نام پژوهشگر: ناصر یارمحمدیان

ارزیابی منحنی محیط زیست کوزنتس در یک چهارچوب اقتصاد خرد، مطالعه موردی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  ناصر یارمحمدیان   رحمان خوش اخلاق

منحنی محیط زیست کوزنتس (از این به بعد ekc) یک منحنی u شکل معکوس است که رابطه متغیر آلودگی محیط (در محور عمودی) و درآمد سرانه (در محور افقی) را توضیح می دهد و یک بیان هندسی از این یافته است که در فرایند توسعه یک کشور در سطوح پایین درآمدی، آلودگی محیط زیست با افزایش درآمد سرانه افزایش می یابد و بعد از یک سطح درآمد مشخص که به آن نقطه بازگشت گفته می شود با افزایش درآمد سرانه آلودگی محیط زیست بهبود می یابد. تئوری ekc در طول چندین دهه، از مفهوم ابتدایی خود تا مدل های پیچیده نظری کنونی رشد کرده است. اولین تلاش به نیم قرن قبل باز می گردد، زمانی که این نگرانی وجود داشت که آیا الگوی رشد پس از جنگ جهانی دوم می تواند بدون صدمه زدن به محیط زیست ادامه پیدا کند یا نه. در طول قدم های موفقیت آمیز مباحث نظری و تجربی، ارتباطی از نوع درجه دوم میان درآمد و آلودگی زیست محیطی بیان گردید، این ارتباط مورد نقد قرار گرفت، از آن دفاع شد و نهایتا دوباره مورد انتقاد قرار گرفت. یکی از مهم ترین انتقاداتی که به این تئوری وارد شد عدم وجود پایه های خرد بود. برخی از اقتصاد دانان تئوری منحنی محیط زیست کوزنتس را صرفا یک رابطه آماری میان چندین متغیر می دانستند. برای مثال مازانتی و دیگران (2007) و استرن (1998) به مطالب مطروحه اولیه انتقاد کردند که به جای تلاش برای یافتن مکانیزم های موجود در چاچوب نظری ekc ، تمرکز بی موردی بر یافتن قاعده های تجربی در مجموعه بزرگی از متغیرها پرداخته شده است. پی ریزی پایه های خرد ضمن بهبود فهم محقق از مساله، امکان یافتن سازگاری ها و ناسازگاری های یافته های نظری خرد با یافته های کلان را فراهم می کند و علاوه بر این به محقق این امکان را می دهد که نتایج آزمون تئوری با داده های خرد را با نتایج آزمون با داده های کلان مقایسه کند. در این پایان نامه ضمن ارائه یک مدل تصمیم گیری خانوار برای بیان ارتباط میان آلودگی و درآمد در سطح خانوار این امکان فراهم شده که این رابطه با استفاده از داده های سطح خانوار برای 25 استان ایران آزمون شود. مدل تصمیم گیری خانوار نشان داده است که وجود رابطه u شکل معکوس میان آلودگی محیط و درآمد خانوار زمانی وجود دارد که سهم مصرف کالای کثیف در سبد مصرفی خانوار با افزایش درآمد کاهش یابد. برای آزمون این فرضیه، کشش درآمدی خانوار برای کالای کثیف در 25 استان کشور با تخمین منحنی انگل به روش اثرات ثابت با ضرایب معین مقطعی با نرم افزار eviews برآورد شد. نتایج نشان دادند که 8 استان کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، سمنان، یزد، آذربایجان شرقی و زنجان دارای کشش درآمدی کمتر از واحد هستند و وجود رابطه uشکل معکوس برای آن ها صدق می کند.