نام پژوهشگر: سیده پریسا سجادی

مفهوم هنر و معیار سنجش آن در ادبیات فارسی (با رویکرد به آثار سبک خراسانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای کاربردی 1390
  سیده پریسا سجادی   بهروز محمودی بختیاری

از قدیم ترین ادوار تا دوران معاصر، برای شعر فارسی چهار سبک قایل شده اند که نخستین آنها سبک خراسانی نام دارد و دوران پس از اسلام تا پایان قرن پنجم هجری را شامل می شود. «هنر» در ادبیات این سبک نه به معنایی که امروزه از آن مراد می کنیم، که در معنای کلی توانایی، و یا به بیان بهتر، روش استفاده ی درست از توانایی آمده است. هنر متضاد «عیب» و «آهو» است. هنر ودیعه ای است الهی که قسمتی از آن وابسته به نژاد است و قسمت دیگر آن اکتسابی. هنر ملازم نژاد و گهر است و دیگر عنصر ضروری این سه: خرد. هنر نیازمند خرد است تا درست به کار گرفته شود. بخت نیز باید با هنرمند یار باشد تا او بتواند از هنر بهره بگیرد. اما علاوه بر این، از میان آنچه که امروز «هنر» می نامیم هم، در متون ادبی سبک خراسانی، در مورد هنرهای نویسندگی (یعنی شاعری و دبیری)، خوشنویسی، موسیقی، معماری و نگارگری اشاراتی وجود دارد. مباحث ادبا و شعرای این دروه بیشتر درمورد پدید آمدن هنرها و علل آن، معرفی و توصیف چندی از آثار هنری ستوده، در مواردی بررسی کارکرد این آثار و خصوصیاتی که اثر هنر نیک می باید داشته باشند، است. در این پژوهش هدف آن است که تعریف هنر، علل پیدایی هنر، و ارزیابی آثار هنری، یعنی به طور کلی فلسفه وجودی هنر، با توجه به آنچه که در آثار ادبی این دوره آمده است، ارائه شود. برای نیل به این هدف، به ارائه ی نمونه های مستند از اشعار و متون نثر این دوره و تطبیق آنها بر ساختار درک امروزین هنر نیز پرداخته شده است.