نام پژوهشگر: جعفر بهادری خسروشاهی

نقش سرمایه روانشناختی در بهزیستی روانی با توجه به اثرات تعدیلی سرمایه اجتماعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  جعفر بهادری خسروشاهی   تورج هاشمی نصرت آباد

در قرن بیست و یکم روانشناسی متوجه این امر شده است که انسان باید انرژی عقلانی خود را صرف جنبه های مثبت تجربه اش کند. در آغاز، روانشناسی بیشتر بر هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی تمرکز داشت تا بر هیجانات مثبت مانند شادکامی و رضایت . ریف (1989) با تاکید بر این که سلامت مثبت چیزی فراتر از فقدان بیماری است: اشاره کرد که بهزیستی روانشناختی به آنچه فرد برای بهزیستی به آن نیاز دارد اشاره دارد.سرمایه روانشناختی باور فرد به توانایی هایش برای دستیابی به موفقیت در انجام وظایف معین، ایجاد اسنادهای مثبت در مورد موقعیت های اکنون و آینده، داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف و پیگیری راه های لازم برای رسیدن به موفقیت و تحمل کردن مشکلات و بازگشت به سطح معمولی عملکرد و حتی ارتقاء از آن تا دستیابی به موفقیت ها است. لینچ وکاپلان (1997) سرمایه اجتماعی را نوعی انباشت سرمایه و شبکه هایی معرفی کرده اند که همبستگی اجتماعی، تعهد اجتماعی و در نتیجه نوعی عزت نفس و سلامتی را در افراد به وجود می آورد. سرمایه اجتماعی مفهومی ترکیبی است که مقدار یا سطح هنجارها و شبکه ها را در جامعه معینی و در زمان مشخصی توصیف می کند. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 90-1389 بودند که حجم آن بالغ بر 15000 نفر می باشد. با توجه به نوع پژوهش و تعداد متغیرهای مورد مطالعه از جامعه مورد مطالعه منطبق با جدول برآورد نمونه مورگان تعداد 400 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شد. به این ترتیب که ابتدا از بین دانشکده های موجود تعداد 5 دانشکده به شیوه تصادفی انتخاب و از هر دانشکده دو کلاس به طور تصادفی انتخاب شد تا نمونه مورد نظر محقق گردد.ابزارها : پرسشنامه سرمایه روانشناختی- بهزیستی روانی ریف- سرمایه اجتماعی دلاویز.بین سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت وجود دارد. یعنی با افزایش سرمایه روانشناختی، بهزیستی روانی نیز افزایش می یابد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، ضمن تایید نتایج تحقیقات انجام شده توسط سایر محققین (لوتانز، آویلو،2007؛ هوپپرت ،2005؛ هیوز ،2008؛ واترز ،2002) نشان می دهد که سرمایه روانشناختی با بهزیستی روانی همبسته و با مشکلات روانی ناهمبسته است.یافته دیگر پژوهش نشان داد که سرمایه روانشناختی با سرمایه اجتماعی رابطه مثبت دارد. یعنی با افزایش سرمایه روانشناختی میزان سرمایه اجتماعی نیز افزایش می یابد. این یافته نیز با نتایج پژوهش های (هیوز،2008؛ سچولمن ،1999؛ استجکویک ،2003) همخوانی دارد. سرمایه روانشناختی تابعی از سرمایه اجتماعی است و کمیت و کیفیت تعاملات در روابط اجتماعی تعیین کننده سرمایه اجتماعی است. یافته دیگر پژوهش نشان داد که بهزیستی روانشناختی با سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنی دار دارد. این یافته نیز با نتایج تحقیقات (هلی ول ،2004؛ رکیونا ،2003؛ برری ،2008) همخوان است. در توجیه این یافته می توان گفت فقدان پیوندهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی از طریق تقویت حالات روانی منفی منجر به بروز بیماری های روانی در افراد شده و باعث کاهش بهزیستی روانشناختی می شود. یافته دیگر این پژوهش نشان داد که مولفه های سرمایه روانشناختی قادرند تغییرات بهزیستی روانشناختی را به طور تفکیکی پیش بینی نمایند که برای بررسی این فرضیه از روش تحلیل رگرسیون چندگانه مدل گام به گام استفاده شد که به ترتیب تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی و امیدواری قادر بودند تغییرات بهزیستی روانشناختی را پیش بینی کنند. در توجیه این یافته می توان گفت که با ارتقای تاب آوری، فرد می تواند در برابر عوامل استرس زا و همچنین عواملی که سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات روانشناختی می شود از خود مقاومت نشان داده و بر آن ها غلبه نمایند و در این بین سلامت روانی افرادی که تحت تأثیر استرس، افسردگی قرار می گیرند به خطر می افتد، بنابراین تاب آوری با تعدیل و کم رنگ تر کردن این عوامل بهزیستی روانی افراد را تضمین می کند(کونور ،2006). یافته دیگر این پژوهش نشان داد که سرمایه اجتماعی نقش تعدیلی بین سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی را ایفا می کند. برای تحلیل این فرضیه نیز از روش تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد که نتایج نشان داد با ورود سرمایه اجتماعی به معادله پیش بینی تغییرات بهزیستی روانشناختی، سهم سرمایه روانشناختی و مولفه های آن دچار تغییرات فاحش شده و سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده عمل نموده و تأثیرات سرمایه روانشناختی و مولفه های آن بر بهزیستی روانی را تعدیل نموده است.