانِ عظیمِ «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه هایِ حیاتِ بشری را تحتِ سیطره خویش قرار داد، در ادبیّات نیز شاهد دگردیسیِ رمان و پیدایش شیوه های نوینی برای روایت داستان بودیم. اصطلاح استعاریِ «جریان سیّال ذهن» که نخستین بار توسّط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طیِ همین پروسه «مدرنیسم» وارد حوزه ادبیّاتِ داستانی شده، و به مثابه شیوه ای مدرن برای روایت، دستْ مایه نویسندگانی چون «جیمز جویس»، «مارسل پروست» و «ویرجینیا وولف» قرار گرفت که از این رهگذر آثار ماندگاری در عالم ادبیّات، به وجود آمد. در رمان «جریان سیّال ذهن»، بر خلاف شیوه کلاسیک، نقش نویسنده به حداقل ممکن می رسد و درواقع داستان نویس در جایگاه ناظر و رابطی بی طرف، می کوشد تا با ثبت و ضبط تمامی حالاتِ جزر و مدّ ذهن شخصیّت های داستان، افکار و عواطف آنها را به طور مستقیم و بدون هرگونه سانسور در اختیار خواننده قرار دهد. این شیوه جدید در ادبیّات داستانی، نقطه تلاقی مکاتب بزرگی نظیر «ناتورالیسم»، «سوررئالیسم» و... و همچنین جریان های مدرن ادبی است که مولّفه هایی را از هر کدام وام گرفته است. امّا باید توجّه داشت که «جریان سیّال ذهن»، یک مکتب ادبی مستقل محسوب نمی شود، بلکه بر یک تکنیک روایی دلالت دارد و در عین بهره گیری از دستاوردها و آموزه های مکاتب یاد شده، خود، ترکیبی مستقلّ از آنهاست. هر چند منتقدان و داستان پژوهان، در تعریفِ این سبکِ داستان نویسی، از وحدتِ رویّه پیروی نکرده اند و پژوهشگر و محقّق در برخی موارد با اختلاف نظرهایی در باب تعریف این اصطلاح و شیوه های به کار گیری آن مواجه می شود، امّا آنچه که در همه تعاریف مشترک است، اینکه در رمان «جریان سیّال ذهن» با رویکردی ویژه به مفهوم «زمان» و «آگاهی» سر و کار داریم. رویکردی که پیش از پیدایش این نوع از داستان پردازی، سابقه نداشته است. تمسّک به این شیوه روایی در داستان نویسی، از چندی پیش مورد توجّه داستان نویسان ایرانی نیز قرار گرفته است و ما در طیّ دهه های گذشته شاهد ظهور رمان نویسانی بوده ایم که از این روش در نگارش داستان بهره برده اند. از میانِ ده نویسنده مشهور معاصر – «صادق هدایت»، «بهرام صادقی»، «صادق چوبک»، «بهمن شعله ور»، «هوشنگ گلشیری»، «عبّاس معروفی»، «گلی ترقّی»، «شهریار مندنی پور»، «حسین سناپور» و «مصطفی مستور» - که در این رساله، آثارشان از منظر انطباق با معیارهایِ پذیرفته شده رمانِ «جریان سیّال ذهن»، مورد بررسی قرار گرفته است، صرف نظر از «صادق هدایت» و تا حدودی «بهرام صادقی» که پرداختن به آنها بیشتر به جهت پیشگامی شان در داستان نویسیِ مدرن ایران بوده است، در آثار بقیّه نویسندگان یاد شده، استعمال تکنیک های عمده شیوه «جریان سیّال ذهن»، به وضوح مشهود است. البتّه توجّه به این نکته بدیهی، لازم به نظر می رسد که صفت «جریان سیّال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود، که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی هایِ «جریان سیّال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان هایِ نویسندگان یاد شده برای تک تکِ ویژگی هایِ «جریان سیّال ذهن» نه به معنای قطعیّت انتساب آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصد وجود این ویژگی ها و شدّت و ضعفِ آنها در داستان هایِ مورد بررسی نشان داده شود.