نام پژوهشگر: سورنا فیروزی

بررسی امکان مطالعات ملکولی و تطابقی بین نمونه های یافت شده از برخی قومیت های ایرانی باستان و ایران امروز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده علوم پایه 1388
  سورنا فیروزی   بهناز صفار

دانش نه چندان دیرین نژاد شناسی مولکولی توانسته است تا یافته های تفسیر ناپذیر باستان شناختی را گویا نماید. تا کنون بر روی نمونه های استخوانی انسانی بسیاری از نقاط جهان و تمدن های مربوط به آنان ،مانند مصر، بررسی های مولکولی زیادی شده است. اما در ایران این گونه پژوهش ها تا کنون بسیار معدود و کم بوده اند. پژوهش های پیشین هرگز بر روی نمونه های باستانی فلات ایران انجام نشده اند. بلکه همواره در آنها، نمونه های امروزین مورد بررسی قرار گرفته اند. آزمایش های لوکا لوئیجی اسفورتسا، دکتر احدی و تیم پژوهشی کمبریج (2000-2006م) همگی خبر از نزدیکی خویشاوندی تیره های ایرانی کنونی با یکدیگر داده اند. در این پژوهش، برای نخستین بار بر روی ساکنان باستانی چهار منطقه خوزستان (مربوط به تمدن ایلام) ، تپه سیلک (ساکنان هزاره های چهارم و پنجم پبش از میلاد فلات ایران)، ولیران دماوند (مربوط به دوره اشکانی) و بم ( پس از دوران باستان ایران) آنالیزهای مولکولی تبار شناسی صورت گرفت تا به این صورت و با توجه به شواهد تاریخی آریایی بودن پارتی ها ( اشکانیان) و بمی ها، تبار و دسته نژادی ایلامیان و سیلکی ها نیز روشن گردد. همچنین با این پژوهش، فرضیه رایج زمانه مهاجرت آریایی ها به فلات ایران نیز مورد ارزشیابی قرار گرفت. اساس کار پژوهش کنونی، بررسی وجود یا نبود هاپلو گروه پدری شاخص مردمان آریایی ( هند و ایرانی – اروپایی) خاوری با عنوان مارکر r1a (m17) بر روی کرموزوم y در نظر گرفته شد. از آنجا که مارکر یادشده، شاخص شناسایی مردمان هند و ایرانی (آریایی) بشمار می آید، در این جستجو مورد نظر قرار داده شد. استخراج dna به روش فنل-کلروفروم- ایزوآمیل الکل انجام گرفت و سپس محصول استخراج، pcr گردید. در مرحله بعدی، محصول فرایند تکثیر، بر روی دو ژل آگارز و پلی اکریل آمید برده شد و پس از مشاهده باند مورد نظر، محصول تعیین توالی گشت. نتایج به دست آمده از این پژوهش به روشنی آشکار کرد که در بیشتر نمونه های جمع آوری شده از منطقه تمدن ایلام، مارکر یاد شده وجود داشته و در یکی از دو مورد بررسی شده از سیلکی ها با دیرینگی 4000 سال پیش از میلاد، نیز این شاخص دیده شد. به این صورت در کنار افزایش احتمال آریایی بودن گروهی از مردمان ساکن در این مناطق به بازه های زمانی یادشده، امکان نادرستی فرضیه مهاجرت آریایی ها در هزاره های دوم و سوم پیش از میلاد را نیز مورد نظر قرار داد و در برابر ، این پنداشت را ایجاد نمود که این مهاجرت، در صورت وجود، می توانسته در زمانه ای بسیار کهن تر صورت گرفته باشد.