نام پژوهشگر: مهدی بذرگر

روابط سیاسی و فرهنگی دولت صفویه با دولت های شیعه جنوب هند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  مهدی بذرگر   سید حسین رییس السادات

چکیده: مرجع زمانی روابط سیاسی و فرهنگیِ بین دولت صفویه و دولت های شیعه جنوب هند به تاریخ بعد از هجوم مغول به جهان اسلام برمی گردد. دو عامل تجارت و مهاجرت که همواره موجب نزدیکی سیاسی و فرهنگی بین ایران و شبه قاره هند بود از ویژگی های خاص سه سده بعد از هجوم مغول است. تشکیل دولت بهمنی باعث ثبات سیاسی در جنوب شبه قاره هند گشت؛ این اتفاق باعث شد تا دو عامل تجارت و مهاجرت تأثیر بیشتری در جنوب هند به جای بگذارند. روابط شکل گرفته در طول مدت زمانی سه سده ی پس از هجوم مغول، با نزدیک شدن به تاریخ تشکیل دولت صفویه به نقطه اوج خود رسید. اما این روابط به زودی با تشکیل حکومت بابریان در شمال هند به آرامی تحت الشعاع قرار گرفت. اگر چه تشکیل دولت بابری از یک سو باعث گسترده و سیاسی شدن روابط بین ایران و دولت های جنوب هند گشت اما خواه ناخواه حساسیت بیش از اندازه دولت بابری را نیز به همراه آورد. از این رو دولت صفوی به درخواست این دولت ها باب مکاتبات را با دولت بابری باز نمود. حضور دول استعماری به خصوص پرتغال در اقیانوس هند و خلیج فارس و هم چنین مسأله قندهار نیز بر روابط بین صفویه و جنوب هند تأثیر گذاشت. با برطرف شدن عوامل تأثیر گذار بر روابط مذکور توسط شاه عباس کبیر این قطب شاهیان بودند که سهم بیشتری از روابط سیاسی و فرهنگی با دولت صفویه را به خود اختصاص دادند. در میان سه دولت شیعه جنوب هند، عادل شاهیان از دو دولت قطب شاهی و نظام شاهی در گرایش به تشیع پیش تازتر بودند هر چند اعتقادات مذهبی آنها از نقطه شروع تا انتها دچار تغییرات مکرّری گشت. دولت نظام شاهیان با تأخیر قابل توجهی نزدیک به چهار دهه، به همت شاه طاهر به تشیع گرویدند. پافشاری این دولت بر باورهای اعتقادی و نزدیکی آن به مرز های دولت بابری موجب شد تا زودتر از همسایگان شیعه مذهبش طعمه توسعه طلبی دولت بابری قرار گیرد. در این میان قطب شاهیان با حرکتی آهسته و پیوسته نسبت به دو دولت عادل شاهیان و نظام شاهیان،روابط نسبتاً آرام و کم مخاطره ای را پشت سر گذاشتند. توازن، تعادل و یا تقابل دو قدرت سیاسی صفویان و بابریان باعث تأثیر گذاری بر روابط دولت های شیعه جنوب هند با دولت صفوی می شد و در واقع مناسبات سیاسی و فرهنگی دولت های شیعه جنوب هند با صفویه تابع آن بود. رشد قدرت در حکومت بابری از نظم و ثبات بیشتری نسبت به صفویه برخوردار بود که علت نهایی سقوط دولت های شیعه جنوب هند را نیز باید در همین نکته جستجو کرد. این نوشتار به بررسی روابط سیاسی و فرهنگی دولت های شیعه جنوب هند با دولت صفویه می پردازد.