نام پژوهشگر: آذین بقایری

بررسی رابطه بین مشارکت و انطباق پذیری سازمانی براساس مدل دنیسون در واحدهای ستادی بانک سامان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1390
  آذین بقایری   لطف الله فروزنده دهکردی

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مشارکت(تیم گرایی، توسعه قابلیت ها، توانمند سازی) و انطباق پذیری سازمانی(ایجاد تغییر، مشتری مداری، یادگیری سازمانی) در واحدهای ستادی بانک سامان می باشد. این تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن، شامل 91 نفر از کارشناسان ستادی بانک سامان است و نمونه آماری برابر با 75 نفر می باشد. با توجه به اهداف این پژوهش، جهت گردآوری اطلاعات مورد نظر، از پرسشنامه استاندارد دنیسون(2006) استفاده شده است. در این تحقیق پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات نتایج زیر حاصل گردید: میزان کلی ویژگی انطباق پذیری سازمانی در کارشناسان 96/58% و میزان هریک از متغیر های آن، ایجاد تغییر 45/58%، مشتری مداری45/58% و یادگیری سازمانی89/59 % می باشد و این در حالی است که میزان ویژگی مشارکت سازمانی84/58% و میزان هر یک از متغیر های آن، تیم گرایی 02/58%، توسعه قابلیت ها 60/57%، توانمند سازی90/60% بدست آمد. همچنین در این تحقیق فرضیه های زیر مورد آزمون و بررسی قرار گرفت که نتایج آنها به صورت زیر بدست آمد: بین مشارکت سازمانی و انطباق پذیری سازمانی واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(628/0=r). بین تیم گرایی و ایجاد تغییر واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(293/0=r). بین تیم گرایی و مشتری مداری واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(302/0=r). بین تیم گرایی و یادگیری سازمانی واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(353/0=r). بین توسعه قابلیت ها و ایجاد تغییر واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(441/0=r). بین توسعه قابلیت ها و مشتری مداری واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(299/0=r). بین توسعه قابلیت ها و یادگیری سازمانی واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(423/0=r). بین توانمندسازی و ایجاد تغییر واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(415/0=r). بین توانمندسازی و مشتری مداری واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(325/0=r). بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی واحدهای ستادی بانک سامان رابطه وجود دارد(274/0=r). یافته های این پژوهش نشان می دهد که افزایش میزان مشارکت سازمانی و توسعه قابلیت ها و توانمندی های کارشناسان، به عنوان اهرمی جهت افزایش انطباق پذیری سازمانی در آنها عمل می نماید. در نهایت، نتایج این تحقیق موجب شناسایی وضع موجود دو بعد مشارکت و انطباق پذیری سازمانی و روابط بین آنها در کارشناسان شده و می-تواند به عنوان مکملی برای ارزیابی و پیش بینی اولویت های تغییر و همچنین تدوین بهتر استراتژی ها برای اجرای موفقیت آمیز تکنیک ها و فرایند های مدیریت به کار گرفته شود