نام پژوهشگر: زهرا سوری

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان شعب تأمین اجتماعی شهرستان کرج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  زهرا سوری   مجید ضماهنی

چکیده یکی از تفکرهای نوین در کسب و کار، تفکر هوش هیجانی می باشد که به سازمان ها کمک می کند تا کارکنان انطباق پذیر داشته باشند. از آنجا که موقعیت سازمان تا اندازه زیادی وابسته به شغل، انگیزه و روحیه کارکنان است، لذا می توان پی برد که هوش هیجانی به عنوان یک عامل مهم در سازگاری کارکنان با شغل و شرایط اشتغال و استفاده صحیح از هیجانات در محیط کار بوده و می تواند در کاهش استرس شغلی کارکنان موثر باشد. به لحاظ اهمیت این موضوع، در این تحقیق به بررسی رابطه بین هوش هیجانی با استرس شغلی کارکنان شعب اداره کل تامین اجتماعی کرج پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و روش تحلیل آماری از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری می باشد. بدین منظور دو پرسشنامه برای بررسی مولفه های هوش هیجانی و استرس شغلی طراحی گردیده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی و ابعاد آن با استرس شغلی رابطه منفی و مستقیم وجود دارد. بدین معنی که هر چه کارکنان سازمان دارای هوش هیجانی بالاتری باشند، استرس شغلی در میان آنان کاهش می یابد. در میان ابعاد هوش هیجانی، مولفه کنترل هیجانات و احساسات بیشترین تاثیر را بر کاهش استرس شغلی کارکنان شعب اداره کل تامین اجتماعی کرج داشته است. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، استرس شغلی، کم باری نقش.

بررسی اثر متقابل فسفر و آرسنیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه isatis cappadocica
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1391
  زهرا سوری   ناصر کریمی

آرسنیک به عنوان یک شبه فلز سمی از آلاینده های مهم محیطی به شمار می آید که از طریق خاک های آلوده و ریشه وارد گیاهان و زنجیره های غذایی شده و تهدیدی جدی برای سلامتی انسان ها محسوب می شود. این عنصر باعث ایجاد تغییرات ساختاری، مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاهان می گردد. با این حال در برخی از مناطق آلوده به آرسنیک، گونه های گیاهی مقاومی دیده می شوند که با دو مکانیسم اجتناب و تحمل، با سمیت آرسنیک مقابله می کنند. امروزه از تکنیک گیاه پالایی به عنوان یک تکنولوژی و علم جدید جهت پاک سازی اکوسیستم ها از مواد آلاینده مانند متالوئید ها و فلزات سنگین استفاده می کنند. با توجه به این که مطالعات قبلی توان بیش انباشت آرسنیک را در گیاه i. cappadocica ثابت کرده است، این گیاه از مناطق آلوده جهت بررسی فاکتورهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و فهم بهتر مکانیسم های مقاومتی گیاه در اثر متقابل بین فسفر و آرسنیک، انتخاب گردید. بدین منظور غلظت های مختلف آرسنیک (0، 50، 200، 800 و 1200 میکرو مولار) و فسفر (5، 50، 200، 800 و 1600 میکرومولار) در شرایط کشت گلدانی، در مرحله ی 4 برگی بر گیاه i. cappadocica اثر داده و پارامتر های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و میزان آرسنیک و فسفر تجمع یافته در گیاه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد اثر سطوح بالای آرسنیک (1200 میکرو مولار)، باعث کاهش میزان رشد گیاه گردیده و با افزایش سطوح فسفر در هر تیمار، روند کاهشی به طور نسبی بهبود پیدا کرده است. بیشترین میزان آرسنیک تجمع یافته در تیمار 1200 میکرومولار آرسنیک و 5 میکرو مولار فسفر مشاهده گردید. از سوی دیگر افزایش سطوح بالای فسفر در محلول غذایی، باعث کاهش معنی دار میزان تجمع آرسنیک گردید. همچنین انباشت بیش از 600 میلی گرم بر کیلو گرم آرسنیک (بر پایه ی وزن خشک) در بخش هوایی، نشان دهنده ی مقاومت بالای این گیاه نسبت به آرسنیک و وجود مکانیسم های کارآمد در آن به منظور سمیت زدایی آرسنیک می باشد. به دنبال افزایش سطوح آرسنیک در محیط، محتوی اسمولیت ها (قند های محلول و پرولین) و اغلب ترکیبات آنتی اکسیدانی نظیر کاروتنوئید، فلاوونوئید و آنتوسیانین افزایش پیدا کرد. این افزایش در غلظت های بالای آرسنیک به همراه سطوح پایین فسفر کاملاً مشهود بود. در این تحقیق به طور کلی با افزایش سطوح آرسنیک در محیط، میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان روند افزایشی داشت، که در تیمار 1200 میکرو مولار آرسنیک و 5 میکرو مولار فسفر، با از دست رفتن عملکرد آنزیم ها در اثر شدت تنش اکسیداتیو این روند رو به کاهش رفت. در مجموع مقاومت به تنش آرسنیک در این گیاه، به افزایش سیستم دفاعی اکسیداتیو که شامل آنزیم ها و ترکیبات آنتی اکسیدانی می باشد، وابسته است. ظرفیت بالا و کارآمد سیستم آنتی اکسیدانی و یا افزایش سطوح آنتی اکسیدان ها، توانست باعث جلوگیری از آسیب های اکسیداتیو و بهبود تحمل گیاه به تنش اکسیداتیو گردد. به علاوه مشخص گردید که گیاه i. cappadocica مجهز به مکانیسم-های سمیت زدایی آرسنیک، شامل تجمع بیشتر فسفر در ریشه ها و انتقال کارآمد آرسنیک از ریشه به قسمت های هوایی می باشد.

موسیقی کلاسیک بر سطوح انگیختگی ادراک شده و درک فشار در مراحل فعالیت ورزشی زیر بیشینه و وامانده ساز در جوانان ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده تربیت بدنی 1392
  زهرا سوری   علی حیرانی

ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیکی و روانی در حین تمرین و کار، مسئله ای است که همواره نظر متخصصین علوم ورزشی و روان شناسی را به خود معطوف داشته است. در مورد اثرات موسیقی بر بیماران مختلف و موسیقی درمانی تحقیقات بسیاری انجام گردیده، ولی پژوهشی دال بر تأثیرات آن در تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی کمتر یافت می شود .هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر موسیقی کلاسیک بر سطوح انگیختگی ادراک شده و درک فشار در مراحل فعالیت ورزشی زیر بیشینه و وامانده ساز در جوانان ورزشکار بود. بدین منظور 20 مرد و زن ورزشکار دارای میانگین سنی61/1±2/21 سال در گروه زنان و میانگین سن 60/2 ±6/21 سال در گروه مردان در تحقیق حاضر شرکت کردند. این افراد به روش cross over در دو جلسه ی متوالی بدون موسیقی و با موسیقی متوسط تا واماندگی به فعالیت پرداختند. به منظور بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون آماری کلوموگروف ـ اسمیرنوف استفاده شد. جهت بررسی دقیق تاثیر جنس بر متغیر های پژوهش در غالب فرض های تحقیق با استفاده از آزمون آماری t مستقل تفاوت های واقعی متغیرها در هر مرحله بین دو جنس محاسبه شد. جهت بررسی اثر موسیقی بر متغیرهای وابسته در هر گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. در همه آزمون ها مقدار خطا در سطح 05/0p < محاسبه شد. نتایج نشان داد که در شرایط گوش فرا دادن به موسیقی تنها در شدت 60% ضربان قلب بیشینه تفاوت بین دو جنس معنی دار بود، بدین معنی که زنان عملکرد بهتری از مردان داشتند. در بقیه ی موارد (70 و 80% ضربان قلب بیشینه و زمان رسیدن به واماندگی) تفاوت معنی داری بین دو جنس در شاخص سطح انگیختگی مشاهده نشد. همچنین در شاخص درک فشار در شرایط گوش دادن به موسیقی تنها در 80% ضربان قلب بیشینه تفاوت بین دو جنس معنی داربود بدین معنی که مردان نمرات بالاتری در شاخص در فشار در این مرحله از تمرین به دست آوردند. بنا بر یافته ها در خصوص افزایش زمان رسیدن به واماندگی در شرایط با موسیقی تفاوت معنی داری بین دو جنس وجود نداشت. به طور کلی زنان تغییرات بالاتری را در حین گوش دادن به موسیقی در فعالیت زیر بیشینه تجربه کردند. بنا بر الگوی نتایج حاضر استفاده از موسیقی در خلال انجام فعالیت های هوازی (زیر بیشینه ) می تواند باعث ایجاد تغییرات مثبتی از جمله ایجاد انگیختگی بیشتر ،تحمل بار کار و خستگی بهتری به ویژه در زنان شود.

اثر مکمل کوآنزیم q10 بر بیان ژن سرکوب کننده توموری p53 و وضیعت آنتی اکسیدانی در مدل موش یائسه مردانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1393
  زهرا سوری   اسحق کریمی

مردان با افزایش سن دچار کاهش فیزیولوژیکی از سطوح آندروژنهای بیو اکتیو به خصوص تستسترون می گردند. این کاهش می تواند منجر به استرس اکسیداتیو و نقص درmrna و پروتئین p53 بگردد که به طور بالقوه ای باعث از بین رفتن تنظیم چرخه سلولی، ترمیم dna، آپوپتوز و عدم تعادل پیشرونده ی پاسخهای ایمنی تحت عنوان پیری ایمنی می شود. کوآنزیم q10 که به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی شناخته شده است می تواند تاثیرات مطلوبی را روی کاهش استرس اکسیداتیو و استعداد بروز پیری ایمنی در مردان مسن داشته باشد. به منظور بررسی اینکه آیا نقص تستسترون بیان ژن p53 و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی را تغییر می دهد و اینکه آیا q10 می تواند تاثیری بر این تغییرات داشته باشد یا نه ما جیره ی غذایی تکمیلی همراه با سه سطح متفاوت از q10 را به مدل موشهای یائسه مردانه خوراندیم و سپس بیان نسبی ژن p53 در لوکوسیتهای خون و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در پلاسما را مورد سنجش قرار دادیم. سی و شش عدد موش نر بالغ با نژاد nmri با میانگین سن 2 ماه و وزن بدنی30 گرم در شرایط استاندارد و دسترسی آزاد به آب و غذا به مدت 2 هفته نگهداری شدند. پس از گذراندن دوره ی زمانی به منظور سازگاری، 24 موش به طور دو طرفه اخته شدند و 12 موش تحت استرس جراحی قرار گرفتند. موشها به طور تصادفی به شش گروه شامل کنترل دریافت کننده جیره ی غذایی معمول (nc)، موشهای عادی دریافت کننده 125 میلی گرم در کیلوگرم در روز از q10 به همراه جیره معمول (c125)، گروه اخته شده جانبی دریافت کننده جیره ی غذایی معمول (box)، و سه گروه اخته شده دیگر تحت عناوین box125،box250 و box500 دریافت کننده به ترتیب 250،125 و 500 میلی گرم در کیلوگرم در روز از q10 به همراه جیره ی غذایی معمول تقسیم شدند. پس از 96 روز، نمونه های خون توسط سوراخ کردن قلب جمع آوری شد و پلاسمای جدا شده تا زمان استفاده در°c 20- نگهداری شد. رونوشتهای mrna از p53 در گلبولهای سفید توسط pcr نسبی در زمان واقعی سنجیده شدند، به طور خلاصه rna تام توسط کیت( thermo scientific, england) استخراج شد و سپس با استفاده از کیت (bioneer, germany) به cdna تبدیل شد. فرایند pcr با استفاده از دستورات کیت (ampliqon, denmark) انجام گرفت و بیان نهایی ژن به صورت نسبتی از بیان ژن ?-actin محاسبه شد. تستسترون (ng/ml) و استروژن (?g/ml) به روش الایزا توسط کیتهای بیوشیمیایی اندازه گیری شدند در حالی که ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما به روش dpph مورد سنجش قرار گرفت. بیان نسبی p53 در گروه box نسبت به گروه nc به طور غیر معنی داری کاهش یافت (p>0.05)، در حالی که بیان آن در گروه های اخته شده دریافت کننده q10 افزایش یافت به طوری که در گروه box500 به حد معنی داری رسید (p<0.05). به علاوه بیان نسبی p53 در گروه c125 به طور غیر قابل منتظره ای در مقایسه با گروه nc کاهش یافت .(p<0.05) سطوح تستسترون در گروه box در مقایسه با nc به طور غیرمعنی دار کاهش یافت در حالی که میزان استروژن در این گروه در مقایسه با nc به طور غیر معنی دار افزایش یافت (p>0.05). ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما در گروه box در مقایسه با گروه nc به طور غیر معنی دار کاهش یافت (p>0.05) در حالی که این مقدار در گروه های اخته شده دریافت کننده دز های متفاوت از q10 در مقایسه با گروه nc به طور معنی داری افزایش یافت (p<0.05). در مجموع، نتایج نشان داد که برداشتن گنادها و لذا کاهش تستسترون موجب کاهش نسبی در رونوشتهای mrna، p53 در لوکوسیتهای خون محیطی گردید . جیره ی تکمیلی q10 بیان نسبی ژن p53 در لوکوسیتهای خون محیطی و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما را افزایش داد، بنابرین q10 می تواند در شکل گرفتن نوعی حفاظت متراکم و قوی در برابر گونه های فعال اکسیژنی و دیگر فاکتورهای آسیب رساننده dna ناشی از عدم تعادل استروئیدی پس از اختگی مفید باشد و احتمالا استعداد بروز پیری ایمنی در مردان مسن را کاهش دهد.