نام پژوهشگر: محمد تقی باقری

انصاف در آرای دیوان بین المللی دادگستری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1389
  محمد تقی باقری   محمد رضا مجتهدی

چکیده تمام نظامهای حقوقی دنیا جهت حل وفصل اختلافات حقوقی نیازبه ابزارهایی بنام قواعد حقوقی دارند،وقتی دعوی واختلافی مطرح می گردد این ابزارها به کمک مراجع حل اختلاف آمده و آنها را در مسیر حل وفصل اختلاف یاری می نمایند. این قواعد حقوقی باید بتواند در حل و فصل اختلافات زمینه بروز و ظهور عدالت رافراهم آورند. اما عدالتی که از بکار گیری این قواعد ممکن است حاصل آید عدالت حقوقی است ، حال آن که عدالتی که باید مد نظر تمام نظا مهای حقوقی باشد عدالت حقیقی است ، که از آن به عنوان روح حقوق یاد می شود . واقعیت این است که قواعد حقوقی، کلی وعام ، وگاه مجمل وناقص هستند و نمی توانند عدالت کامل را برقرار سازند. برای این که بتوان به این مهم دست یافت باید به دنبال ابزاری بود تا بتوان قواعد حقوقی را تکمیل یا تعدیل نمود و از آن طریق عدالت حقوقی را اصلاح و به عدالت حقیقی رهنمون ساخت. ابزاری که می تواند دراین راستا به مدد نظامهــــای حقوقی بیاید ((انصاف)) است . دیوان بین المللی دادگستری نیز به عنوان رکن قضایی سازمان ملل متحد ازاین امر مستثنی نبوده و اشاره به انصاف در اساسنامه دیوان ، همین طور اشاره دیوان به انصاف در برخی از آراء و نظریات خود نشان از این امر دارد که ، قصد براجرای عدالتی است که مبتنی برانصاف است و حاکی از اهتمام این مرجع بین المللی در برقراری عدالت است. اما باید توجه نمود که دیوان دراین مسیر بدون یاری گرفتن از مفهوم انصاف نخواهد توانست به هدف نهایی خود نایل آید. چرا که ازیک طرف اختلافات بین المللی روز به روز پیچیده تر شده و از تنوع خاص خود برخوردارگردیده است که اعمال مقررات موضوعه موجود برای حل دعاوی مطروحه بعضا" عادلانه تشخیص داده نمی شود، ازطرف دیگر، پیشرفتهای سریع علمی و تکنولوژی و به تبع آن حدوث وقایعی که درپرتو این پیشرفتها بروز می نماید، انعطاف بیشتری از حقوق بین الملل را انتظار دارد تا بتواند خودرا با این پیشرفتها همراه وهماهنگ نماید ، که این مهم در سایه کاربرد انصاف ممکن خواهد شد . دراین نوشتار قصدبراین است که درمرحله نخست ضمن کنکاش وبررسی منابع حقوق ، بویژه حقوق بین الملل ،به جایگاه انصاف درمیان این منابع پرداخته و آشنایی اولیه با این مفهوم ایجاد گردد. سپس با بررسی نقش آن در حل وفصل اختلافات بین المللی به همراه کندو کاو در میان آراء و نظریاتی که دیوان در آنها به صورت مستقیم یا ضمنی به این مفهوم اشاره کرده ، به این مسئله پرداخت که دیوان بین المللی دادگستری در راستای رسالت خطیرخود در برقراری عدالت به عنوان پیش زمینه ی صلح و امنیت بین المللی وهمچنین توسعه حقوق بین الملل وتضمین وتوسعه حقوق بشر ، از این مفهوم استفاده به عمل آورده است . ودر کل اینگونه می توان بیان نمود که قصد براین است که مفهوم انصاف در حل وفصل اختلافات بین المللی، از دیدگاه آراء ونظریات دیوان بین المللی دادگستری مورد بررسی قرار گیرد و به این نتیجه رسیده شود که دیوان بین المللی دادگستری می تواند با بها دادن به انصاف در حل اختلافات بین المللی ، عدالت را در حقوق بین الملل امروزی نهادینه نماید. چرا که مشترکاتی در میان مخالفان و موافقان کاربرد انصاف می توان یافت که با تقویت این اشتراکات و بالنده نمودن آنها و کاستن از تمایزات می توان زمینه کاربرد و حضور و نفوذ موثر این مفهوم را در صدورآرای دیوان بیش از پیش مهیا نمودو موجبات اقبال بیشتر تابعان حقوق بین الملل را درمراجعه به دیوان جهت حل اختلافات و دعاوی احتمالی را فرهم آورد و به این وسیله به رسالت اصلی دیوان در توسعه حقوق بین الملل وتضمین وتوسعه حقوق بشر و همین طورحفظ نظم وامنیت بین المللی ، عینیت بخشید. واژگان کلیدی : حقوق بین الملل – دیوان بین المللی دادگستری – عدالت – انصاف