نام پژوهشگر: صادق تیموری صفی اباد

تأثیر اتحادهای استراتژیک بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1390
  صادق تیموری صفی اباد   اسماعیل ملک اخلاق

در طول دهه های گذشته ، ما شاهد پدیده گسترده و بسیار مرسوم اتحادهای استراتژیک در میان هر نوع شرکت حتی رقیب در هر صنعت قابل تصوری بوده ایم . بندرت امکان دارد که روزی به پایان برسد، مگر اینکه رسانه های گروهی خبر از پیمان و قرارداد بین دو یا چند شرکت ندهند . همچنان که هزینه و ریسک توسعه فرایند و محصول جدید با سرعت افزایش می یابند ؛ اتحادهای استراتژیک از بعد اقتصادی بسیار شایع گردیده اند. اتحادها همانطور که گزارش شده ، رقابت پذیری شرکت را با امکان دستیابی به منابع خارجی مکمل ، دستیابی به هم افزایی و افزایش سرعت یادگیری و تغییر سریع ، بهبود می دهد . شرکت های با رشد بالا و سریع ، اتکاء شدیدی بر اتحادها برای پشتیبانی از استراتژی رشد خود دارند(kotabe, jiang b, murray , 2010). اثر اتحادهای استراتژیک بر عملکرد شرکت یکی از موضوعات با اهمیت در تحقیقات اتحادها می باشد و در بسیاری از صنایع با تکنولوژی بالا ، اتحادهای استراتژیک در راستای بهبود عملکرد شرکت به موضوعی با اهمیت تبدیل گردیده است . از این رو ، محققین ، ویژگی های اتحاد را بررسی کرده اند تا سهم هر یک را بر عملکرد شرکت های با تکنولوژی بالا بررسی کنند . صنایع با تکنولوژی بالا ، بسیار پویا و عرصه رقابت شدیدی است که مستلزم نواوری مداوم در راستای براوردن نیازهای به شدت متغیر مشتریان است . محصولات این صنایع به شدت پیچیده هستند و شرکت ها همواره این ضرورت را احساس می کنند که باید دانش و مهارت های خود را در چندین زمینه تخصصی و فنی همواره به روز نگه دارند . از این رو شرکت های با تکنولوژی بالا ، نمی توانند منحصرا با تاکید بر مهارت و دانش داخلی خود به حفظ و حمایت از نواوری قدم بگذارند . این شرکت ها از طریق اتحادها می توانند به منابع خارجی دانش دست یابند و این دانش را در خلق محصولات ، کالاها و خدمات نواور به کار گیرند(lee,2007) . شواهد قابل توجهی برای اینکه اتحادهای استراتژیک ،عملکرد سطح شرکت را بهبود می بخشند ، بیان گردیده است. علی رغم این مسیر تحقیق غنی ، هنوز درک خوبی از اینکه اتحادها ، عملکرد بهتری برای شرکا به ارمغان می اورند ، حاصل نگردیده است . در این خصوص ، در ادبیات موجود ، حداقل دو محدودیت وجود دارد . اول اینکه اکثر تحقیقات قبلی بر ارزیابی عملکرد بدون توجه به فرایند عملکردی و نتایج تاکید داشتند . یافته های تحقیق نشان می دادند که عملکرد بهبود می یابد ولی درباره اینکه چگونه فرایند واقعا صورت می گیرد ، بسیار کم بحث شده است . دیگر مشکل چالش برانگیز ،فقدان اتفاق آرا درباره مفهوم سازی و عملیاتی ساختن خود اصلاح «عملکرد» است . در نتیجه ، شاخص عملکرد هنوز یکی از موضوعات بحث انگیز است .