نام پژوهشگر: علیرضا اسدی

نقد و بررسی جنبه های سوررئالیستی در حکایتهای منثور عرفانی تا قرن 8 ه.ق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علیرضا اسدی   سعید بزرگ بیگدلی

بوطیقای آغازین مکتب سوررئالیسم، تحت تاثیر مستقیم مطالعات فروید، بر آزاد گذاشتن کامل ناخودآگاه و تخیل آزاد، به هنگام آفرینش اثر هنری، تاکید داشت. چنین رویکردی طبیعتا به قوالب آزادی مانند شعر و نقاشی متمایل بود، و به قالب داستان، به سبب تفکر منطقی ماقبلی و محاکات آن از واقعیت، کمتر توجه می-کرد. با این حال برتون، آراگون وسوررئالیست های دیگر از همان آغاز دست به نگارش داستان نیز زدند و بوطیقای تازه ای برای آن تعریف کردند. این بوطیقا، چهار دهه بعد از صدور بیانی? برتون رفته رفته تغییر کرد و البته با حفظ مولف? اصلی اثر سوررئالیستی، یعنی آزاد گذاشتن ناخودآگاه، تنوع هایی در فرم یافت. مهمترین ویژگی داستان سوررئالیستی که تا امروز نیز به حیات خود ادامه می دهد عبارت است از خلق کردن فضای ذهنی و خیالی و رویاگون، با آزاد گذاشتن ناخودآگاه، جهانی که هیچ شباهتی با جهان بیرون ندارد و پر است از تصاویر شگفت و تکان دهنده با صبغه ای نمادین که ناخودآگاه مخاطب را درگیر می کند. با مطالع? عناصر این فضاهای شگفت، اعم از زمان، مکان، شخصیت، اشیاء، زاویه دید و غیره می توان به تعریف کمینه گرایی از داستان سوررئالیستی رسید. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم در دهه های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه از قدیمی ترین زمان ها حتی در اساطیر وجود داشته است. به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، گاه سوررئالیستی خوانده می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در آثار روایی، شاید مهمترین آثاری که ظرفیت چنین برخوردی دارند، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به سوررئالیسم هستند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله از میان هجده متن مهم عرفانی تا قرن هشتم هجری، حکایت های شهودی مشتمل بر فضاهای سوررئالیستی استخراج شده اند و مطالعه ای از این منظر روی آن ها صورت گرفته است. نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموما بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.