نام پژوهشگر: فربد هاشمی آذروند

در جستجوی الگوی خانه ایرانی (نمونه موردی تهران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  فربد هاشمی آذروند   عیسی حجت

خانه به عنوان جامع ترین گونه معماری از لحاظ پیوند با انسان و دربرگیری زندگی او، اهمیت فراوانی در زندگی آدمی دارد. خانه به معنای واقعی ظرف زندگی انسان است. از سوی دیگر سرعت بالای تغییرات و تحولات زندگی، کثرت اندیشه و قله های کثیر پیش رو در زندگی و جامعه امروزی و در کنار آن بسیاری برخوردهای غیر مسئولانه و نیز شرایط و اضطرارهای خاص بیرونی (چون شرایط اجتماعی، اقتصادی و...)، موجب می شود تا وقتی نگاهی به وضعیت امروز معماری خانه ها و شهرهایمان می اندازیم، با نوعی آشفتگی و هرج ومرج روبرو باشیم که در سخن بسیاری از صاحبنظران از آن به بی هویتی معماری امروز و ناسازگاری فضای زندگی مان تعبیر می شود. لذا با اهمیتی که خانه در سکون یافتن، آسودن، رجوع به خود و رشد و حرکت رو به جلوی آدمی دارد، از یک سو، و شرایط کنونی حاکم بر فضاهای زندگی مان، از سوی دیگر، ما را برآن می دارد تا مکثی کرده و به تأمل و تعمقی در این باب بپردازیم. آن چه به عنوان یک فرض اولیه به ذهن می رسد این است که علت این گونه گونی اندیشه و رفتار در معماری امروز (و به طور خاص مقوله مسکن) را می توان نبود نوعی نگاه الگویی به مقوله ی معماری (و مسکن) دانست. نگاهی که در آن معمار به جای برخوردهای شخصی و سلیقه ای، به دنبال کشف و شناخت الگوی زندگی و سپس ارائه الگوی معماری بر مبنای آن باشد. درواقع باید به دنبال روشی جامع بود که به دنبال کشف جوهره ها و حقیقت و ماهیت زندگی و پدیدهای مرتبط با آن است و نه طراحی بر مبنای سلیقه ی شخصی... (که البته به نظر می رسد فضاهای شکل گرفته در معماری سنتی ما نیز حاصل چنان نگرشی بوده است.) در واقع آن چه به عنوان یک فرض کلی و اولیه به ذهن می رسد را می توان در یک جمع بندی این گونه بیان کرد: 1. زندگی انسان دارای الگویی است. 2. پس در مقابل آن فضای زندگی نیز الگویی خواهد داشت. 3. لذا در گام اول باید الگوی زندگی انسان و مطلوب آن را شناخت تا در گام دوم بتوان الگوی فضای زندگی انسان را بر مبنای آن طراحی نمود. (آن الگوی زندگی را ترجمان معمارانه و کالبدی نمود.) که البته امّاهای بسیاری (به خصوص از نظر شرایط بیرونی و شرایط زندگی و جوامع امروزی) پیش روی این فرض و امکان پذیری آن می باشد. لذا هدف این پژوهش واکاوی ایست بر این بحث (هر چند کلی و به اجمال) و اینکه اساساً چنین فرض و رویکردی (به خصوص در شرایط کنونی) می تواند درست و در عمل ممکن باشد؟ ... ... خانه کجاست؟ کدام مکان با کدام ویژگی ها را می توان خانه دانست؟ خانه ایرانی چیست؟ آیا اساساً خانه ایرانی معنا دارد؟ الگو چیست؟ الگوها چگونه شکل می یابند؟ آیا اساساً معماری خانه الگو پذیر است؟ آیا خانه گذشته ما الگو داشته و الگو پذیر بوده است؟ آیا زندگی و خانه امروزی ما الگو دارد و الگوپذیر است؟ آیا می توان برای خانه امروز الگویی ارائه داد؟ ... لذا لازم است تا ابتدا به مروری بر پاره ای مفاهیم مرتبط با این بحث از جمله مفاهیمی چون هویت، سنت، مفهوم خانه و مفاهیم مرتبط با آن، مفهوم الگو و فرآیند شکل گیری آن، خانه های سنتی و الگوپذیری آن و ... پرداخته و در کنار آن به شناخت مختصری بر بستر پی گیری موضوع (تهران) و نیز مروری بر شرایط و واقعیات بیرونی حاکم بر زندگی های امروزی بپردازیم تا با محک مصداق پذیری ایده آل های تئوری مان با این واقعیات، با رسیدن به نتایجی (هر چند موقتی و نه الزاما قطعی)، در انتها بتوانیم طراحی نمونه ای از خانه را نیز تجربه کنیم. تجربه ای که شاید در آینده و پس از اصلاح شدن ها و تکامل یافتن بتواند به یک الگو تبدیل شود.