نام پژوهشگر: امیر فلامرزی

اثرات بی تمرینی کوتاه مدت بر منتخبی از پاسخ های هورمونی و قابلیت های زیست حرکتیِ دوندگان نخبه ی سرعت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  امیر فلامرزی   حسین مجتهدی

هدف از این پژوهش بررسی اثر 4 هفته بی تمرینی بر منتخبی از پاسخ های هورمونی و قابلیت های زیست حرکتی دوندگان سرعتی مرد بود. شانزده دونده سرعتی (سن03/3 ± 56/21 سال، قد 10/4 ± 8/178سانتیمتر، وزن 05/9 ± 60/70 کیلوگرم) با میانگین سابقه تمرینی 6/4 سال به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند. تمامی آزمودنی ها حداقل هفته ای شش جلسه تمرین داشته و در 25 هفته گذشته تمرینات منظمی را سپری کرده بودند. آزمون های عملکرد استقامتی (9 دقیقه دویدن به قصد مسافت)، انعطاف پذیری (آزمون های بشین و برس و چرخش شانه)، سرعت (مسافت 50 یارد)، قدرت عضلانی (1rm حرکات اسکوات، پرس سینه و پرس شانه)، توان عضلانی (پرش عمودی)، اندازه گیری هایِ آنتروپومتریک (درصد چربی، دورِ سینه، دور بازو، دور ران و ساق پا) و نمونه گیری خون (شامل هورمون های igf-1، igfbp-3، تستوسترون و کورتیزول) ازآزمودنی ها در پیش آزمون گرفته شد. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد 8 نفری قرار گرفتند. دوند گان گروه تجربی 4 هفته بی تمرین بوده، اما دوندگان گروه شاهد تمرینات را با همان بارِ تمرینی قبلی ادامه دادند. بعد طی این دوره از آزمودنی ها پس آزمون نیز گرفته شد. آزمون های عملکرد استقامتی (5/4-درصد) و بشین و برس (5/4- درصد) گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون، و در مقایسه با گروه شاهد (به ترتیب 3/4- درصد و 1/5- درصد) کاهش معناداری یافت (01/0p<). آزمون چرخش شانه گروه تجربی در پس آزمون افزایش معناداری (9/8درصد) داشته (05/0p<)، اما در مقایسه بین گروه ها تفاوت معناداری دیده نشد (05/0p>). در فاکتور سرعت تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد (05/0p>). قدرت 1rm اسکوات در پس آزمون (6/4- درصد) و در مقایسه با گروه شاهد (4/5- درصد) کاهش معناداری داشت (05/0p<). در قدرت حرکات پرس سینه، پرس شانه و توان عضلات پایین تنه در مقایسه درون گروهی و بین گروهی تفاوت معناداری دیده نشد (05/0p>). قطر ساق گروه تجربی در پس آزمون (2/1- درصد) و در مقایسه با گروه شاهد (8/1- درصد) کاهش معناداری داشت (05/0p<). دور سینه هر دو گروه در پس آزمون افزایش معناداری (به ترتیب 4/1 درصد و 1/1 درصد) داشت (05/0p<)، اما در مقایسه بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). تفاوت معناداری بین گروه-ها در خصوص درصد چربی و بقیه عوامل آنتروپومتریکی مشاهده نشد (05/0p>). غلظت igf-1 پس از دوره کوتاه بی تمرینی، مقایسه شده با پیش آزمون (6/10 درصد) و گروه شاهد (2/4 درصد) افزایش داشته و غلظت igfbp-3 در پس آزمون گروه تجربی مقایسه شده با پیش آزمون (5/15- درصد) و گروه شاهد (2/10- درصد) کاهش داشته است، اما هیچ کدام معنادار نبود (05/0p>). غلظت استراحتی هورمون تستوسترون آزمودنی های دو گروه تجربی و شاهد افزایش معناداری (2/12 و 3/14 درصد به ترتیب برای گروه های تجربی و شاهد) داشت (05/0p<)، اما تفاوت معناداری میان دو گروه مشاهده نشد (05/0p>). هورمون کورتیزول گروه تجربی در پس آزمون مقایسه شده با پیش آزمون (2/14 درصد) و گروه شاهد (1/12 درصد) افزایش معناداری داشت (05/0p<). در این مطالعه نسبت تستوسترون به کورتیزول در گروه تجربی کاهش (1/7- درصد) داشته و در گروه شاهد افزایش (7/9 درصد) داشته است اما هیچ یک معنادار نبود (05/0p>). یافته های این تحقیق نشان می دهد که افزایش فرآیندهای کاتابولیک در دوندگان سرعت پس از توقف تمرینات با کاهش قدرت عضلانی در حرکت اسکوات (و کاهش غیرمعنادار در پرس سینه و پرس شانه)، کاهش قطر عضلات فعال و افزایش غیرمعنادار وزن، درصد چربی و وزن چربی آزمودنی های گروه تجربی ارتباط دارد. همچنین انجام حداقل برنامه ها جهت حفظ سازگاری های قلبی_عروقی، انعطاف پذیری و قدرت عضلانی در دوره توقف تمرینات ضروری است.