نام پژوهشگر: فاطمه رضاحسینی

تحلیل ساختار قصه در قصه در منطق الطیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1390
  فاطمه رضاحسینی   حمید رضا حسن زاده توکلی

چکیده: عطار یکی از نام آوران عرصه ی فرهنگ و ادبیات ایران زمین است و «منطق الطیر» بی گمان مهم ترین اثر اوست که هنوز هزاران حرف نا گفته درباره ی آن باقی ست. توجه به این اثر از منظر ساختارگرایی می تواند جلوه های بیشتری از هنر این شاعر نام آور را آشکار سازد. عطار در این کتاب از اسلوب «قصه در قصه» بهره گرفته است. این روش ریشه در مشرق زمین دارد و بسیاری از آثار ادب فارسی مانند: «کلیله ودمنه»، «مرزبان نامه»، «سند باد نامه»، «مثنوی معنوی» و... به این شیوه روایت شده اند. ساختار «قصه در قصه» اینگونه است که قصه ای اصلی وجود دارد که قصه ی مادر(درونه گیر) نامیده می شود و در میانه ی روایتِ قصه ی مادر، قصه هایی فرعی(درونه ای) می آیند که مهمترین کار کرد آن ها تفسیر قصه ی مادر است. در این پایان نامه سعی شده است تا ارتباط قصه های فرعی با قصه ی مادر در منطق الطیر مورد مطالعه قرار گیرد. فصل اول پایان نامه، که طرح اصلی تحقیق را در بر می گیرد، شامل: عنوان تحقیق، سوال های تحقیق، بیان مسئله و ضرورت و اهمیت آن، پیشینه تحقیق، فرضیه های تحقیق و روش کار تحقیق است. در فصل دوم با عنوان مبانی نظری تحقیق، ابتدا سعی شد قصه و حکایت عرفانی تعریف شود سپس روش قصه در قصه تبیین و تاریخچه ی ساختار گرایی بررسی گردید. فصل سوم به احوال و آثار عطاراختصاص دارد. این فصل به چند بخش تقسیم می شود: احوال عطار، آثار عطار، زبان مرغان، منطق الطیر های پیش از عطار، رساله الطیر ها و عطار، داستان پردازی عطار. در فصل چهارم که بدنه ی اصلی تحقیق است، ساختار «قصه در قصه» در منطق الطیر بررسی شده است. در این فصل به وادی های منطق الطیر پرداخته شده وساختار منسجم داستانی آن ها در شش الگویی کلی نشان داده شده است. در چهار الگوی اول به ساختار قصه های فرعی در وادی ها توجه شده و در آن ها برای هر واحد روایی سه جزء مقدمه، حکایت و نتیجه در نظر گرفته شده است و ارتباط حکایت ها با مقدمه و نتیجه نیز بررسی شده است. در دو الگوی دیگر(5 و 6)، ساختار درون مایه ها مورد مطالعه قرار گرفته است. در این بخش هر واحد روایی را با واحدهای روایی قبل و بعد از خودش تطبیق داده و نوع رابطه ی آن ها بررسی شده است و در پایان نیز ساختار داستانی به دست آمده با ساختار داستان های شرقی مقایسه شده است و این نتیجه به دست آمده است که دیدگاه توحیدی عطار یعنی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت در ساختار واحد های روایی تاثیر نهاده و در آن ها نمایان است. چکیده: قصه در قصه، ساختارگرایی، منطق الطیر، عطار