نام پژوهشگر: محسن آزادی

بررسی تجربی اثر فاصله عمودی و زاویه شیب کانال s شکل بر الگوی جریان دوفازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  محسن آزادی   محمد رضا انصاری

در این پایان نامه نتایج حاصل از آزمایش های انجام شده برای بررسی تأثیر زاویه شیب و فاصله عمودی در کانال با هندسه s شکل ارائه و تحلیل شده است. تمام آزمایش ها در آزمایشگاه جریان چند فازی دانشگاه تربیت مدرس انجام شده اند. در این پژوهش، از زانویی های با زوایای ?22.5، ?45، ?67.5 و ?90 استفاده شده است. همچنین برای بررسی اثر فاصله عمودی در شیب ثابت، از سه کانال با طول cm 25، 50 و 100 استفاده گردید. الگوهای جریان دو فازی مشاهده شده در 12 حالت مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ارائه بهتر الگو های جریان از کلیه حالات فیلم برداری شد و با اعمال تکنیک تشخیص لبه، عکس هایی با وضوح تصویر بالا بدست آمد. الگوهای جریان مشاهده شده در حین آزمایش ها شامل الگوهای قالبی گردابه ای، لخته ای گردابه ای و موجی-حلقوی گردابه ای، چرن و حلقوی تکه ای مه آلود می باشد. نقشه های رژیم جریان برای هر کدام از حالات آزمایش ارائه شده و آنگاه با دو معیار متفاوت، ثابت بودن زاویه شیب و تغییر طول قسمت میانی و ثابت بودن طول قسمت میانی و تغییر در زاویه شیب مقایسه شده اند. نتایج حاصل شده نشان داد که با افزایش طول، گذار به الگوی جریان قالبی گردابه ای در سرعت های ظاهری بالاتری از مایع رخ می دهد و ناحیه با الگوی جریان حلقوی تکه ای مه آلود کوچکتر شده و به سمت دبی های بالاتر فاز گاز می رود. همچنین افزایش طول، منجر به بزرگتر شدن ناحیه با الگوی جریان چرن شده و در ازای آن ناحیه با الگوی جریان لخته ای گردابه ای کوچکتر می شود. با افزایش شیب نیز، گذار به الگوی جریان قالبی گردابه ای در سرعت های ظاهری بالاتر هوا صورت می گیرد و اندازه این ناحیه کاهش می یابد و همچنین اندازه ناحیه با الگوی جریان چرن بزرگتر شده و در ازای آن گستره ناحیه با الگوی جریان لخته ای کوچکتر می شود. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که با افزایش طول قسمت میانی، اثرات تغییر شیب بر جابجایی مرزهای گذار بین الگو های جریان شدیدتر و تعیین کننده تر می گردد.

مدل شبکه توزیع چندمحصولی در شرایط عدم قطعیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده صنایع 1392
  محسن آزادی   مصطفی عابدزاده

تغییرات و تحولات عمیق دنیای کسب و کار و الزامات جدید تولید و تجارت در عصر کنونی، زمینه ظهور و بروز نگرش ها و چالش های جدیدی را فراهم ساخته است که ضروری است مورد توجه دست اندرکاران عرصه تولید و تجارت قرار گیرد. شبکه توزیع از این دست رویکردها می باشد. طراحی شبکه توزیع بعنوان زیر مجموعه طراحی شبکه زنجیره تأمین، تأثیر بسزایی بر روی اثربخشی و پاسخگویی به تقاضای مشتریان دارد. این روزها بعلت ایجاد رقابت زیاد در کشورها و شرکت ها، بدنبال کاهش هزینه ها در سطح های مختلف زنجیره تأمین می باشند. یکی از مهم ترین عوامل ایجاد هزینه در شبکه ها مکانیابی تسهیلات (انبارها) و جریان محصولات در داخل شبکه می-باشد. در این پایان نامه تلاش بر این بوده که مسأله تا حد بسیار زیادی به دنیای واقعی نزدیک باشد، لذا یک مدل شبکه توزیع چند دوره ای، چند محصولی، روش های متفاوت حمل و نقل، در نظر گرفتن موجودی پایان دوره، تعریف سناریوهای متفاوت بمنظور ایجاد عدم قطعیت در مدل و نزدیک نمودن این مسأله به دنیای واقعی، پیدا کردن بهترین محل برای باز کردن و بستن انبارها در دوره های زمانی متفاوت، نحوه تخصیص انبارها به تأمین کنندگان و مشتریان به انبارها بیان شده است. این مدل با استفاده از روش حل دقیق و همچنین راه حل فرا ابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک نیز حل می شود. بمنظور ارزیابی کارایی الگوریتم ژنتیک پیشنهادی، بر روی تعدادی از مسائل نمونه اجرا می گردد و جواب های مسائل مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. نتیجه اینکه الگوریتم ژنتیک با حرکت تغییرات به سمت مسائل بزرگ (افزایش تعداد مشتری ها، مراکز توزیع و دیگر پارامترهای مدل) عملکرد مناسبتری نسبت به روش حل دقیق از خود نشان می دهد. در فصل پایانی نیز جهت تحقیقات آتی در این زمینه پیشنهاداتی ارائه می گردد.

بررسی تطبیقی رابطه علم تجربی و دین در تفاسیر المیزان و المنار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  محسن آزادی   علی رضا قائمی نیا

ترسیم الگوی مناسبات میان علم تجربی و دین از مهم ترین مسائل فلسفه ی دین است. دستاوردهای چشمگیر غرب در علوم تجربی که در چند قرن اخیر رخ داد با تفاسیر ارسطویی از کتاب مقدس در تعارض قرار گرفت و آن را سخت به چالش کشید. از آن پس الگوهای گوناگونی در دنیای غرب برای حل این مسئله مطرح شد. از آن جا که اسلام و کتاب مقدس آن قرآن نیز دربردارنده فرازهایی تجربی در کیهان شناسی، زمین شناسی و انسان شناسی بودند از رویارویی با این مسئله در امان نماندند. ازاین رو مفسرین قرآن کریم و دانشمندان اسلامی با این پرسش مواجه شدند که چه نسبتی میان علم تجربی و آموزه های دینی وجود دارد و چه الگویی می توان برای ترسیم مناسبات میان این دو ارائه داد؟ المنار و المیزان، به عنوان دو تفسیر تأثیرگذار در دوره معاصر، با وجود اتفاق نظر نسبی در روش مواجه با این مسئله، رویکردهای متفاوتی در پاسخ به این پرسش در پیش می گیرند. در این میان محمد رشید رضا به دلیل اعتماد بیشتری که به یافته های علوم تجربی دارد نرمش بیشتری نیز از خود نشان داده و از رویارویی جدی با این علوم می پرهیزد. این امر تلاش بسیار ایشان برای سازگار جلوه دادن علم و دین و تفسیر آیات قرآن کریم بر این اساس را در پی دارد. در مقابل علامه طباطبایی1 اگرچه در بسیاری موارد درصدد همراهی با علوم تجربی و سازگار جلوه دادن یافته های علوم و آموزه های دین برآمده است، اما گاهی علوم تجربی را به چالش کشیده و با استناد به معارف دینی فرضیات این علوم را انکار می کند. با این همه از آن جا که هیچ یک از ایشان به صورت جامع به تبیین مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی در دو طرف مسئله نپرداخته و صرفا به تطبیقاتی جزئی بسنده کرده اند، دست یابی به الگوی جامع مناسبات میان علم و دین از منظر المنار و المیزان بسیار مشکل است.