نام پژوهشگر: رسول حسین پور

بررسی آثار مترتب بر تجرد نفس و نقد دیدگاه منکران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری 1390
  رسول حسین پور   سید مرتضی حسینی شاهرودی

در فلسفه اسلامی به تجرد نفس دو گونه نگریسته می شود: تجرد عقلانی و تجرد برزخی. تجرد عقلانی را تمامی فیلسوفان مکاتب سه گانه مشاء، اشراق و متعالیه پذیرفته اند و بر اثبات آن دلایل فراوانی اقامه نموده اند اما تجرد برزخی و یا تجرد در مقام قوه خیال از مسائلی است که تا پیش از ملاصدرا مورد پذیرش فیلسوفان نبوده و با آمدن حکمت متعالیه بر تجرد آن براهینی ارائه گردیده است. با نگاه به مقدمات و نتایج به کار رفته در شواهد تجرد نفس این نکته دانسته می شود که هر یک از آن ها با طرح ویژگی هایی خاص و یا سلب برخی ویژگی ها تجرد نفس انسانی را به اثبات رسانیده اند که در واقع این ویژگی ها بیان گر آثار و مسائلی هستند که در فلسفه به گونه مستقل مطرح و مورد بررسی قرار گرفته اند. برخی از این آثار در حکمت های سه گانه مشترک و برخی نیز مختص حکمت متعالیه اند، آثاری چون تجرد شناخت (در قسم حضوری و نیز مرتبه ادراک عقلی از قسم شناخت حصولی)، خواب، معجزات، کرامات و خوارق عادات، جاودانگی و معاد روحانی مورد پذیرش همگان بوده و چون از تجرد نفس نشأت می گیرند خود نیز مجرد به شمار می آیند. اما آثار دیگری هستند که تنها بر مبنای حکمت متعالیه و با پذیرش تجرد برزخی قابل تبیین و پی ریزی هستند از جمله خلاقیت و فاعلیت نفس و معاد جسمانی که آن ها را باید بر پایه تجرد مثالی ارائه نمود البته آثاری چون خواب، معجزات و کرامات و خوارق عادات نیز از تجرد برزخی نشأت می گیرند اما افرادی که قوه خیال را مادی دانسته اند این دسته از آثار را نیز مجرد به شمار می آورند. اگرچه حکیمان مکاتب سه گانه در پذیرش و عدم پذیرش تجرد مثالی و برخی از آثار آن با یک دیگر اختلاف دارند و در چگونگی تقریر و تبیین آثار دیدگاه های گوناگونی ارائه نموده اند اما جملگی اصل تجرد نفس را که یکی از پایه های مهم انسان شناسی فلسفی است پذیرفته و بر اهمیت آن اتفاق نظر دارند. در برابر دیدگاه فیلسوفان پیرامون مسئله نفس افرادی هستند که بر اساس مبانی خود نفس را مادی می انگارند و از این رو هر آن چه را که از آن با عنوان آثار نفس یاد گردید در قالب های تجربی و مادی تبیین می نمایند. برخی از آن ها با نگرش دینی و برداشت هایی که از آموزه های وحیانی نموده اند به انکار تجرد نفس روی آورده و شواهدی نیز بر گفتار خویش مطرح کرده اند، تفکیکیان را باید از این دسته به شمار آورد. اما پاره ای دیگر که به سبب سر و کار داشتن با ابزار حسی و تجربی وجود عالمی فراتر از ماده را نفی می نمایند حقیقت انسان را به گونه ای تحلیل می کنند که در نهایت با سایر موجودات از جمله حیوانات برابر شده و تفاوت او با آن ها تنها در شدت و ضعف ویژگی های مادی است. این افراد که روان شناسان و پژوهش گران تجربی و به اصطلاح آزمایش گاهی هستند همواره انسان را در بُعد مادی او خلاصه کرده و جایگاه آن را در چارچوب تجربه و آزمایش به دیگران معرفی نموده اند. نوشتار حاضر بر آن است که با نشان دادن اهمیت تجرد نفس و نیز آثار مترتب بر آن نقص ها و ضعف های پژوهش های تجربی گرایان را مشخص و نگرش همه جانبه ای را در فرایند انسان شناسی که علاوه بر جنبه مادی به جنبه تجردی او نیز توجه دارد ارائه نماید.