نام پژوهشگر: زهرا آقاسی زاده

رابطه بین وجوه ساختاری و وجوه اجرایی در مدیریت کیفیت فراگیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1389
  زهرا آقاسی زاده   محمد اقدسی

امروزه شیوه های مدیریتی گوناگونی به منظور بهره برداری موثر از امکانات و منابع سازمان و همچنین تحقق رضایت مندی مشتریان جایگزین شیوه سنتی مدیریت شده است. تاکنون، هیچ یک از این شیوه ها به اندازه سیستم مدیریت کیفیت فراگیر نتوانسته است کارایی خود را نشان دهد. یکی از زیرساخت های اساسی هر سازمان ساختار آن محسوب می شود. ساختار سازمانی وسیله ای است برای دستیابی به اهداف سازمان و اجرای موثر و موفقیت آمیز وظایف. سیستم مدیریت کیفیت فراگیر با توجه به اهداف، اصول و ویژگی هایش ساختار سازمانی خاصی را می طلبد. این تحقیق به بررسی تأثیر پیاده سازی اصول هشتگانه مدیریت کیفیت فراگیر بر مولفه های رسمی و غیر رسمی ساختار سازمانی پرداخته است. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه ای که توسط محقق طراحی شده است، گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. اعضای نمونه تحقیق را ممیزان ایزو و کارشناسان کیفیت (با سابقه پیاده سازی ایزو) تشکیل دادند. نتایج نشان می دهد که با اجرای مدیریت کیفیت فراگیر، سطح تمرکز و پیچیدگی ساختار کاهش می یابد و گروه بندی ساختار از وظیفه گرایی به فرآیندگرایی حرکت می کند اما رسمیت در سازمان کاهش نمی یابد زیرا مستند سازی یکی از الزامات سیستم های مدیریت کیفیت در استاندارد ایزو محسوب می شود و توانمندی لازم را برای اطلاع رسانی نسبت به اهداف سازمان و برقراری یکپارچگی در فرآیندها به وجود می آورد. نتایج آزمون در رابطه با مولفه های غیررسمی ساختار نشان می دهد که در نتیجه اجرای سیستم مدیریت کیفیت فراگیر، روابط و تعاملات خارجی سازمان افزایش می یابد. اعتماد در بین کارکنان زیاد شده و روابط محدود و رسمی سازمان جای خود را به روابط گسترده و مبتنی بر اعتماد می دهد، همچنین روابط فراگیر عاطفی نیز افزایش می یابد که نتیجه آن فراهم آمدن محیط کاری یکپارچه، هم افزا و اثربخش است که خلاقیت و نوآوری به شکل قابل توجهی در آن افزایش می یابد