نام پژوهشگر: مصطفی میرمحمدی عزیزی

اصل عدم مداخله در اسلام و حقوق بین الملل (مطالعه تطبیقی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  مصطفی میرمحمدی عزیزی   محمدرضا ضیائی بیگدلی

با در نظر داشتن تفاوت اساسی میان اسلام و حقوق بین الملل از جهات تاریخی، منابع، مبانی، اصول و قواعد کلی در اسلام دستمایه اندیشمندان مسلمان در پاسخ به مسایل نوپیدا بوده است. مفاهیمی چون «ترک مالایعنیه» «اعتزال» و «نفی سبیل» آموزه های اخلاقی ، سیاسی و حقوقی شمرده می شوند که بیانگر اصل عدم دخالت در امور دیگران در اسلام است. منابع اولیه اسلامی و مبانی و اصول برگرفته از آنها مانند اصل عدالت، صلح، قاعده نفی سبیل، اصل اعتزال، رفتار متقابل و اصل عدم سلطه و نیز مبانی فرامتنی یا پیش فقهی نظیر؛ بنای عقلا، منطقه الفراغ و احکام حکومتی و مقاصد الشریعه، عدم مداخله را به عنوان یک اصل تایید و تقویت می کنند. بر پایه قاعده نفی سبیل مسلمانان موظفند از دخالت بیگانگان در امور خود جلوگیری کنند و بر پایه اصل اعتزال لازم است حق عدم دخالت در امور دیگران را محترم دارند. عدم مداخله در جنگ های داخلی، عدم مداخله دیپلماتیک و عدم مداخله دیپلماتیک در اسلام و حقوق بین الملل به نفع اصل عدم مداخله ارزیابی می شود اما رضایت به مداخله و مداخله بشر دوستانه دو استثنای مورد بحث در هر دو نظام حقوقی است. بررسی آثار و نتایج اصل عدم مداخله در جامعه بین المللی و جامعه اسلامی به نفع این اصل ارزیابی می شود. قواعد انعطاف پذیر «تاید دین» و «حفظ نظام» دولت اسلامی را در وضعیت کنونی به تعامل با جامعه بین المللی در تقویت اصل عدم مداخله و حاکمیت قانون سوق می دهد.