نام پژوهشگر: زهرا رسایی

بررسی نحوه تشکیل و تکامل خاک های گچی شمال سامان در استان چهارمحال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1389
  زهرا رسایی   جواد گیوی

چکیده خاک های گچی از اهمیت و گسترش زیادی در بعضی از خاک های مناطق خشک و نیمه خشک برخوردار می باشند. مقدار گچ موجود در خاک ها، متأثر از اقلیم، توپوگرافی و سنگ مادر، از خیلی کم تا حدوداً صد درصد متغیر می باشد. با توجه به این که هیچ گونه گزارش خاک شناسی درباره خاک های گچی منطقه مورد مطالعه وجود نداشت، پیگیری چگونگی تشکیل این خاک ها، به عنوان هدف مطالعه حاضر انتخاب گردید. اراضی گچی در شمال شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری از گسترش زیادی برخوردار است. بارندگی در این اراضی، حدود 325 میلی متر است. 15 پروفیل خاک در امتداد سه ترانسکت غربی- شرقی موازی حفر، مطالعه و نمونه برداری گردید. نمونه های خاک تحت آزمایشات فیزیکی، شیمیایی، مینرالوژیکی و میکروسکوپی قرار گرفتند. رخساره های مارن و سنگ آهک ماسه ای گچ دار میوسن- پلیوسن و توف گچ دار ژوراسیک در منطقه مطالعاتی، رسوبات تبخیری دریاچه های بسته کم عمق اند که سنگ مادر خاک های پای کوهی را تشکیل می دهند. در این خاک ها، با توجه به اینکه تقریباٌ تمام کانی های موجود در سنگ، در خاک هم دیده می شوند، می توان نتیجه گرفت که خاک از سنگ بستر زیر به وجود آمده است. در خاک هائی که از سنگ مادر توف به وجود آمده اند، بخشی از سنگ بستر به خاطر وجود کلریت در آن سبز رنگ بوده و آهن موجود در کلریت و احتمالاٌ بیوتیت، در اثر تخریب، از کانی ها خارج و اکسید شده و به صورت یک ورقه نازک سطح ذرات خاک را پوشش داده و بدین ترتیب، هیوی رنگ این خاک ها7.5yr است. در خاک هائی که از سنگ مادر مارن گچی به وجود آمده اند، این هیو 10yr است. سنگ توف گچ دار ژوراسیک دارای رگه های کلسیت و گچ است. به هنگام تشکیل خاک از این سنگ، گچ این رگه ها در خاک آزاد می شود. مقدار کربنات کلسیم و گچ خاک هائی که از سنگ مادر توف به وجود آمده اند، نسبت به خاک هائی که از سنگ مادر مارن گچی به وجود آمده اند، کمتر است. با توجه به ارتفاع بیشتر خاک های پای کوهی نسبت به خاک های پائین تر دشت آبرفتی دامنه ای و نظر به شیب اصلی این اراضی که شمالی- جنوبی است، گچی که در خاک های پای کوهی آزاد می شود، یا به صورت ذرات معلق و یا به شکل یون های کلسیم و سولفات به طرف قسمت های پائین دست دشت آبرفتی دامنه ای توسط روان آب، حرکت و وارد خاک های آبرفتی آن دشت می شود. در نمونه های خاک، کانی های کلریت و میکا توارثی هستند. کانی های گروه اسمکتیت، هم از تخریب کانی های میکا و کلریت در خاک به وجود آمده و هم از سنگ مادر به ارث رسیده اند. کانی کائولینایت علاوه بر به ارث رسیدن از سنگ مادر، از تخریب کانی های گروه اسمکتیت نیز به وجود آمده است. کانی فیبری پالی گورسکایت در خاک نسبت به سنگ بیشتر دیده می شود. با افزایش مقدار گچ و کلسیت و نسبت mg/ca در خاک، مقدار این کانی نیز افزایش می یابد. در این تحقیق، بررسی ها نشان داد که هر یک از دو سیستم تاکسونومی خاک و wrb، برای طبقه بندی خاک های گچی منطقه مورد مطالعه نقاط ضعفی دارند. این نقاط ضعف مورد اشاره قرار گرفت و به منظور بهتر طبقه بندی نمودن این خاک ها پیشنهاداتی ارائه گردید. واژه های کلیدی: توف گچ دار، مارن گچی، خاک های گچی، مناطق نیمه خشک، کانی های خاک، میکرومورفولوژی خاک، طبقه بندی خاک.

بررسی توانایی آزمون های شناختی حساس به قشر پیشانی در تشخیص افتراقی اختلالات روانپزشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  زهرا رسایی   چنگیز رحیمی

مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون های شناختی حساس به قشر پیشانی در تشخیص افتراقی اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری و گروه بهنجار می باشد. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری دسترس، 27 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 28 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، 29 بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و 29 فرد بهنجار انتخاب و براساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتا شدند و عملکرد شناختی آزمودنی ها به وسیله آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد مداوم مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار در تمامی متغیرهای آزمون ویسکانسین (خطای درجاماندگی، طبقه بندی و خطای کل) و آزمون استروپ (تعداد خطا، تعداد پاسخ های درست، تعداد عدم پاسخ، زمان صرف شده در کوشش ناهمخوان و نمره تداخل) عملکرد ضعیف تری داشتند (0001/0) و همچنین بیماران اسکیزوفرنی در سه مولفه آزمون عملکرد مداوم (خطای حذف، نمره کل پاسخ های درست و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست)، بیماران افسرده در سه مولفه (خطای ارائه پاسخ، خطای حذف و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست) و همچنین بیماران وسواسی- اجباری در مولفه های خطای حذف و نمره کل پاسخ های درست و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست در مقایسه با افراد بهنجار، به طور معناداری ضعیف تر عمل کرده اند. و هیچ یک از آزمون ها نتوانستند بین گروه های بالینی تفاوت معنادار نشان دهند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون استروپ و آزمون عملکرد مداوم قادر به تفکیک بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری از افراد بهنجار بود. در آزمون های مختلف تفاوت بین گروهای بیمار معنادار نبود.