نام پژوهشگر: زینب احمدی

نقش جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی و تعلل ورزی دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر تبریز سال 1389-90
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده علوم تربیتی 1390
  زینب احمدی   موسی پیری

تعلل ورزی تحصیلی یکی از شایع ترین مشکلات در سطوح مختلف تحصیلی است. در سال های اخیر به عنوان نوعی نقص در خودتنظیمی تعریف شده است. بنابراین هدف کلی پژوهش حاضر بررسی رابطه ی انواع جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی، به عنوان مولفه های خود تنطیمی با تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهر تبریز است. سایر اهداف پژوهش شامل تعیین رابطه جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان، مقایسه دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ ویژگی های جهت گیری هدف، باورهای انگیزشی و تعلل ورزی تحصیلی، تعیین تفاوت دانش آموزان دارای نیمرخ-های جهت گیری هدف، باورهای انگیزشی و تعلل ورزی تحصیلی از لحاظ پیشرفت تحصیلی و تعیین تفاوت نیمرخ های جهت-گیری هدف، باورهای انگیزشی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان (رشته علوم تجربی) شهرستان تبریز بودند که از شیوه نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی تعداد 407 (164 پسر و243 دختر) انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. در این مطالعه جهت بررسی متغیرهای پژوهش از مقیاس تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم(1984)، پرسشنامه ی هدف پیشرفت (agq) الیوت و مک گریگور (2001) و پرسشنامه ی راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(mslq) پنتریچ و دی گروت(1990) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام، 2 tهتلینگ، t مستقل، تحلیل خوشه ای، تجزیه تابع تشخیص و مجذور کای استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های خودکارآمدی و ارزش تکلیف با تعلل ورزی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین اضطراب امتحان با تعلل ورزی رابطه مثبت و معناداری به دست آمد. هرچند بین هدف تسلط گرایشی و تعلل ورزی رابطه منفی وجود داشته ولی این رابطه معنادار نبوده است. علاوه بر این اهداف تسلط اجتنابی رابطه مثبت و عملکرد گرایشی رابطه منفی و معناداری با تعلل ورزی داشتند ولی هیچ کدام از آن ها نتوانستند وارد معادله رگرسیون شوند. هم چنین نتایج دیگر این پژوهش نشان داد که به طورکلی پسران تعلل ورزی بیشتری نسبت به دختران دارند ولی در بعد تعلل ورزی در امتحان این نسبت در دختران بیشتر از پسران بود. علاوه بر این نتایج نشان داد دختران اضطراب امتحان بیشتری نسبت به پسران دارند و دختران از هدف تسلط گرایشی و اجتنابی بیشتری نسبت به پسران استفاده نمودند؛ اما دختران و پسران از لحاظ هدف عملکرد گرایشی تفاوت معناداری با هم نداشتند. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای نشانگر دو نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار و ناسازگار در بین دانش آموزان بود. نخستین خوشه شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای ارزش گذاری درونی تکلیف و خودکارآمدی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقدار پایین اضطراب امتحان، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی و هدف تسلط- اجتنابی است که خوشه دارای عاطفه تحصیلی سازگار نامیده شد وخوشه یا گروه دوم خوشه دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار نامیده شد که شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای اضطراب امتحان، هدف تسلط اجتنابی، تعلل ورزی درتکالیف، امتحان وتهیه گزارش نیم سالی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقادیر پایین ارزش گذاری درونی و خودکارآمدی است. دانش آموزان خوشه یک (دارای عاطفه تحصیلی سازگار) پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به دانش آموزان خوشه دو (دارای عاطفه تحصیلی ناسازگار) داشتند و خوشه های دو جنس با هم مشابه بودند.