نام پژوهشگر: وحید یوسف پور طرقی

نقش ناحیه محوری در بهبود مدیریت شهر مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  وحید یوسف پور طرقی   محمد رحیم رهنما

توسعه شهرنشینی و رشد شهرها و شهرگرایی در سده اخیر ابعاد تازه ای به مسائل شهری بخشیده و مراقبت و هدایت توسعه شهر و ساماندهی شهرها و مناطق پیرامون آن اهمیت ویژه ای یافته است. در این میان نحوه مدیریت بر جریان مطلوب زندگی می تواند در بهبود سکونتگاه های انسانی و پایداری توسعه شهری مهم ترین نقش را ایفا کند، زیرا عامل تنظیم کننده برنامه های شهری و نحوه برخورد با مسائل شهرها از کارایی مدیریت شهری نشأت می گیرد. یکی از شیوه های جدید مدیریت، مدیریت غیر متمرکز شهرها است که با تقسیم وظائف و مسئولیت ها به تحقق اهداف مورد نظر برای اداره شهرها کمک می کند. همچنان که اداره امور شهر بزرگی چون مشهد به صورت یکپارچه و واحد امکان پذیر نبوده و مستلزم تقسیم آن به واحدهای خردتری است. به منظور ارائه هر چه بهتر و موثرتر خدمات یاد شده به شهروندان، نیاز به تقسیمات شهری در سطوح مختلفی است تا این خدمات با توجه به سلسله مراتب آن به صورت متعادل تری در تمام نقاط شهر و مدیریت و ارائه گردد. در این میان سیاست ناحیه محوری که از سال 1386 رسماً در شهرداری مشهد اجرا شده با تقسیم مناطق 13 گانه شهرداری به 42 ناحیه سعی در انجام این مهم داشته است. بررسی میزان موفقیت این سیاست و میزان توفیق در تفویض وظایف و اختیارات به سطوح پایینی (نواحی) و اجرای مدیریت غیر متمرکز از اهداف اصلی این تحقیق می باشد. برای رسیدن به این هدف پس از بررسی وضعیت طبیعی، اقتصادی و اجتماعی شهر و بررسی میزان کارآیی نواحی، میزان تفویض وظایف و اختیارات در بخش ها و معاونت های مختلف نواحی مورد پرسش قرار گرفت. نتایج این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته نشان می دهد؛ ناحیه محوری تاکنون نتوانسته است به طور کامل به مدیریت غیر متمرکز دست پیدا کند و این در حالیست که این سیاست موجب افزایش پیچیدگی (جغرافیایی و عمودی) در ابعاد ساختاری شهرداری شده است همچنین نواحی شهرداری مشهد که با مدل dea مورد بررسی قرار گرفت حاکی از آن است که برخی از نواحی شهرداری مشهد در مرز کارآیی قرار نمی گیرند. با این توضیح پیشنهاد می گردد به منظور تقویت جایگاه نواحی از طریق واگذاری وظایف و اختیارات کامل به نواحی و ادغام مناطق در قالب شهرداری مرکز و نواحی، می تواند کمک شایانی به کاهش این پیچیدگی ساختاری و رسیدن به اهداف مدیریت غیر متمرکز و ناحیه محوری بیانجامد.