نام پژوهشگر: معصومه آقاجانپور نشلی

بازتاب جریانات سیاسی و فکری عصر غزنوی بر بینش تاریخی بیهقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده تاریخ 1390
  معصومه آقاجانپور نشلی   پروین ترکمنی آذر

چکیــده: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بازخوانی متن تاریخ بیهقی با هدف دریافتی از بینش تاریخی و سیاسی مورخ آن برآمده‎است. در این پژوهش با طرح پیشینه‎ای از تاریخ نگاری در ایران و همچنین پیشینه جایگاه اندیشه سیاسی در متون دوره میانه، به تاریخ بیهقی نیز از منظر متنی نگاه شد که اندیشه سیاسی در نهان تاریخ نگاری آن جریان دارد. برای بررسی بینش تاریخی و سیاسی بیهقی ضمن تبیین اجمالی دو دیدگاه موجود در این زمینه که یکی بر سرشت ایرانشهری تأکید دارد و دیگری آن را ناشی از تلفیق اندیشه ایرانی با اندیشه اسلامی می‎داند، موضوعات به دو مبحث مبانی نظری و مناسبات قدرت تقسیم شد. در بحث مبانی نظری برای فهم بیشتر نمونه‎ها‎یی از رهیافت‎ها‎ی بیهقی از مفاهیمی همچون خرد، عدالت، فرّه ایزدی، تقدیر، توامانی دین و دولت که از موضوعات مهم اندیشه سیاسی هستند بیان گردید و نتیجه آن شد که بیهقی در تداوم اندیشه ایرانشهری به خرد، عدالت، فرّه ایزدی و دین توجه داشت و با به کنار نهادن تصادف در تاریخ، تقدیر الهی و اراده انسان را به عنوان دو علیت همیشه همراه مطرح کرد که نشان از نوعی تضاد در بینش بیهقی دارد. همچنین با توجه به نگاه بیهقی به مناسبات قدرت از جمله سلطان(حاکم ایران) خلیفه(حاکم سرزمین اسلامی) و وزیر(عنصر ایرانی) در مقابل سلطان (عنصر ترک) استدلال شد، بیهقی با تکیه بیشتر بر سلطان در مناسبات قدرت، خلیفه را به کناری نهاده و این نشان از همسو شدن با اندیشه ایرانشهری و فاصله گرفتن از اندیشه اسلامی است. از سوی دیگر هرچند سلاطین غزنوی، ترک و بیگانگانی بودند که وارد سرزمین ایران وارد شدند اما بیهقی واقعیت حضور بیگانه را درک کرده و با ورود به دربار، در داخل نهاد دولتی به دنبال تکوین وحدت و هویت ملی برآمد. البته پذیرش سلطان بیگانه از سوی بیهقی به معنی رها نمودن نقد سلطان نیست. بیهقی در جای جای کتاب خود با انتقاد از استبداد سلطان تاکید داشت که تنها پوسته ظاهری شاه آرمانی باقی مانده و تلاش کرد با ستایش فراوان از وزرای ایرانی تقابل دو عنصر ترک و ایرانی را به خوبی نمایان سازد. وی نشان داد سلاطین غزنوی نه بدون حضور وزرا قادر به اداره حکومت هستند نه با حضور آنان. در نهایت آنکه بیهقی کوشش کرد شالوده تاریخ‎نویسی نوینی را پی ریزی کند که در آن با نقد حکومت ترکان، حکومت‎داری مطلوبی را به تصویر کشد که با آرمان‎خواهی ایرانشهری ایرانیان و واقع‎گرایی سیاسی دوره اسلامی و عصر غزنوی همخوانی داشته باشد. بیهقی برای بیان این مباحث روش تاریخ نگاری ویژه‎ای اتخاذ کرد. از آنجا که بینش هر مورخی روش وی را تعیین می‎کند بیهقی نیز با انتخاب زبان فارسی، نگارش تاریخ دودمانی به جای تاریخ عمومی و نقد سنت تاریخ‎نویسی گذشتگان خود تلاش کرد تاریخ پایه‎ای بنیان نهد که تاریخ بیداری ایرانیان باشد.