نام پژوهشگر: محمد محمدی مطلق

تحلیل تأثیر سیاست های مالی توزیعی بر رشد اقتصادی ایران در چارچوب الگوی نسل های تداخلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  محمد محمدی مطلق   رحیم دلالی اصفهانی

هدف پژوهش موجود، بررسی آثار سیاست های توزیعی مالی به نفع نسل جوان، محاسبه نرخ بهینه مالیات، نرخ رجحان زمانی و نرخ استهلاک بر رشد اقتصادی در دو حالت متفاوت می باشد. حالت اول وضعیتی است که نرخ هموارکننده مصرف یا کشش جانشینی مصرف در دو نقطه از زمان بیشتر از یک باشد و حالت دوم وضعیتی است که نرخ هموارکننده مصرف کمتر از یک باشد. سپس با مقایسه تطبیقی آن ها، روندهای محتمل برای اقتصاد ایران در شرایط ایده آل بیان می شود. در این ارتباط یک حالت به عنوان وضعیت پایه تعیین شد و سپس شرایط مختلف با آن مقایسه تطبیقی گردد. الگوی ارائه شده در فصل سوم در دو حالت مختلف – تفاوت درمیزان نرخ هموارکننده مصرف-مورد بررسی قرار گرفت به طوری که هر حالت به چهار قسمت تقسیم گردید. قسمت اول هر حالت ،الگوی پایه ای آن دوره می باشد قسمت دوم، سوم و چهارم به ترتیب آثار تغییر در پارامترهای نرخ رجحان زمانی، نرخ عامل سیاست مالی توزیعی و نرخ استهلاک مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در این تحقیق از روش کالیبره کردن استفاده شده است، طبیعتا نتایج به دست آمده تحت تاثیر مقادیر پارامترهای انتخابی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق در غالب پاسخگوئی به فرضیات تحقیق به صورت زیر ارزیابی می شود: فرضیه اول: نرخ بهینه مالیات بر مسیر رشد تعادلی اقتصاد بیشتر از نرخ موجوداست. بر اساس اطلاعات مندرج در بخش 4-3 این پایان نامه، نرخ مالیت 0.22 ، و نرخ نسبی مالیات در سال 1386 (سال مبنا) 0.09 محاسبه گردیده است و به این ترتیب اولین فرضیه تحقیق تایید می گردد. فرضیه دوم: سیاست دولت در تغییر توزیع بین نسلی بر رشد تعادلی اقتصادی اثرگذار است. بر اساس مطالب مندرج در بخش های 4-1-3 و 4-2-3 پایان نامه، در صورتی که نرخ همواره کننده مصرف دارای ارزشی بالاتر از یک باشد، با به کارگیری سیاست های توزیعی مالی به نفع نسل جوان (افزایش ضریب عامل سیاست توزیعی مالی، )، شاهد افزایش رشد اقتصادی خواهیم بود و در صورتی که نرخ یادشده کمتر از یک باشد، اعمال سیاست های بالا (افزایش ضریب عامل سیاست توزیعی مالی، )، نتیجه ای معکوس را در پی خواهد داشت از این رو فرضیه دوم رد نمی شود. فرضیه سوم: کاهش نرخ رجحان زمانی و نرخ استهلاک، دارای تاثیر مثبت بر نرخ رشد تعادلی اقتصادی است. نتایج به دست آمده در فصل چهارم، تاییدکننده این فرضیه می باشد و نشان می دهد که با کاهش نرخ رحجان زمانی و نرخ استهلاک (با توجه به هر مقدار نرخ هموارکننده مصرف)، شاهد افزایش رشد اقتصادی خواهیم بود. بر اساس شواهد به دست آمده از اقتصاد ایران، ارزش مطلق مصرف، ارزش مطلق سرمایه و نسبت ارزش مصرف به سرمایه در سال 1386 فاصله قابل توجهی با مسیر پایداری (مسیر منحنی نقطه زینی) دارد. همچنین نرخ بهینه مالیات بر اساس الگوی تحقیق 22% محاسبه گردید. لازم به تذکر است که نتایج به دست آمده، وضعیت بهینه اقتصاد را در یک وضعیت پایا نشان می دهد. این وضعیت در مسیر رشد بهینه اقتصادی نیز صادق می باشد.