نام پژوهشگر: سید امیر رضوانی

طراحی موزه بر اساس فن آوری چند رسانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  سید امیر رضوانی   محمود نصیری انصاری

وقتی از معماری سخن میگوییم، از چه چیز حرف میزنیم؟ واقعیت این است که آثار معماری جدای از کارکردهای فیزیکی که برای آنها قایل هستیم، همواره میتوانند از منظر دیگری مورد ارزیابی و توجه قرار گیرند که این منظر به قابلیتها و کارکردهای پیامی آنها اشاره دارد. به تعبیر دیگر، آثار معماری گذشته از تعریف معماری :"ظرفی برای زندگی" ویژگیهای دیگری هم دارند که برای مخاطبینی که با نگاه اندیشه ورز به آنها مینگرند حاوی پیامهایی با محتوای فرهنگی و اجتماعی است. چندرسانه یا مولتی مدیا که به مفهوم مجموعهای از تکنولوژی ها و تکنیک ها به منظور ارائه اطلاعات است و با استفاده همزمان از نوشته ها، صداها، انیمیشن گرافیک و ویدئو با ارائه اطلاعات کیفیت میبخشند و همزمان با این دستاوردهای جدید تکنولوژیک نوع جدیدی از هنر به صورت multimedia art با قابلیتی که میتواند اطلاعات یک موزه را در حد یک دیسک دیجیتالیزه و فشرده نموده و به راحتی قابل جابجایی و پراکنده نماید به وجود آمده است وارونه شدن وجه تمایز جهان واقعی و مجازی، غیر قابل تملک شدن اطلاعات صورت تفکر مخاطبان را به گونهای تغییر خواهد داد که شناخت آنها و طرز فکر آنها چه از منظر موزه و چه از دیدگاه هنرمندان امری دشوار خواهد بود. یکی از اساسی ترین رویکردهایی که در شکل گیری پروژه تأثیر بسزایی بجای گذاشت تمایل به " نوبودن" و "نوماندن" این موزه است. برای نیل به این خواسته ابتدا به بررسی کلیه عوامل تأثیر گذار بر موزه و مخاطب پرداختیم و بر این گمان بودیم که این "موضوع معماری" (موضوع موزه، عملکرد موزه) است که نقش تعیین کننده ای در این قبال دارد. بنابراین به طور بسیط به مطالعه در موضوع ها و عملکردهای مختلف موزه در قالب مطالعات case study پرداخیتم. موزه مردم، موزه موسیقی، موزه آوا، موزه ارتباط، موزه رسانه، موزه ارگ، موزه زمان، موزه رنگ و نور، موزه تصویر، موزه خیابانی و اکو موزه از موضوعاتی بودند که بر اساس فناوری چند رسانه ای به طور کامل موردبررسی قرارگرفتند. با کاملترشدن مطالعات به این نتیجه نزدیکتر می شدیم که عملکرد و موضوع موزه به تنهایی قادر به تأثیرگذاری نوینی بر مخاطب نیست و عامل دومی در کنار آن موردنیاز است. این عامل دوم "کالبد معماری" و در واقع فضاست که به کمک موضوع معماری می آید و همچون زبانی برای آنبیان ایفای نقش می کند در حقیقت به کمک طراحی فضا و ایجاد خصوصیات هماهنگ با موضوع نمایش محیطی موثر خلق گردید. به این جهت در قسمت دوم مطالعات (مطالعات تکمیلی) معطوف گشتیم به درک و کشف روابط فضایی و البته گفتگو و تعامل آنها با موضوع معماری. برای این امر به هریک از موضوعات موزه که از آنها یاد شد ویژگی های فضایی موردنیاز و مختص به آن موضوع را تا بیشترین و دقیقترین حد معماری اعمال کردیم. لیکن به عکس آنچه تصور داشتیم که در نوبودن و بداعت موزه می کوشیم؛ مدام با خاص کردن پروژه، پایبندی او را به شرایط بیشتر و ار هدفمان دورتر می شویم. گرچه به نظر می رسد که مطالعات انجام شده درعوض اینکه ما را به دستیابی به هدف سوق دهد، از آن دورتر کرده است؛ لیکن اگر نیک بنگریم، در می یابیم که به ما آموخته است که راه دستیابی به اتفاقی بدیع و همیشگی ،نه تنها ازطریق این جنس سخن گفتن ها و استدلالها ممکن نخواهد شد بلکه مدام به نقطه اول این حلقه حرکتی نزدیکتر خواهیم شد.حقیقتاً چگونه می شود معماری کرد (پدیده ای آفرید) که همواره نو و بی زمان باشد؟ به آرامی دریافتم که در وراء تمام این تلاش ها، یک صفت بسیار ساده و با وقار منزل داردکه میتواند پاسخ سوالاتمان باشد . دریافتیم که این خود محتوا و جوهره موزه (معماری) است که می باید بی زمان باشد تا بتواند همواره موضوع معماری و کالبد معماری را بی زمان و مورد پذیرش جلوه دهد. حال به سادگی جستجوی جوهره ای پایدار برای پروژه ممکن بود. به این نتیجه رسیدیم که اگر محتوا همواره مورد طرفداری و موافقت مخاطب باشد، کل پروژه است که به این موقعیت دست یافته است. به همین خاطر می بایست اتفاقات گوناگون در زمینه های گوناگون اجازه به نمایش درآمدن در این موزه را داشته باشند. بنابراین هدف، طراحی موزه ای خواهد بود که تا بیشترین حدممکن پذیرای اتفاقات گوناگون باشد. در انتها با بررسی شرایط محدوده قرارگیری پروژه از جنبه های مختلف به لکه گذاری و طراحی بنای موزه پرداختیم.