نام پژوهشگر: علیرضا سرداری زارچی

تحلیل پیچیدگی های اجتماعی- اقتصادی فرهنگ های شمال فارس (اقلید) در دوره مس- سنگی بر اساس کاوش های تپه مهرعلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علیرضا سرداری زارچی   علیرضا هژیری نوبری

شکل گیری جوامع پیچیده اولیه در ایران در دوره پیش از تاریخ مربوط به دوره مس- سنگی است که مرحله انتقال سنت های فرهنگی جوامع ساده نوسنگی به حکومت های دوره آغاز نگارش و سپس دوره ایلام محسوب می شود. این دوره انتقالی که در استان فارس با عنوان دوره های باکون و لپویی مطرح است، دارای شاخصه های مهمی همچون پیدایش نابرابری سیاسی- اجتماعی، افزایش جمعیت، کنترل اداری، تولید تخصصی و رشد اقتصادی می باشد که نمود آن را می توان در بقایای باستانی این حوضه فرهنگی شاهد بود. رساله ارائه شده در واقع تحلیل و مطالعه شواهد باستان شناختی و مطالعات وابسته به آن، در زمینه پیچیدگی های اجتماعی- اقتصادی این دوره مس- سنگی است که ناشی از کاوش های صورت گرفته در تپه مهرعلی شهرستان اقلید، در محدوده شمال استان فارس (سرحد) تمرکز یافته است. لذا با توجه به درک و فهم بستر منطقه ای این محوطه باستانی، بررسی های باستان شناسی و مردم شناسی نیز در شهرستان اقلید انجام گرفت و در نتیجه هشت محوطه دیگر باستانی مربوط به دوره های باکون و لپویی شناسایی گردید. تحلیل داده های حاصل از بررسی میدانی در شمال فارس، نشان از پیدایش اولین استقرارها در این منطقه از دوره های نوسنگی شمس آباد می-دهد که پس از آن در دوره باکون و لپویی با افزایش جمعیت و و تعداد استقرارها، نوعی یکپارچگی فرهنگی در شمال دره رود کر شاهد هستیم. بررسی های مردم شناسی نیز نشان می دهد که این منطقه از دیرباز تاکنون، به عنوان یکی از سرحدات و مناطق ییلاقی عشایر کوچرو قشقایی، نقش مهمی در تمرکز جمعیت این گونه جوامع و همچنین معیشت دامپروری داشته اند. مواد حاصل از کاوش های باستانی تپه مهرعلی که شامل تحلیل لایه نگاری مراحل فرهنگی، مطالعه سفال های باکون و لپویی، بررسی بقایای گیاهی و جانوری، مصنوعات سنگی، فلزات و تحلیل ریزنشست ها، مدارک مدیریت اداری و فضاهای سکونتی می شود، تمام دلالت بر مرکزی محلی است که به صورت جامعه ای خان سالار از نوع پیچیده، اداره می شده است. این مرکز، نقش اساسی در مبادلات محلی و فرامنطقه ای داشته و خدمات توزیع مجدد برای قبایل کوچرو و روستاییان منطقه ارائه می نموده است.

بررسی و مطالعه نقوش اساطیری اثرمهرهای دوران مس سنگی تا عصر مفرغ قدیم در جنوب ایران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  آتوسا منیری   مرتضی حصاری

چکیده: به طورکلی از میان مدارک باستان شناسی، مهر و اثر مهرهای به دست آمده محوطه های باستانی ، از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند، چرا که شمایل ها و نقوش موجود در آنها تا حد زیادی بیانگر آداب و رسوم، عادات و معتقدات یک قوم بوده و جلوه ای از هنر و تمدن مردم در طی قرون متمادی را نشان می دهد. علاوه بر آن نقوش، نقشمایه های حیوانی و گیاهی هم به نوبه خود، می تواند بیانگر جغرافیای زیست محیطی دوران باستان باشند. در لابه لای طراحی ها، به تصاویری برخورد می کنیم که ما را با دنیای فکری و تا حدی مرموز و ناشناخته گذشتگانمان آشنا می سازد. امروزه به این نقوش و نمادهای ناشناخته نقوش اساطیری می گویند. اشکالی که سراسر پر از کنایه هنرمند طراح از دنیای اطرافش است. شناخت و تفسیر اشکال حیوانی و انسانی و درک اسطوره های به جای مانده کاری بسیار سخت و دشوار است. چرا که تماماً برداشت اولیه انسان نسبت به دنیای پیرامونش و تاثیر نیروی های سحرآمیز و متافیزیکی هریک از اشکال است. در این تحقیق تلاش گردیده؛ تا به تاثیراسطوره ها در تبیین ساختارهای فکری، اجتماعی و اقتصادی دوران پیش از تاریخ با توجه به نقوش اساطیری مهر و اثر مهرها پرداخته شود و مولفه های موجود درنمادهای اساطیری منقوش بر روی مهرهای جنوب ایران با توجه به مهرهای اساطیری دوره مس – سنگی مورد مطالعه قرار گیرد. اما به علت گستردگی مناطق جنوب، بیشتر ین تمرکز را به مواد فرهنگی چند محوطه از کرمان و دشت شوشان که شامل جیرفت، تپه یحیی، تل ابلیس، شوش و چغامیش اختصاص داده شده و مقایسه ای تطبیقی با دیگر مناطق همجوار انجام گرفته است. در پژوهش حاضر از بین اثر مهرهای مسطح و استوانه ای موجود، حدود 82 اثر مهر شاخص، به منظور مطالعه و بررسی انتخاب شده و بر اساس نوع نقش مایه هایی که بر روی آن ها کنده شده ، تقسیم بندی گردیده اند. نقوش اساطیری بر روی مهرها از دوران مس سنگی تا دوران تاریخی ادامه می یابند. این نقوش سیر تطور و تنوع الهه ها ، خدایان و موجودات ترکیبی را نشان می دهند. فصل اول شامل کلیات است که دربرگیرنده مباحثی مانند بیان مسئله، فرضیات و ...می شود در فصل دوم به جغرافیا و چشم اندازهای فرهنگی جنوب ایران در دوره مس- سنگی تا عصر مفرغ، پیشنه مطالعاتی، توصیف و معرفی محوطه های دوران مس- سنگی تا عصر مفرغ جنوب ایران پرداخته شده است. در ادامه نیز، پیشینه کوتاهی راجع به تحقیقاتی که درباره مهر و معرفی مهرهای نوشته شده است. در فصل چهارم، به طور کاملاً اختصاصی به شرح واژه اسطوره، اساطیر، جهان بینی و ... پرداخته شده و در ادامه به توصیف نقش مایه ها، تحلیل و تبیین هر یک از نقوش اختصاص داده شده است. در قسمت پایانی، مقایسه تطبیقی خواهیم داشت از نقش مایه هایی که در یک افق زمانی شکل گرفته اند. در فصل پنجم، نتیجه گیری آمده است و در ادامه فهرست منابع نوشته شده و پیوست ها هم که شامل؛ جدول، تصویر، لوح ونمودارها هستند، ضمیمه شده اند.

فرایند گذار فرهنگی ار سیلک iii6 به iii7 مطالعه موردی تپه میمنت آباد رباط کریم
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  احسان علی مددی   روح اله یوسفی

بحث تطور فرهنگی و میزان اثرگذاری عوامل بومی و غیر بومی از جمله مهمترین مسائلی است که در ارتباط با فرایند دگرگونی های فرهنگی به ویژه در مناطقی با گستره ی جغرافیایی فلات مرکزی و تنوع راه های ارتباطی منتهی به آن قابل طرح می باشد. تنوع کمی و کیفی راه های ارتباطی و قرار گرفتن این منطقه در میانه ی مسیرهای تجاری و همچنین جغرافیای خاص منطقه، ویژگی های فرهنگی منحصر به فردی را منجر شده که با توجه به پیشینه ی مطالعات انجام شده، از میانه ی هزاره هفتم ق.م تا اواخر هزاره چهارم ق.م، اگر چه با فراز و نشیب های گاه و بیگاه و اختلافاتی چند در زمینه ی تحلیل پدیده های مختلف فرهنگی آن تقریبا بدون انقطاع تداوم یافته و همواره آنقدر فعال و پویا بوده است که دچار رکود و انفعال نشده باشد. در حالی که مسئله ی ظهور پدیده های جدیدی چون گسترش اروک و رواج فنون مدیریتی یکسان از بین النهرین تا شهر سوخته در جنوب شرق، قبرستان در شمال و گودین در غربی ترین نقطه ی فلات مرکزی ایران در مقطع زمانی اواخر هزاره ی چهارم ق.م (مس و سنگ جدید) به ویژه سیلک iva توجهات بسیاری را به خود معطوف ساخته، به نظر می رسد نقش مراحل پیشین همچون سیلک iii6 و iii7، تحت الشعاع این مسئله مورد کم توجهی قرار گرفته است. با این دیدگاه و شناخت هر چه بیشتر تحولات هزاره چهارم کاوش در محوطه میمنت آباد در جنوب غربی رباط کریم در دو برجستگی شمالی(کارگاه1) و جنوبی(کارگاه2) به سرپرستی دکتر روح اله یوسفی صورت گرفت. مطالعه ی یافته های کاوش اطلاعات تازه ای در مورد چگونگی شکل گیری پیچیدگی ها و تحولات هزاره چهارم دارد. این اطلاعات شامل دو مرحله و دو زیر مرحله استقراری متشکل از ساختارهای معماری و نهشته های استقراری متعددی می باشد می توان حداقل سه گونه سفالی مختلف را مورد شناسائی قرار داد. این در حالی است که با نگاهی به فرایند تحولات سفالی کارگاه2 و مقایسه ی آن با یافته های کارگاه1 که در پائین ترین لایه ها حاوی یافته های قابل مقایسه با سیلک iii7 می باشد، می توان شواهد بارزی از تداوم سبک ها و سنت های سفالی و تغییرات مداوم آن ها را شناسایی کرد که حکایت از تحول ساختارهای تولید سفال از تولیدات خانگی به سمت کارگاه های تخصصی سفال گری، تحت استاندارد های تزئینی و تکنیکی یکسان از شرق تا غرب و شمال تا جنوب فلات مرکزی دارد.

بررسی، مطالعه و گونه شناسی اشیاء تدفینی گورستان عصر آهن لما شهرستان دنا (مطالعه موردی ظروف سفالی)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محمد احمدی   علیرضا سرداری زارچی

گورستان باستانی لما در کنار روستای لما و در دره ی رود بشار، از توابع شهرستان دنا واقع شده است. این گورستان در سال 78 بر اثر فعالیت های راه سازی کشف گردید ودر همان سال توسط باستان شناسان مورد کاوش و بررسی باستان شناسی قرار گرفت. این گورستان که در شمال جاده ی یاسوج - سمیرم در میان یکی از دره های کوهستانی زاگرس و در غرب شهر یاسوج قرار دارد، دارای مواد فرهنگی غنی است که تمام آنها در گورهای مورد کاوش، شناسایی شده است. در طول سه فصل کاوش باستان شناسی در این گورستان مجموعاً 74 گور شناسایی شد که 61 گور متعلق به فصل های اول و دوم و 13 گور در فصل سوم مورد کاوش قرار گرفت. بر اساس مقایسه مواد حاصل از کاوش، این گورستان مربوط به عصر آهن و هم افق با فرهنگ های محلی فارس یعنی کفتری، شغا و تیموران می باشد. از جانب دیگر بطور کلی با توجه به گسترش فرهنگ عیلام در جنوب غرب و زاگرس جنوبی می توان آن را محوطه ای شاخص و به دوره عیلام میانه و نو منسوب داشت. به نظر می رسد که صاحبان این قبور از جوامع کوچرویی بوده اند که تحت تاثیر فرهنگ های منطقه فارس، خوزستان و ارتفاعات زاگرس قرار داشته اند. مواد سفالی یافت شده از این قبور، نشان دهنده وجود فرهنگ پیشرفته ای در تولید و مصرف سفال است. همچنین با توجه به پراکنش این ظروف در قبور مختلف از نظر تعداد و گونه ها، می توان به شواهدی از رتبه های اجتماعی در ساختار جوامع مربوط به صاحبان این قبور پی برد.