نام پژوهشگر: علیرضا قندهاری

شناخت و آزمایش انطباق پذیری سلولهای بنیادین معماری ایران در یک مجتمع مسکونی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  علیرضا قندهاری   مسعود نبی میبدی

ایجاد آثار با ارزشمند و ماندگار در معماری حاصل تعامل میان نیازها، فرهنگ و اجتماع، اقلیم و عملکردهای هر گونه ی فضایی می باشد. امروزه معماران معاصر ایران تحت تاثیر مکاتب و فرهنگ های مختلف معماری از یک طرف و از طرف دیگر مواجه با آثار ارزشمند یک معماری سنتی واقع می گردند. ایجاد پلی بین این دو و رسیدن به یک وحدت نظر، با بهره گیری از روشها به منظور انعکاس هویت معماری کهن کشور و پیوند آن با تحولات این عصر، کاری است که مستلزم تحقیق، ارائه نظریات و آزمایشات می باشد. از طرفی نیز معماری امروز ایران، بنا به عقیده صاحبنظران واجد ویژگی های اصیل و یا بدیع است تا بتواند دربرگیرنده جریان های مترقی معماری و توام با اصالت معماری گذشته ایران باشد. از دو دهه گذشته اگرچه در مورد هویت معماری اسلامیِ امروز ایران نظریات زیادی بیان شده است، ولی در عمل، معماری امروز ایران نتوانسته به یک شخصیت مستقل ملی و شایسته دست پیدا کند. همچنین میزان اجرای بناهای شاخص و سرمشق های فراگیر معماری که بتواند تجلی اصول نظری و معماری امروز ایران را داشته باشد، بسیار اندک و ناچیز است. آثار معماری بومی، ضمن دارا بودن تنوع، دارای هویتی مشخص و گویا از شکل گیری مجموعه عوامل اقلیمی، عملکردی، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت، اقتصاد و ... بوده است. لذا این مسئله مطرح است که " بنیاد و شکل گیری فضایی پایه" بر مبنای چه عامل و یا چه عواملی استوار است و چگونه می توان این بنیاد را در آثار معماری امروز تعمیم داد. هدف از انتخاب این موضوع، ایجاد فرصتی است تا بتوان با بهره گیری از مطالعات، بستری به منظور تحقق این ایده در عرصه طراحی و عمل، ایجاد نمود. کاربرد خاص پژوهش در این رساله در این راستا می باشد که شناخت اصول شکل گیری فضایی پایه در یک طرح مجموعه مسکونی، مورد آزمایش قرار گیرد. به همین منظور با بهره گیری از نظریه سلول های بنیادین نسبت به شناسایی سلول های بنیادین فضایی پایه اقدام می گردد و سپس با دمیدن مجموعه عواملی منجمله اقلیم، عملکرد، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت ، فرهنگ و هنر نسبت به ایجاد اثری نو که مرتبط با ذات گذشته نیز می باشد، مبادرت خواهد شد. که در این مسیر هدف نهایی، رسیدن به طرحی متاثر از معماری گذشته در قالب معماری زمان امروز می باشد. اشاره به عنوان سلول های بنیادی بعنوان یک الگوی مفهومی حائز اهمیت می باشد، لذا برای خواننده نباید این تصور ایجاد گردد که این تحقیق سعی در شناسایی و معرفی ساختاری شکلی بعنوان سلول بنیادی در معماری گذشته ایران می باشد. حتی در جایی که سعی در ایجاد سلولی فضایی در جهت شکل دهی به مبانی نظری رساله انجام پذیرفته، بعلت فراهم نمودن شرایط انجام آزمایشات، گویاسازی و مستند نمودن مسیری است که بتواند در بکارگیری این قابلیت در جهت ارائه یک الگوی نمونه کمک نماید. به هر ترتیب این رساله می تواند شروعی برای ادامه تحقیقات و ارائه الگوهای مناسب تر و تکامل یافته تر در زمینه پیوند معماری مدرن با معماری گذشته باشد.