نام پژوهشگر: مرجان کمال پور

بررسی اثر تجویز داخل نخاعی کربنوکسالون بر روی درد و ارتباط آن با مورفین در دو آزمون فرمالین و tail flick در رت های نر نژاد ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1389
  مرجان کمال پور   مسعود فریدونی

مقدمه: gj)gap junction) مجرایی را برای مبادله عوامل سیگنالینگ (ca++, k+) ، پیامبرهای ثانویه camp, ip3)) و متابولیت های کوچک بین سلول های مجاور فراهم می نماید. این کانالها از 6 زیر واحد connexin ساخته شده که در نخاع و سایر بخش های سیستم عصبی(هیپوکامپ، نئوکورتکس، هسته زیتون تحتانی، مخچه ) شناسایی شده اند. در این مطالعه این فرض مورد بررسی قرار می گیرد که gj ها در انتقال سیگنالهای درد در مراکز نخاعی از اهمیت برخوردار اند. بنابراین با استفاده از کربنوکسالون به عنوان مسدود کننده، نقش gj ها در درد، التهاب، اثرات بی دردی (analgesia)، پر دردی (hyperalgesia)، ضد التهابی ( (anti-inflammatory و التهابی (pro-inflammatory) مورفین ارزیابی شد. مواد و روش ها: در این تحقیق از موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (g250-200) استفاده شد. جانوران در سه گروه دسته بندی شدند. گروه شم (i.p سالین)، گروه های دریافت کننده مورفین mg/kg, i.p10 و g/kg µ1. هر گروه به دو زیر گروه تقسیم شد که یکی سالین و دیگری کربنوکسالون را به صورت داخل نخاعی (intrathecal) دریافت کردند. آستانه درد حرارتی با استفاده از آزمون tail flick قبل و بعد از تزریقات اندازه گیری شد. برای القاء درد تزریق کف پایی ml05/0 فرمالین 5/2 در صد به کف پا انجام شد و پس از یک ساعت ادم ناشی از تزریق فرمالین به روش پلتیسمومتری اندازه گیری شد. نتایج: درد در هر دو فاز اول (نوروژنیک) و دوم (التهابی) ناشی از فرمالین در گروه شم (i.p سالین، i.t کربنوکسالون) و گروه مورفین g/kg, i.p µ1 ( زیر گروه i.t کربنوکسالون)، کاهش یافت (p<0.001). در گروه مورفین mg/kg, i.p10 کربنوکسالون تنها در فاز دوم اثر بی دردی مورفین را کاهش داد (p<0.05) و در فاز اول بی تاثیر بود. بعلاوه کربنوکسالون پر دردی جرارتی ناشی از مورفین g/kg, i.pµ1 را در آزمون tail flick به طور معنی داری کاهش داد (p<0.001) و در سایر گروه ها نتایج معنی دار نبود. نتایج آزمون التهاب در هر سه گروه نشان دهنده اثر ضد التهابی کربنوکسالون بود (p<0.01). بحث و نتیجه گیری: نظر به نتایج احتمالاً gj ها در انتقال درد در سطح نخاع ایفای نقش می کنند. بنابراین کربنوکسالون به عنوان بلوکر gj در مدیریت درد به عنوان یک دیدگاه درمانی جدید قابل بررسی است. شاید این کانالها با تسهیل آزاد سازی عوامل التهابی از سلولهای گلیال و ایجاد ارتباط بین اینترنورونهای تحریکی وپروژکشن نورونها در انتقال علائم درد و بروز التهاب نقش دارند. احتمال می رود مهار gjباعث تضعیف اثر مهاری مورفین بر انتقال سیگنال درد به روش پیش سیناپسی و پس سیناپسی در سطح نخاع گردد. شواهدی مبنی بر وجود gj بین انواع اینترنورون های مهاری وجود دارند. لذا، می توان چنین فرض کرد که احتمالاً با انسداد gj بین اینترنرونهای مهاری در سطح نخاع اثر ضد دردی مورفین کاهش یافته است. فرضهای فوق نیاز مند تحقیقات بیشتر است.