نام پژوهشگر: محمود نقی زاده

بررسی چگونگی ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی بر اساس زبانشناسی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1390
  محمود نقی زاده   منوچهر توانگر

هدف از انجام این تحقیق مطالعه ی رابطه ی میان تفکر فضایی و ساختار زبانی منعکس کننده ی آن در زبان فارسی است. دلیل اهمیت پژوهش حاضر در این است که زبان فضا به محدوده ی شناخت انسان برمی گردد و لذا با مطالعه ی این حوزه می توان ساختار مفهومی که زیربنای اندیشه انسانی پیرامون فضاست را تا حدی آشکار کرد. در این تحقیق با بهره گیری از نظریه لایبنیتس مبنی بر نسبی بودن نمود فضا در زبان و با استناد به الگوی لوینسون (2006) در تقسیم بندی حوزه فضا، به فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی و تحلیل و بررسی آن می پردازیم. در این مطالعه حوزه ی فضا به دو بخش ایستایی و پویایی تقسیم می شود که بخش پویایی شامل مفهوم حرکت می باشد. به عنوان مثال افعالی نظیر رفتن، آمدن، بردن و آوردن جزء افعال حرکتی می باشند که در این زیر مجموعه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. اما بخش ایستایی بسته به اینکه گوینده در تعیین مکان اشیاء، دارای زاویه دید (منظر) بوده باشد یا خیر، به دو زیرمجموعه بدون زاویه دید و دارای زاویه ی دید تقسیم بندی می شود و زیر مجموعه ی بدون زاویه ی دید خود موضع مکان شناختی را در بر می گیرد. اما زیر مجموعه دارای زاویه دید در بر گیرنده مفهوم چارچوب ارجاعی است که خود به سه زیر مجموعه ارجاع ذاتی،ارجاع نسبی و ارجاع مطلق تقسیم شده است. داده های زبانی مورد نیاز، از میان جملات زبان فارسی معیار گفتاری و نوشتاری که دارای حروف اضافه ی مکانی، افعال حرکتی و دیگر مقولات دستوری نشان دهنده ی مکان می باشند جمع آوری شده است. این داده ها عمدتاً از کتاب ها، روزنامه ها، فرهنگ لغت ها و گاهی از جملات شفاهی ادا شده توسط سخنوران زبان فارسی انتخاب شده است. بعضی داده ها ترجمه ی جملات انگلیسی بیان کننده ی مفهوم فضا در این زبان می باشند. در این تحقیق علاوه بر مطالعه ی مفاهیم مکان شناختی به گسترش معنایی عبارات مکانی در دیگر حوزه ها و همچنین تعیین نظاممندی های موجود در گسترش معانی غیرمکانی حروف اضافه مکانی پرداخته و مفاهیم اشاره و گوینده محوری را در عبارات اشاره ای و افعال اشاره ای-حرکتی و نیز نقش این دو مفهوم در تفسیر عبارات مکانی در زبان فارسی را مورد بررسی قرار داده ایم. همچنین سعی کرده ایم تا با بهره گیری از مفهوم فضای ذهنی و نقش آن در تفسیر عبارات مکانی به توصیف جامع تری از مفهوم فضا در زبان فارسی دست پیدا کنیم. این پژوهش ماهیت توصیفی داشته و با به تحلیل داده های مورد نظر در ارتباط با مفاهیم اشاره، گسترش معنایی و فضای ذهنی در زبان فارسی به این نتیجه رسیدیم که گوینده با استفاده از مفهوم گوینده محوری خود را در مرکز یا نقطه صفر مکانی قرار داده و جایگاه اشیاء را با توجه به موقعیت خود توصیف می کند. کلید واژه ها: زبانشناسی شناختی، فضا، ساختاری شدن فضا، فضای ذهنی، اشاره، گسترش معنایی.