نام پژوهشگر: ملیحه رحیمی

نظریه بهینگی و بومی سازی تغییرات واکه ای و ساختارهای هجایی:وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1389
  ملیحه رحیمی   بتول علی نژاد

هنگامی که وام واژه ها از زبان مبدأ وارد زبان مقصد می شوند، معمولاً با نظام واجی زبان مقصد منطبق می شوند، به این پدیده، تطبیقِ وام واژی می گویند. به عبارت دیگر، وقتی زبانی واژه هایی را از زبان دیگر وام بگیرد، آواهای آن را دگرگون می سازد و آن ها را مطابق با آواهای زبان خودش در می آورد. پژوهش حاضر به بررسی "بومی سازی تغییرات واکه ای و ساختارهای هجاییِ وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی بر مبنای نظری? بهینگی" می پردازد. داده های پژوهش از سه فرهنگ معتبر(انوری(1386)، مشیری(1371) و زمردیان(1384)) جمع آوری شده است. نحو? انتخاب واژه ها از سه فرهنگ مذکور بدین ترتیب بوده است که چنان چه هر سه فرهنگ نویس یا حداقل دو نفر از آن ها بر انگلیسی بودن واژ? مبدأ توافق داشته اند، آن واژه جهت مطالعه انتخاب شده است. چهارچوب نظری به کار رفته در این پژوهش، نظری? بهینگی است که یکی از رویکرد های محدودیت بنیاد است. در این پژوهش در پی پاسخ به دو سوال هستیم: 1- زبان فارسی بر اساس چه محدودیت هایی در نظری? بهینگی تغییرات واکه ها را در وام واژه های انگلیسی اعمال می کند؟ و 2- نظری? بهینگی چگونه می تواند تغییر و تحولات ساخت هجاییِ وام واژه ها را در زبان فارسی تجزیه وتحلیل کند؟ پاسخی که پژوهش حاضر به سوالات مذکور می-دهد به ترتیب عبارت است از: 1- زبان فارسی برای دستیابی به برون داد های بهینه به تعارض محدودیت های نشان-داری و پایایی می پردازد و برای فرآیند های اعمال شده بر واکه های ساده و مرکب رتبه بندی منحصر به فردی ارائه می دهد: 2- زبان فارسی برای بازسازی ساخت هجایی وام واژه ها، از یک سری محدودیت نشان داری و پایایی تبعیت می کند و رتبه بندی منحصر به فردی ارائه می دهد که در این رتبه بندی، محدودیت های نشان داری جزو محدودیت-های قوی تر و محدودیت های پایایی که بعد از آن ها می آید، به عنوان محدودیتِ قوی، متوسط و ضعیف در کنار محدودیت های نشان داری، ظاهر می شوند. زبان فارسی از بین دو محدودیت پایایی ِحذف و درج در خوشه های همخوانی وام واژه ها فرآیند درج (درج واک? میانجی و واک? آغازی) را ترجیح می دهد.

ارزیابی ضایعات پاتولوژیک و تغییرات سایتوکاینی در موش های balb/c تحت تیمار با اکراتوکسین a
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده دامپزشکی 1393
  ملیحه رحیمی   زهرا موسوی

اکراتوکسین a یک ترکیب قارچی سرکوب کننده ایمنی است که توسط قارچ هایی مانند آسپرژلوس و پنیسیلیوم تولید می شود. به طور ثانویه این قارچ می تواند در غلاتی مثل جو، گندم، حبوبات، قهوه و دیگر مواد غذایی تولید شود. این مایکوتوکسین به عنوان یک کارسینوژن در انسان شناخته شده است. همچنین اکراتوکسین a در جیره حیوانات و غذای انسان یافت می شود. این سم در انسان و حیوان موجب بیماری هایی مانند نفروپاتی اندمیک بالکان می گردد. در مطالعه حاضر موش های balb/c ماده به صورت تصادفی به دو گوه شاهدو تیمار تقسیم شدند. یک گروه موش ها اکراتوکسین a را به میزان 1200 میلی گرم در کیلوگرم به صورت روزانه به مدت یک ماه دریافت کردند(گروه تیمار). در گروه دوم موش ها با جیره معمولی تغذیه شدند(شاهد). پس از 4 هفته خونگیری و کالبد گشایی انجام شد. سرم های خون برای تعیین میزان ?il-1، il-4، il-10، il-17 و tnf? توسط تست الایزا آنالیز شد. در مطالعه هیستوپاتولوژی در بافت کبد دژنرسانس، نکروز و پر خونی مشاهده گردید. ضایعات در بافت کلیه شامل خونریزی، پرخونی، دژنرسانس، نکروز، کست هیالینی، تورم سلولی و التهاب بود. در بافت مغز تغییرات ایسکمیک سلولی، پرخونی، خونریزی، آمفیزم، پنومونی بینابینی و ادم بود. سطوح سرمی سایتوکاین ها در گروه تیمار در مقایسه با گروه شاهد به طور معنادار افزایش یافت. بر اساس مطالعات انجام شده اکراتوکسین a باعث ایجاد ضایعات هیستوپاتولوژی در بافت های مختلف و همچنین افزایش سطح سرمی در برخی از ساتوکاین ها می شود.