نام پژوهشگر: محمدرضا توکلی مرند

هژمونی ایالات متحده امریکا و امنیت سازی ج . ا . ایران پس از حوادث 11 سپتامبر 2001
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  محمدرضا توکلی مرند   غلامعلی چگنی زاده

تحولات سه دهه اخیر بین ایران و آمریکا بر خلاف دوره پیش از انقلاب ، یکسره تضاد ، خصومت و دشمنی بوده است. روی این اصل ، آمریکا به شدت مخالف هرگونه پیشرفت داخلی ، منطقه ای و بین المللی ایران است . اولویت اول هدف آمریکا این است که نظام سیاسی حاکم در ایران را تغییر دهد . در وهله بعدی ، تحریم و تهدید فعالیت های ایران در منطقه برای کاهش موقعیت و جایگاه کشور ایران است . به عبارت دیگر [ آمریکا ] خواستار انزوای همه جانبه ایران برای به ستوه آمدن و دست کشیدن از تمامی اهداف و آرمان های تقابل خواهانه با اهداف آمریکاست . به نوعی هدف آمریکا ، وارد کردن ایران به عرصه های همسو با جامعه بین المللی از طرق ممکن است . خطری که وجود دارد این است که آمریکا به سرعت دارد از شیوه ی گسترش ارزش هایش بر اساس منطق اقناع فاصله می گیرد و به طرف شیوه اعمال زور حرکت می کند . آمریکا اکنون بسیاری از نهادهایی را که خود در ایجاد آن ها سهیم بوده است به شدت مورد حمله قرار می دهد ؛ بطور فزاینده ای اقدام یکجانبه را بر اقدامات چند جانبه ترجیح می دهد ؛ بر شعار مانوی «با ما یا بر ما»و نیز « جنگ با تروریسم » پافشاری می کند ؛ در زمینه قانون بین المللی ، برخی حقوق استثنائی را برای خود قائل است ؛ و بطور همزمان هم بر استفاده از زور به صورت پیش گیرانه علیه اهداف مورد نظر خود اصرار دارد و هم بر تغییر زورمندانه ی دولت هایی که باب میلش نیستند تأکید می ورزد . پرسش این است که آیا آمریکا از پیگیری یک نظام بین الملل لیبرالی چند جانبه دست می کشد و شکلی اقتدار گرایانه به خود می گیرد . سه مقوله مشخص برای توجیه این تغییر آشکار وجود دارد : استثناگرایی آمریکایی ، وضعیت یک قطبی ، و واقعه یازده سپتامبر ، این سه عامل در یک حالت توالی لایه ای قرار می گیرد . استثناگرایی آمریکایی تقریباً بعد از تاسیس این کشور وجود داشته است ؛ وضعیت یک قطبی با پایان جنگ سرد به منصه ظهور رسید ؛ و واقعه یازده سپتامبر نیز یک دهه بعد تاثیرات خود را نشان داد. استثناگرایی : در بعد استثناگرایی یک طرز تفکر کاملا جا افتاده در مورد سیاست خارجی آمریکا وجود دارد . برای نمونه لیپست (lipset) معتقد است که استثناگرایی آمریکایی تا حد زیادی امور خوب و مفید و چیزهای بد و مشکل آفرین مربوط به رفتار آمریکا و جامعه را (برای آمریکا و دیگران ) توجیه می کند . استثناگرایی به معنی ویژگی های متفاوتی است که آمریکا را از دیگر کشورها متمایز می سازد . این ویژگی ها یک سری ارزش های خاص سیاسی و اجتماعی آمریکا ، روند تاریخی بی همانند ، غرابت های ساختارهای ذاتی آن و شیوه ی تاثیرگذاری آن ها بر روند تصمیم گیری این کشور را در برمی گیرد.