نام پژوهشگر: راضیه طیبی

بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی با پیشرفت تحصیلی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  راضیه طیبی   علیرضا بخشایش

در شرایط کنونی و در جامعه ما پیشرفت و موفقیّت تحصیلی هم برای خانواده و دانش آموزان و هم برای جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین شناخت عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی ضروری به نظر می رسد. دینداری، یکی از عواملی است که پیش بینی می شود بر روی پیشرفت تحصیلی و همچنین اضطراب امتحان تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان جهت گیری مذهبی با پیشرفت تحصیلی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستان های شیراز انجام شد. این مطالعه، با رویکرد توصیفی همبستگی انجام گرفت. 377 نفر از دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر شیراز (190 دختر و 187 پسر) از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام و پرسش نامه ی اضطراب امتحان ساراسون بود. از معدل دانش آموزان برای سنجش پیشرفت تحصیلی آن ها استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها همبستگی مثبت و معناداری میان پیشرفت تحصیلی و جهت-گیری مذهبی (046/0, p?103/0 r=) و همچنین همبستگی منفی و معناداری میان اضطراب امتحان و جهت گیری مذهبی (001/0, p?168/0- r=) را نشان دادند. به علاوه میان پیشرفت تحصیلی و اضطراب امتحان، همبستگی منفی و معناداری (001/0, p?167/0- r=) یافت شد. نتایج آزمون t نشان داد که دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر اضطراب امتحان بیشتری را تجربه می کنند. این مطالعه نشان داد که دانش آموزانی که از سطح بالاتری از دینداری برخوردارند، اضطراب امتحان کمتری را تجربه می کنند و پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند. بنابراین به نظر می رسد که تقویت و درونی سازی ارزش های دینی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و کاهش اضطراب آنان موثر واقع می شود.

کاربرد ژئومورفولوژی در ارزیابی و تولید نقشه های تناسب زمین در شهرستان بهبهان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده جغرافیا 1391
  راضیه طیبی   امیر کرم

چکیده: با توجه به محدودیت منابع و وابستگی روزافزون بشر به آن، چنانچه بهره برداری، بدون ارزیابی صحیح صورت گیرد، مشکلات فراوانی به بار می آورد. استفاده بهینه از خاک، منابع آبی و راه های کاهش و پیش بینی مشکلات مربوط به آن ها، همواره از اهداف برنامه ریزان و کاربران در توسعه ی کشاورزی صحیح و اصولی بوده است تا بتوانند با وارد کردن کمترین خسارت به محیط، حداکثر بازده را از حداقل منابع به دست آورند. تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی و خصوصیات ژئومورفولوژیکی به عنوان روشی برای دستیابی به کشاورزی پایدار است. برای دستیابی به این منظور در این پژوهش، مدل ahpفازی، به کار گرفته شد. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق شامل اطللاعات ژئومورفولوژیکی منطقه، زمین شناسی، توپوگرافی و ... بود که هر کدام از این لایه ها گردآوری، بررسی و تحلیل شده است. نهایتا پس از اجرای مدل مذکور، در نقشه های طبقه بندی شده ی پایانی، مکان های با تناسب زیاد و بسیار زیاد برای کاربری کشاورزی، شناسایی و مساحت این محدوده ها یک بار با تاثیر وزن های حاصل از مدل ahp و بار دیگر بدون تاثیر وزن های حاصل، محاسبه و مقایسه شد. با بررسی و مقایسه ی نقشه ی وضع موجود کاربری کشاورزی و نقشه ی گامای فازی(9/0)، مشخص شد که منطقه مورد مطالعه، پتانسیل بالایی در پیشرفت و گسترش کاربری مذکور دارد. در مجموع، هم اکنون زراعت دیم و آبی، 420838/739 کیلومتر مربع از کل مساحت محدوده ی شهرستان بهبهان را در بر گرفته است، در حالی که مساحت مناطق با تناسب زیاد و بسیار زیاد در نقشه ی گامای 9/0، 1235 کیلومتر مربع به دست آمد. همچنین با توجه به نتایج پژوهش، می توان تاثیر عوامل ژئومورفولوژیکی را در تناسب زمین، به وضوح مشاهده کرد، چرا که متناسب ترین مکان ها، درست در بخش هایی واقع شده اند که شیب و ارتفاع کمتر و به تبع آن، تجمع آبراهه ای و خاک مناسب تری دارند.