نام پژوهشگر: سعید نصیرالاسلامی

بررسی مبانی حاکمیت دینی در نهج البلاغه
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1390
  سعید نصیرالاسلامی   جهانبخش ایزدی

از آنجایی که انسان موجودی بالفطره اجتماعی است، یقینا برای ادامه حیات خود باید به صورت اجتماعی زندگی کند و آنهم نیازمند به امر و نهی،تبعیت برخی از برخی،و نهایتا برپایی قانون وحکومت بوده است .در این میان در اعصار کهن، با توجه به شرائط خاص در هر زمان حاکمانی بر جامعه و مردم با نام حکومتهای به اصطلاح الهی حکمرانی کرده اند وحاکمان خود را خدایان روی زمین دانسته، و همین اندیشه بهترین ابزار حاکمیت بر مردم بود، در قرون وسطی با اندکی عقب نشینی حاکمان نمایندگان خداوند در زمین معرفی شده، و حکم آنها به منزله حکم خداوند بوده و قابل سرپیچی نبوده ولزوما همه باید اطاعت کنند.بعد از این دوره و بیداری مردم حکومتهای مردمی، و اینکه مردم باید خود برای خود حاکم تعین نموده، برسرنوشت خویش دخالت داشته باشند که نتیجه آن به وجود آمدن واژه بسیار پر طمطراق دموکراسی بود که مردم با آراء مستقیم یا غیر مستقیم خود در انتخاب حاکمان نقش آفرینی کنند و مردم محور اساسی ایجاد حکومتها و بقاء آنها می باشند.با توجه به دو مقوله فوق می خواهیم از یک حاکمیت سومی به نام حاکمیت ترکیبی سخن بگوییم، یک نوع حاکمیت مغفول عنه که در آن مشروعیت از آن خداوند متعال و پذیرش و فعلیت آن توسط مردم است .در این نوع حکومت که مربوط به دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین می باشد، خداوند محور قرار گرفته و دین توسط امام به مردم عرضه می شود حال اگر این مردم گرداگرد امام خود جمع شده و با او بیعت نمودند، حکومت اسلامی عملا ایجاد می شود وبه فعلیت میرسد.در این نوع حکومت، رهبر از مردم در میان مردم، فدایی مردم، بوده ورضایت مردم یکی از شروط اساسی این حکومت است.