نام پژوهشگر: علی محمد سالاری

شناسایی عناصر تشکیل دهنده حکمت مدیریتی در ناجا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  علی محمد سالاری   حسن دانایی فرد

در عصر نا اطمینانی و تلاطم شدید محیطی اتکاء صرف به دانش و تجربه مدیریتی راهی به مقصود نخواهد برد. مدیریت رویدادهای غیرمنتظره به چیزی بیش از علم و تجربه نیاز دارد. مطالعات مدیریت در عصر کنونی نوعی رجعت به یکی از اندیشه های فیلسوف بزرگ یونانی –ارسطو– بنام حکمت عملی یا دوراندیشی، نشان می دهد. این مقاله برآن است تا بنا به ماهیت ذاتی کارویژه های ناجا، عوامل کلیدی شکل دهنده حکمت عملی در مدیریت(حکمت مدیریتی) را واکاوی کند و نوعی اولویت بندی از آن را ارائه دهد. حکمت مدیریتی اشعار به اتخاذ تصمیمی دارد که در آن پیوند عقلانیت و اخلاق، صلاح عامه یا خیرهمگانی را رقم می زند. به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر این پژوهش، پس از بررسی متون موجود و نظر سنجی از اساتید و صاحب نظران و با استفاده از مدل رینولدز (2003)، تعداد 63 عنصر در گامهای ابتدایی بدست آمد، سپس از جمعبندی عناصر مذکور تعداد 25 عنصر تشکیل دهنده حکمت مدیریتی( مانند: دانش ، هوش ، خلاقیت و ... ) که به صورت مشترک در مبانی نظری مذکور مورد بحث قرار گرفته بودند شناسایی و مورد ممیزی پژوهشی واقع شدند. ابتدا برای تایید و یا رد عناصر شناسایی شده مراتب طی پرسشنامه ای مورد نظر سنجی 30 نفر از اساتید و مدرسین ناجا قرار گرفت و پس از تایید ، یک نمونه 100 نفری از مدیران ناجا بر مبنای جدول برآورد حجم نمونه ، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و از آنان خواسته شد تا بر مبنای برداشت خود از تاثیر عناصر تشکیل دهنده حکمت مدیریتی در موفقیت مدیران، امتیاز لازم را به هریک از آنان اختصاص دهند. پژوهش حاضر از نظر هدف "توسعه ای" ، از نظر طرح پژوهش "توصیفی" و از نظر روش پژوهش از نوع "همبستگی" به حساب می آید. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه برای نظر سنجی از اساتید و همچنین برای بررسی نگرش جامعه آماری در مورد میزان تاثیر هریک از عناصر بر حکمت مدیریتی استفاده شده است . نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در بین مدیران ناجا برداشت مشترکی از حکمت مدیریتی وجود دارد، و کلیه عناصر شناسایی شده مورد تایید قرار گرفته و در تشکیل حکمت مدیریتی نقش دارند و در نهایت عناصری همچون توانایی تفکر ، اعتماد به نفس و توانایی تشخیص مسئله ، بیشترین و عناصری همچون سن ، توانایی مدیریت عدم اطمینان و توجه به احساسات و عواطف، کمترین امتیازات را کسب نمودند . برمبنای نتایج مذکور می توان حکمت مدیریتی را یک سازه چند بعدی دانست که با تکیه بر عناصر تشکیل دهنده آن پاسخگوی مسائل سازمانی و امور انسانی می باشد .