نام پژوهشگر: فرزانه مجتهدی

پیوند زبان و شخصیت در آثار محمود دولت آبادی (با تکیه بر جای خالی سلوچ)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1388
  فرزانه مجتهدی   محمد رضا عمران پور

داستان« جای خالی سلوچ» از زمره رمان های دهه 60 و50 می با شد . محمود دولت آبادی نویسنده این رمان ،با به کار بردن شگرد های زبانی– هنری که ویژه اوست، هماهنگی و انسجام خاصی را در داستانش به وجود آورده است. زبان شخصیت های داستان ،مناسب با منزلت ،جنسیت و اجتماع.. آن ها ساخته و پرداخته شده است . به طوریکه هر یک ازآن ها، زبان خاص خود را دارا هستند، از طرف دیگر، نویسنده برای این که وحدت و انسجام داستان را حفظ کند، زبان راوی را نیز، هماهنگ با زبان شخصیت های داستان آورده است. شخصیت ها رکن اصلی داستان هستند و اصلاً داستان بخاطر آن ها آفریده شده است ،به همین خاطر باید با دقت پرورانده شوند و بوسیله زبان و واژگان شان به خواننده معرفی شوند. هر واژه ای با قرار گرفتن در جمله ای خاص، معنای متفاوتی را در ذهن خواننده القا می کند، به همین خاطر، نویسنده باید به گونه ای واژگان را در جایگاه خود قرار دهدکه جملات، به تنهایی، و بدون دخالت او معرف جایگاه طبقاتی، فکری، سنی، تحصیلی و شغلی شخصیت های داستان باشد. آن ها بوسیله زبان برگزیده ی نویسنده خلق و پرورده می شوند و اگر نویسنده، این زبان را خوب ساخته و پرداخته کرده باشد، خواننده تا سالیان سال، با این انسان های خیالی احساس نزدیکی می کند. اما اگر این واژگان وعبارات، بی مناسبت با منش فکری و خصوصیات زیستی شان آفریده شود، شخصیت ها غیر طبیعی و غیر واقعی به نظر می رسند. هدف این رساله، روشن کردن این موضوع بود که محمود دولت آبادی، تا چه حد برای پرداختن به شخصیت های داستانی اش «در داستان جای خالی سلوچ» ، از زبان آن ها کمک گرفته است؟ و زبان آن ها تا چه اندازه متناسب با شخصیت هایشان ساخته و پرداخته شده است؟ این رساله در 6 فصل به انجام رسید: فصل اول به مقدمات و کلیات طرح تحقیق اختصاص دارد و در آن به طور خلاصه به طرح مسألهتحقیق، سوال ها، فرضیه های تحقیق و همچنین روش و هدف تحقیق پرداختیم. فصل دوم، این رساله، ارتباط بین زبان و اجتماع شخصیت های داستانی را مورد بررسی قرار می دهد. در این فصل روشن شد که هر فردی بسته به محیط جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی خود، واژگان و کلمات خاصی را به کار می برد. در فصل سوم، به ارتباط بین زبان و ویژگی های فردی مثل، جنسیت، سن و شغل افراد پرداخته شد . دراین بررسی روشن شد که کاربرد واژگان زنان، و حتی آهنگ کلام آن ها به طور چشمگیری متفاوت از زبان مردان است. مردان روستای زمینج، بیشتر در مورد مسائلی از قبیل کار و کشاورزی صحبت می کنند، در حالیکه زنان، یا در مطبخ مشغول آشپزی می باشند و یا در مورد شوهر، فرزند و لباس سخن می گویند. (هر چند که در این مورد استثنائاتی نیز دیده می شود) در بخش دوم و سوم این فصل، در مورد تأثیر سن و شغل بر روی زبان شخصیت ها بحث شد، و روشن گردید که هر یک از شخصیت های داستان، با توجه به شغل و موقعیت اجتماعی شان، زبانی متفاوت از دیگری دارند. فصل چهارم ، به بررسی تأثیر احساسات بر روی زبان افراد می پردازد . شخصیت های داستان، بخصوص شخصیت های اصلی «مرگان ،عباس ،ابراو و هاجر » با توجه به موقعیت های مختلف احساسی، نحوه گفتارشان نیز تغییر پیدا می کند. آن ها هنگام خشم، از مصوت ها و جملات بدون وقفه پرسشی استفاده می کنند، تا خشم شان راحت تر فوران پیدا کند. و هنگام اندوه با آوردن مصوت های بلند و مکث های بین واژگانی، خواننده را نیز در فضای غم انگیز داستان قرار می دهند. توجه داشتن به این دقایق داستانی موجب شده است، شخصیت ها به طور زنده و جانداری خلق شوند ، خواننده خود را در شادی، اندوه و خشم آن ها سهیم بداند و تا مدت ها سایه ای از شخصیت ها در یاد و خاطر خواننده باقی بماند... در فصل پنجم ،ارتباط بین زبان و منزلت افراد مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد: در داستان جای خالی سلوچ، هر فردی با توجه به جایگاه و منزلت اجتماعی خود، به نحو متفاوتی از ضمایر، افعال و جملات استفاده می کند، افرادی که قدرت و منزلت بالا تری دارند، بیشتر از ضمایر اول شخص مفرد «من» و ضمیر مشترک «خودم » و افعال امری استفاده می کنند .و حتی لحن کلام و ساختار جملات شان از تحکم بیشتری برخوردار است. در فصل ششم نیز نتایج تحقیق، جواب فرضیه ها و دستاوردهای تحقیق آمده است. دستاورد عمده این تحقیق، بررسی زبان و ارتباط آن با زبان شخصیت های داستان «جای خالی سلوچ» است. فرزانه مجتهدی 1388