نام پژوهشگر: سید حسن حجازی

ارائه چارچوبی برای تحلیل و انتخاب تامین کنندگان مواد اولیه در شرکت ذوب آهن اصفهان با استفاده از رویکرد ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و برنامه ریزی آرمانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1390
  سید حسن حجازی   مهسا قندهاری

موضوع زنجیره تامین و مدیریت آن اخیرا توجه مدیران صنعت را به خود جلب کرده است. در زنجیره تامین به سازمانها به صورت شبکه ای از شرکتهای مختلف نگریسته می شود که با همکاری هم سعی می کنند ارزش افزوده بیشتری برای مشتری نهایی یا مصرف کننده ایجاد کنند. افزایش ارزش افزوده به وسیله بالا بردن کیفیت به همراه کاهش دادن هزینه ها امکان پذیر است و تامین کنندگان می توانند تاثیر بسیار زیادی بر روی عملکرد شرکت ها در مقوله های قیمت، کیفیت، تکنولوژی و تحویل داشته باشند. علاوه بر آن با افزایش رقابت و فشار جهانی سازی و تحولات بازار، روشهای تامین اقلام و ارتباط با خریداران و تامین کندگان تغییر کرده است. در شرایط جدید انتخاب تامین کنندگان، افزایش روابط با تامین کنندگان و توسعه روابط مشارکتی و پایدار بر آنها برای کاهش هزینه ها و افزایش انعطاف پذیری در برابر تغییرات بازار ضروری است. از این رو کسب رضایت مشتری و کاهش هزینه ها مستلزم انتخاب بموقع و مناسب تامین کنندگان است. در این پژوهش معیارهای موثر بر انتخاب تامین کنندگان در شرکت ذوب آهن اصفهان، از طریق مشاهده، مطالعه، مصاحبه با کارشناسان و تهیه پرسشنامه شناسایی شدند. سپس به روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) اولویت بندی می شوند. با توجه به محدودیت های آرمانی برای تخصیص مقدار سفارش بهینه به هر یک از تامین کنندگان از تلفیق مدل برنامه ریزی آرمانی (gp) با فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده می شود. در مطالعه موردی برای تامین 1200000 تن سنگ آهن پنج تامین کننده سنگ آهن مرکزی ایران- بافق، امیر سنگان پارسیان، نگین احیا، شرق ایران (سنگان) و کیمیا معدن سپاهان مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین مقادیر بهینه تامین کنندگان، از تلفیق ahp با gp استفاده شده است و مشخص شد خریدار برای تامین سنگ آهن مورد نیاز، مطابق ظرفیت تامین کنندگان سنگ آهن مرکزی ایران- بافق و سنگ آهن نگین احیا سنگ آهن خریداری می کند و مابقی تقاضای خود را از تامین کننده سنگ آهن امیر سنگان پارسیان خریداری می کند. نتایج این تحقیق رویکرد مناسبی جهت استفاده از منابع محدود مالی در راستای رشد و تقویت تولید صنعتی برای دستیابی به مزیت های نسبی و استراتژیک می باشد.