نام پژوهشگر: سید پرویز محمدیان

عنوان: تأثیر تغییر الگوی کشت بر درآمد کشاورزان(مطالعه موردی معرفی کلزا در استان کهگیلویه و بویراحمد)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1389
  سید پرویز محمدیان   بهاءالدین نجفی

چکیده: تعیین برنامه مناسب کشت یکی از مسائل اساسی در تولید محصولات کشاورزی است، زیرا می تواند حداکثر بازده ممکن را با توجه به محدودیتها و شرایط موجود، عاید بهره بردار کند. به همین سبب طراحی و تنظیم الگوی کشت به جهت تعیین مقادیر سطوح زیر کشت ترکیب مناسب محصولات، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و بایستی به نحوی انجام پذیرد که علاوه بر استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود و قابل دسترسی، تأمین نیازهای منطقه ای و ملی را نیز در نظر گرفته باشد. لذا هدف از این پژوهش تعیین اثر تغییر الگوی کشت (افزایش کلزا) بر درآمد کشاورزان و همچنین تعیین الگوی کشت بهینه کشاورزان است. اطلاعات مورد نیاز از 95 بهره بردار منطقه باشت از استان کهگیلویه و بویراحمد بصورت نمونه تصادفی مقطع عرضی در سال زراعی 88-1387 و سری زمانی 88-1379جمع آوری گردید. به منظور تأثیر تغییر الگوی کشت بر درآمد کشاورزان از مدل چندهدفی حداقل- واریانس استفاده گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در تمامی الگوهای منتخب بهره برداران باشت محصولاتی نظیر جو و کلزا نسبت به شرایط فعلی از سطح زیرکشت بالاتری برخوردار بودند و از سوی دیگر با استفاده بیشتر از نیروی کار و یا مکانیزه کردن فرآیند تولید آن انتظار می رود ارزش افزوده محصولی مانند کلزا از طریق انجام خدمات بیشتر موقعیت درآمدی بهره برداران را بطور مطلوبی بهبود بخشد، به گونه ای که سطح زیرکشت کلزا از 5/2 هکتار در الگوی فعلی به 4/3 هکتار در الگوی بهینه و 3/3 هکتار در الگوی تقریباً بهینه تغییر یافته و سطح زیر کشت جو از 4/2 هکتار در الگوی فعلی به 8/3 هکتار در الگوی بهینه و 9/3 هکتار در الگوی تقریباً بهینه تغییر یافته است. همچنین نتایج نشان داد که الگوهای برنامه-ریزی علیرغم مزایای زیادی که دارند ممکن است برخی از اثرات که محصولاتی نظیر چغندر قند در خارج از مزرعه در مقایسه با بسیاری از محصولات در زمینه ایجاد اشتغال دارند را در بر نگیرند. در پایان، با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، پیشنهاداتی ارائه شد. واژه های کلیدی: الگوی بهینه کشت، حداقل- واریانس، کهگیلویه و بویراحمد.