نام پژوهشگر: بهاره شریعتی

بررسی رابطهی معنا و اثر هنری(سهراب سپهری و مارک روتکو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنرهای تجسمی و کاربردی 1390
  بهاره شریعتی   اصغر جوانی

چکیده: از دیرباز تاکنون، معناگرایی از شاخص های مهم در درک و فهم آثار هنری بوده است. در باب معناگرا شدن آثار هنری، عوامل گوناگون می توانند دخیل باشند، لیکن در این پژوهش معناگرایی با رویکرد اسطوره شناسی به عنوان سرگذشتی نمونه وار و واقعی مورد توجه بوده، همچنین به نگرش اسطوره ای از منظر ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوها نیز پرداخته شده است. این عوامل در آثار سهراب سپهری و مارک روتکو مورد بررسی واقع قرار گرفته و به رویکرد معناگرایی این دو هنرمند با وجود نوع فرهنگ متفاوتشان پرداخته شده است. در این پژوهش به این سوالات پاسخ داده شده است: جایگاه طبیعت در معناگرایی آثار سپهری و روتکو چگونه است؟ ارتباط نماد با آثار این دو هنرمند چگونه است؟آیا توجه به اسطوره ها از دلایل معناگرا شدن آثار این دو هنرمند است؟ آیا بین معانی و مفاهیم آثار سپهری و روتکو شباهتی وجود دارد؟ این پژوهش با استفاده از دستاوردهای تحقیقات گذشته انجام گرفته است و از نظر ماهیت نیز جزء پژوهش های کیفی محسوب می شود و در دسته ی پژوهش های توصیفی و تحلیلی قرار دارد. در این پژوهش آثار سهراب سپهری و مارک روتکو از منظر اسطوره شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. زیرا یکی از عوامل معناگرایی آثار آن ها، یگانه دانستن خود با طبیعت و نمایاندن روح و جوهره ی اسطوره در آثارشان می باشد. همچنین طبیعتی که در آثار آن ها دیده می شود، نشأت گرفته از اعماق وجودی آن ها و تجلی گاه و آئینه ی وجود ذات اقدس الهی است. هر پدیده طبیعی، برای آن ها معنای نمادینی را القا می نماید. این امر ابتدا با اشکال نمادین و سپس در قالب مفهوم نمادین به مخاطب نمایانده می شود. اینگونه است که آثار آن ها بیانگر حقیقت بوده و باعث سیر کردن مخاطب در زمان ازلی می گردد. از آنجا که هر دو هنرمند تحت تأثیر عرفان شرقی بوده اند، با وجود تفاوت اقلیم، رویکرد معناگرایانه ی مشابهی را در آثار آن ها نظاره گریم

بررسی های کانی شناسی، ژئوشیمیایی و پترولوژیکی سنگ های آذرین محدوده اطراف روستای چنار (جنوب غربی کاشمر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  بهاره شریعتی   احمد مظاهری

توده گرانیتوئیدی چنار در35کیلومتری جنوب غربی شهرستان کاشمر واقع شده است و از لحاظ تقسیم بندی تکتونیکی، بخشی از زون سبزوار می باشد. ترکیب توده چنار متشکل از بیوتیت -هورنبلند مونزوگرانیت، مونزوگرانیت، بیوتیت سینوگرانیت، سینوگرانیت، کوارتزدیوریت، آندزیت و داسیت که سن آن مربوط به ترشیاری می باشد. بافت های اصلی در این توده ها شامل هیپیدیومورف گرانولار، گرافیکی، میرمیکیتی، پرتیتی و پوئی کیلتیک میباشد و کانی های اصلی آن شامل کوارتز، پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار میباشد. براساس نمودارهای ژئوشیمیایی سنگ های توده موردمطالعه دارای ماهیت کالک-آلکالن و پرآلومین تا متاآلومین می باشد. توده چنار در زمره گرانیتوئیدهای نوع iقرار میگیرند. الگوی مسطح عناصر نادر خاکی نشان می دهد که منشاء ماگمای اولیه این توده در خارج از محدوه پایداری گارنت است. در نمودارهای عنکبوتی عناصر کمیاب همه فازهای توده گرانیتوئیدی مورد مطالعه بی هنجاری منفی nb,tiو همچنین بی هنجاری مثبت rb,k مشاهده می شود که نشانگر محیط های فرورانشی است. براساس نمودارهای مختلف تکتونیکی سنگ های منطقه از نوع ولکانیک های کمان آتشفشانی (vag)وهمزمان با برخورد (syn-collision)و اواخر کوهزایی (late orogenic) می باشد.