نام پژوهشگر: سید علی موسوی عمادی

بررسی اندیشه سیاسی در آثار فلاسفه مسلمان ( از فارابی تا ابن سینا )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  سید علی موسوی عمادی   علی حقی

: فلسفه سیاسی یونانی که بر مبنای تأمل نظری در بنیاد شهر و مدینه یونانی تأسیس و تدوین گشته بود، مفاهیم بنیادینی هم چون: حکومت قانون، مصلحت عمومی، رابطه شهروندی، سعادت و نقادی نظام مبتنی برخودکامگی را دارا بود. بحث جدی درباره فلسفه مدنی در دوره اسلامی که با فارابی آغاز شد، به طور عمده افلاطونی بود، چرا که از یک سو، کتاب سیاست ارسطوـ که اخلاق نیکوماخسی، مقدمه ای بر آن بود ـ به عربی ترجمه نشده بود و ازسوی دیگر، این کتاب ، با مبانی شریعت اسلامی و مدینه ای که با توجه به آن ایجاد شده بود، متعارض بود. غفلت فارابی از ضابطه (مصلحت عمومی) به عنوان ضابطه سنجش و تمیز شیوه فرمانروایی خوب از بد، که در کانون فلسفه سیاسی یونانی قرار داشت، باعث شد که نه بتواند در تمیز میان نظام های مدینه فاضله و مدینه های تغلب، به اندیشه یونانی اقتدا کند و نه بتواند ضابطه یونانیان در تمیز میان نظام های سیاسی مطلوب و منحرف را در فلسفه مدنی خود وارد کند. ازسوی دیگر، با تفسیر فلسفی از نبوت و وارد کردن مفهوم شاهی آرمانی که در کانون نظریه سیاسی ایرانشهری قرار دارد، و مفهوم بنیادین آن، رئیس مدینه و کانون تحلیل آن رأس هرم قدرت سیاسی بود، از فلسفه سیاسی یونانی فاصله می گیرد. با ابوالحسن عامری و سپس ابن مسکویه، گذار از فلسفه سیاسی به سیاست ایرانشهری، با شدت بیشتری دنبال شد، تا این که ابن سینا با انحلال اندیشه سیاسی در الهیات شفاء و تأکید بر تمایز دو وجه حکمت(نظری و عملی)، اقدامی انجام داد که منجر به جدایی نظر وعمل، و در نتیجه، بی معنایی کامل حکمت عملی شد و بدین ترتیب، دوره شکوفایی فلسفه سیاسی با مرگ ابن سینا به پایان رسید .