نام پژوهشگر: فاطمه نمازی

واترمارکینگ دیجیتال متناسب با سیستم بینایی انسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی (نوشیروانی) بابل - دانشکده برق و الکترونیک 1390
  فاطمه نمازی   محمدرضا کرمی ملایی

در سالهای اخیر با توسعه پرشتاب فناوریهای دیجیتال و گسترش ارتباطات کامپیوتری از طریق شبکه های دیجیتال پرسرعت، نیازهای جدیدی در رابطه با امنیت فضای تبادل اطلاعات احساس شده است. سادگی روش های کپی برداری از محصولات دیجیتال و امکان نشر غیر مجاز این محصولات از طریق شبکه های مختلف کامپیوتری، ضرورت اتخاذ راهکارهایی را برای محافظت از حقوق پدیدآورندگان و صاحبان محصولات دیجیتال بیش از پیش آشکار می سازد. یکی از موثرترین راه حل های ارائه شده برای این مشکل استفاده از روش های واترمارکینگ است. واترمارکینگ دیجیتال شامل روش هایی برای قرار دادن یکسری اطلاعات (واترمارک) داخل داده ی دیجیتال (تصویر، صوت، ویدئو و متن) می باشد. بطوریکه نتوان این اطلاعات را تغییر داد و یا از بین برد و در صورت دستکاری، داده ی دیجیتال بطور کامل غیر قابل استفاده شود. این اطلاعات برای اهداف سندیت و مالکیت داده ی دیجیتال قابل استخراج می باشد. دو نیازمندی اساسی در الگوریتم های واترمارکینگ یعنی مقاومت و کیفیت بصری تصویر واترمارک شده در دو جهت مخالف هم قرار دارند. از آنجاییکه کیفیت تصاویر واترمارک شده در نهایت توسط قدرت ادراک سیستم بینایی انسان سنجیده می شود لذا می توان از ویژگی های سیستم بینایی انسان (hvs) به عنوان ابزاری موثر برای ایجاد توازن بین این دو عامل بهره برد. در این پژوهش با بررسی عملکرد سیستم بینایی انسان و مدل های مختلف ارائه شده برای آن، چند روش واترمارکینگ مقاوم تصاویر پیشنهاد شد. در این روش ها از مدل های سیستم بینایی انسان به منظور افزایش مقاومت همراه با حفظ کیفیت بصری تصویر واترمارک شده، بهره گرفته شده است. یکی از روش ها در حوزه مکان بوده که در این روش ابتدا با استفاده از مدل سیستم بینایی قطعه هایی از تصویر برای جاسازی مناسب می باشد، انتخاب شد. برای انطباق بیشتر با سیستم بینایی، انرژی واترمارک درج شده در هر قطعه نیز متناسب با سیستم بینایی کنترل می شود. همچنین برای افزایش مقاومت نیز یک روش کد کردن واترمارک و جاسازی چند برابر آن استفاده شد. با بررسی روابط تبدیل رادون می توان به این نتیجه رسید که در این تبدیل یک پیکسل به یک ضریب خاصی بستگی نداشته بلکه به میانگین تعداد زیادی از ضرایب تبدیل بستگی دارد و اگر الگوریتم درج واترمارک در ضریب تبدیل رادون به گونه ایی باشد که تغییرات ضرایب بصورت تصادفی با میانگین صفر باشد در هنگام استخراج با جمع بستن ضرایب، جمع تغییرات صفر بوده و اثر تغییرات از بین می رود. به این ترتیب درج اطلاعات تغییر چندانی روی پیکسل های اصلی نداشته و کیفیت بصری تصویر حفظ می-شود. همچنین اگر بخشی از ضرایب تبدیل رادون حذف شود این اطلاعات مربوط به جاهای مختلف تصویر بوده و بخش پیوسته ایی از تصویر خراب نمی شود. به عبارت دیگر چنین الگوریتم هایی در برابر حملات برش و چرخش مقاوم می باشند. بر پایه گفته های فوق و با بهره گیری از خواص تبدیل های دیگر مثل تبدیل موجک، تبدیل کسینوسی و بردار مقادیر ویژه، چند روش متفاوت جاسازی در حوزه تبدیل رادون ارائه شد.

مطالعه کموتاکسونومی جنس fritillaria l. (liliaceae) در استان چهار محال و بختیاری ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده علوم 1393
  فاطمه نمازی   مجید شریفی تهرانی

جنس fritillaria (لاله واژگون) دارای 18 گونه، شامل دو گونه ی انحصاری در ایران است. وضعیت پراکنش جمعیت های طبیعی و تاکسونومی این گونه ها در ایران از زمان انتشار فلور ایرانیکا به روزرسانی نشده اند. این پایان نامه به بررسی وضعیت تاکسونومیک این جنس در ایران و گزارش های اخیر و مطالعه ی جمعیت های مختلف گونه های این جنس در ایران با استفاده از پروفایل ترکیبات فلاونوئیدی، بررسی گونه ها با استفاده از صفات تشریحی ساقه و ریشه و شناسایی کلاس فلاونوئیدهای استخراج شده می پردازد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه ی پراکنش جمعیت ها، حفاظت از ذخایر ژنتیکی تعدادی از گونه های این جنس پیشنهاد گردید. در این مطالعه 151 لکه ی فلاونوئیدی از 11 کروماتوگرام متعلق به 15 گونه ی جنس لاله واژگون در ایران با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی شد، و نوع فلاونوئیدها با استفاده از اسپکتروفوتومتری طیف 220-550 نانومتر تعیین شده است. در مجموع 6 نوع فلاونوئید شناسایی شده است: فلاون، ایزوفلاون، فلاوانون، دی هیدروفلاونول و فلاونول (هیدروکسیل کربن 3 آزاد و یا استخلاف شده). گونه های مختلف دارای 3 تا 11 ترکیب هستند و میزان نسبی بیوسنتز این ترکیبات در پروفایل متفاوت است. هر یک از انواع فلاونوئیدها در گونه های مورد مطالعه بر اساس تنوع در استخلاف و گلیکوزیلاسیون توسط لکه های متفاوتی (میزان rf متفاوت) مشاهده شده اند. در مجموع 151 لکه از کروماتوگرام جدا شد. نتایج نشان داد که تنوع در توزیع نوع فلاونوئید، نوع ترکیب، میزان مهاجرت و مقدار نسبی آن روی کروماتوگرام برای توصیف گونه ها اهمیت داشته و طبقه بندی فعلی آرایه ها در سطح زیرجنس را مورد تایید قرار می دهند. در بخش آناتومی ساقه و ریشه، دوازده گونه مختلف جنس fritillaria در ایران با جمع آوری نمونه ها از رویشگاه های طبیعی آنها در سراسر ایران و برش گیری عرضی و رنگ آمیزی اندام ها و با استفاده از میکروسکپ نوری و تصویر برداری دیجیتال با هدف بررسی اهمیت و کاربرد صفات تشریحی در تاکسونومی این جنس در ایران انجام شد. نتایج نشان دادند که تعدادی از صفات تشریحی ساقه و ریشه (از جمله توزیع بافت های مقاوم زیر اپیدرم، تعداد دستجات آوندی در استوانه مرکزی ریشه) در گونه های مورد مطالعه f. chlorantha, f. caucasica, f. assyriaca, f. crassifolia, f. imperialis, f. reuteri, f. straussii, f. persica, f. poluninii, f. raddeana, f. uva-vulpis, f. zagrica ارزش دیاگنوزی دارند. واژگان کلیدی: آناتومی، ایران، پراکنش جغرفیایی، پروفایل لکه های فلاونوئیدی، جنس لاله واژگون، شناسایی ترکیبات فلاونوئیدی، کموتاکسونومی گیاهی