نام پژوهشگر: نسرین ابراهیمی

نقش چشمه های آب اسک در توسعه توریسم سلامت
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  نسرین ابراهیمی   علی نور ی کرمانی

چشمه های درمانی ناحیه آب اسک، به دلیل دارا بودن خواص درمانی متعدد، هر ساله گردشگرانی را به سوی خود جذب می نمایند. اما از آنجا که اطلاع رسانی مطلوبی در ارتباط با معرفی کانون های سلامت این ناحیه صورت نمی گیرد، زیرساخت های اقامتی و پذیرایی در این ناحیه شکل نگرفته و یا بسیار نامطلوب است. بر این مبنا تحولات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی این ناحیه علی رغم وجود پتانسیل های بالقوه و بالفعل فراوان در ارتباط با گردشگری درمانی، قابل ملاحظه نبوده و ناحیه آب اسک از پایداری اجتماعی، اقتصادی و کالبدی لازم برخوردار نیست. از این رو، این تحقیق به منظور معرفی جاذبه های درمانی این ناحیه برای ایجاد تحولات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انجام شده است. روش تحقیق برای دست یابی به پاسخ سوالات و اهداف تحقیق بر اساس روش توصیفی و تجزیه و تحلیل کیفی نظام گردشگری بوده است. در بخش مطالعات کیفی مصاحبه هدفمند با مسئولان و مطلعین در ناحیه آب اسک و متخصصین حوزه درمان و پزشکی صورت گرفته است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق بیان گر آن است که عوامل برون زاد (سازمان میراث فرهنگی و گردشگری) تأثیر چندانی در تحولات گردشگری درمانی ناحیه آب اسک نداشته است و تحولات ساختی – کارکردی نظام فضایی گردشگری سلامت در ناحیه آب اسک، علی رغم دارا بودن جاذبه ها و کانون های گردشگری سلامت فراوان، مطلوب نبوده و با چالش های جدی از نظر زیرساخت های اقامتی، پذیرایی، سرویس های بهداشتی و ... مواجه است. بنابراین برای برون رفت از مسأله دخالت سازمان های متولی گردشگری به طور اعم و گردشگری درمانی به طور اخص در نظام فضایی گردشگری درمانی ناحیه آب اسک به منظور ایجاد تحولات کارکردی و گسترش مکان های اقامتی و پذیرایی برای ایجاد تحولات مثبت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در این ناحیه ضروری است. کلید واژگان: توریسم، توریسم درمانی، توریست، چشمه های آب گرم، آبهای معدنی، آب اسک

اثرات موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای بر تجارت صنعتی ایران (1387-1359)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  نسرین ابراهیمی   کریم آذربایجانی

با وجود این‏که تجارت آزاد منجر به توسعه‏ی مزیت‏های نسبی، افزایش بهره‏وری عوامل تولید و ایجاد ثروت در جامعه می‏شود، اما کماکان موانع تجاری به‏خصوص در کشورهای در‏حال توسعه کاربرد دارد. موانع تجاری در قالب موانع تعرفه‏ای و غیر‏تعرفه‏ای قابل تقسیم هستند که شفافیت موانع غیر‏تعرفه‏ای کم‏تر بوده و اثر محدود‏کنندگی بیش‏تری دارند. از آن جایی‏که ایران در مسیر پیوستن به سازمان جهانی تجارت قرار دارد، ارزیابی اثرات این موانع بر جریان تجارت کشور ضروری است. با توجه به رشد تقاضای جهانی برای کالاهای صنعتی، در این مطالعه تلاش شده‏است اثرات موانع تجاری بر صادرات و واردات صنایع کارخانه‏ای مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور، با ارائه‏ی یک چارچوب نظری، ابتدا به کمک روش یوهانسون- جوسیلیوس روابط بلند‏مدت و سپس با استفاده از مکانیسم تصحیح خطا روابط کوتاه‏مدت تقاضای واردات و عرضه‏ی صادرات صنعتی ایران در دوره‏ی 1387-1359 برآورد شده‏است. نتایج به‏دست آمده نشان می‏دهد که موانع تعرفه‏ای و غیر‏تعرفه‏ای در بلند‏مدت بر تجارت صنعتی ایران موثر است. حال آن‏که، این موانع در کوتاه‏مدت تأثیر معنی‏داری بر صادرات و واردات بخش صنعت ندارند.

مطالعه تطبیقی نقوش منسوجات و فرش مکتب اصفهان (دوره صفوی)
پایان نامه موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی جهاد دانشگاهی استان یزد - دانشکده هنر و معماری 1392
  نسرین ابراهیمی   علی مجابی

مکتب اصفهان از دوره های درخشان در تاریخ، فرهنگ و هنر ایران است. در این دوره هنرهای ایرانی از قبیل: خطاطی، نقاشی، فرش، معماری، منسوجات و دیگر صنایع ظریفه به اوج تکامل و تعالی خود در تمامی زمینه ها رسید. هنر فرش بافی در این دوره مانند دیگر هنرها به بالاترین مرحله شکوه و زیبایی خود در طرح و نقش رسید. طرح های باشکوه در این دوره به همت و تلاش طراحان بی نظیری تهیه می شد و سرانجام با هنرنمایی بافندگان بر متن و زمینه فرش به جلوه در می آمد. هنر پارچه بافی نیز با حمایت های شاهان صفوی پیشرفت زیادی بدست آورد. به طوری که بسیاری از تاریخ نگاران و سیاحان دوران صفوی را درخشانترین عصر طلایی هنر ایران نامیده اند. بسیاری از منسوجات و فرش های با شکوهی که اینک زینت بخش موزه های جهان می باشد و مایه افتخار هنر ایران در این دوره، نتیجه کار طراحان و نقاشان بزرگ مکتب اصفهان است.در این تحقیق به روش توصیفی ـ تطبیقی چندین نمونه از فرش و منسوجات مکتب اصفهان مورد مطالعه قرار گرفته است. به طوری که به روش کتابخانه ای ضمن بررسی تئوریک از کلیات طرح و نقشمایه ها، با تجزیه و تحلیل نقوش موجود در منسوجات و فرش ها از کتابهای چاپ شده نفیس استخراج و از نظر فنی و تخصصی مورد بررسی قرار داده شده است. سپس 36 نمونه از تصاویر فرش و منسوجات انتخاب و فرم کلی آنها طراحی شده است و تا حد امکان نام و مشخصات، جایگاه و ویژگیهای بصری هر نقش مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است. با توجه به بررسی های ارائه شده و تطبیق و مقایسه تصویری و ساختاری در این پژوهش به صراحت می توان نقش مهم و اثرگذار متقابل هنر پارچه بافی و استادان و هنرمندان آن با فرش بافی این دوران مشاهده کرد. این تأثیرپذیری نه تنها بر طرح و نقش نفوذ کرده بلکه نقشمایه ها و مضامین آنها را نیز تحت الشعاع قرار داده است. نزدیکی نقشمایه ها در این دوره به حدی است که بسیاری از نقوش چون نقوش گیاهی، حیوانی، انسانی و... عیناً تکرار می شود. از نظر طرح و نقش و غالب کلی منسوجات و فرش ها یک نوع تشابه و هماهنگی با یکدیگر دارند.نقوش بر گرفته از طبیعت در بافته های صفوی بسیار کاربرد داشته، و دارای تنوع و فراوانی بوده است. با تطبیق نقوش پارچه و فرش موجود در نگارگری ها با منسوجات و فرش های این دوره بازتاب نگارگری بر طراحی منسوجات و فرش ها به وضوح قابل ملاحظه است و همکاری نقاشان با بافندگان، سبب نفوذ سبک های طراحی و نقش پردازی آنان در منسوجات و فرش های صفوی گردید و بسیاری از طرح ها و نقوش منسوجات و فرش ها شباهت زیادی با هنر نگارگری این دوره دارند. از نظر هندسه زیبایی شناسی می توان گفت طراحان فرش و منسوجات نسبت های ویژه ای را در سازماندهی حاشیه ها، متن و کادر مد نظر داشته اند. بنابراین فرش و منسوجات این دوران از الگوی استانداردی در طراحی برخوردار بوده اند.

بررسی نقش مایه های هخامنشی از منظر نشانه های نمادین
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  نسرین ابراهیمی   غلامعلی حاتم

هخامنشیان از جمله امپراتوری های شرقی اند که در گستره ی تاریخ شهرتی به سزا یافتند. نام آنها همواره تداعی کننده ی بنای بزرگ تخت جمشید است. نگاره های نمادین تخت جمشید (و پاسارگاد و شوش) در زمره ی مجهولات هنر پارسی اند و رمزگان فرهنگی عصر تلقی می شوند. تنوع و در هم تنیدگی این نگارکنده ها ناشی از سرچشمه های متفاوت فرهنگی آنهاست. نقش مایه هایی که درون مایه ای چندگانه دارند: مصری، میان رودانی و ایرانی. زمینه ی ذهنی چنین گزینشی گزیده را باید در غنای فرهنگی تمدنهای باستانی پیشین و رواج روح مدارای پارسی از یک سو و گریزناپذیر بودن ضرورت اخذ و اقتباس سبک های هنری از سوی دیگر دید.