نام پژوهشگر: عباس مرادیان

بررسی اثرات زیست محیطی معدن سنگ آهن چغارت با تاکیدی بر عناصر نادر خاکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم پایه 1389
  اعظم خبازیان بافقی   عباس مرادیان

معدن سنگ آهن چغارت در شمال شرقی بافق و در شرق زون ایران مرکزی واقع شده است. قدیمی ترین سنگ های منطقه شامل گنیس، مرمر، شیست، فیلیت و کمپلکسی از سنگ های رسوبی- آتشفشانی است و سنگ های میزبان این توده معدنی کوارتز آلبیتوفیر و کوارتز کراتوفیر می باشند. از مطالعات صورت گرفته در معدن چغارت، مطالعه آلودگی آب، خاک، هوا و صدا می باشد که بر اساس نتایج به دست آمده همگی تقریباً در محدوده مجاز سازمان حفاظت محیط زیست ایران قرار دارند، فقط گردوغبار ایجاد شده در معدن به خاطر داشتن عناصری چون آهن،نیکل و عناصر نادر خاکی می تواند برای طولانی مدت برای معدن چیان مشکل آفرین باشد. با مطالعه عناصرنادر خاکی در معدن چغارت مشخص گردید که این معدن دارای مقدار بالایی از عناصر نادر خاکی می باشد. در این نمونه ها میزان غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک بیشتر از عناصر نادر خاکی سنگین است و تفکیک عناصر نادر خاکی سبک از سنگین به خوبی مشخص می باشد. همچنین eu در این نمونه ها دارای آنومالی منفی است که می تواند به خاطر تفریق پلاژیوکلاز کلسیم دار باشد. توصیه می شود که در مناطق شمال شرقی معدن که میزان این عناصر بیشتر است نکات ایمنی با جدیت بیشتر انجام گیرد.

ژئوشیمی و پتروژنز گدازه ها و توده های نفوذی منطقه شمال غرب رفسنجان (استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم پایه 1389
  زینب رحمانیان   حمید احمدی پور

منطقه مورد مطالعه، در 35 کیلومتری شمال غرب رفسنجان (استان کرمان) قرار دارد و بخشی از مجموعه آتش فشانی کمپلکس هزار (کمربند ارومیه-دختر) بوده و شامل تناوب چین خورده ای از گدازه ها و پیروکلاستیک های ائوسن می-باشد. سنگ شناسی منطقه، عبارتست از جریانات گدازه ای (بازالت، بازالتیک آندزیت و آندزیت)، توده های نفوذی (مونزونیت کوارتزدار، لامپروفیر، گرانیت و دیوریت)، موادآذر آواری (برش و آگلومرا) و سنگ های آتش فشانی-رسوبی می باشد.گدازه های منطقه از دیدگاه سنگ نگاری، دارای کانی های پلاژیوکلاز، پیروکسن، الیوین، آمفیبول، کانی های فرعی و کانی های ثانویه هستند. درشت بلورهای پلاژیوکلاز دارای بافت های غیر تعادلی از قبیل غربالی، تحلیل یافتگی و منطقه بندی نوسانی می باشند. شواهد ذکر شده نشانگر ایجاد فرآیندهایی نظیر اختلاط ماگمایی و تغییرات فشار بخار آب و کاهش فشار، در هنگام صعود ماگما است. از توده های نفوذی شاخص منطقه، دایک های سرشار از ارتوز می باشند که ترکیب مونزونیت کوارتزدار داشته و تمرکز بلورهای ارتوز، بیشتر در بخش میانی آن هاست. مطالعات دقیق توده های مونزونیت کوارتزدار نشان می دهد که دو گروه ارتوز در آن ها وجود دارد. یکی مگاکریست هایی که طولشان به 5 سانتی متر می رسد و دارای ادخال هایی از پلاژیوکلاز بوده، شکستگی های عرضی و حاشیه خورده شده دارند و دیگری ارتوزهایی که زمینه سنگ را تشکیل می دهند. از توده های دیگر موجود در منطقه، می توان به دایک های لامپروفیری اشاره کرد که در صحرا به رنگ سبز دیده می شوند و دارای فنوکریست های بیوتیت و فلوگوپیت فراوان می باشند و از نظر ترکیبی مشابه لامپروفیرهای کالکوآلکالن هستند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان می دهد که گدازه های منطقه جزء سری کالکوآلکالن می باشند و تفریق گسترده ای در آن ها صورت نگرفته است. ترکیب شیمیایی این سنگ ها و مجموعه فنوکریست های آن ها نشان دهنده آن است که ماگماهای مادر آن ها ترکیب بازیک تر داشته و احتمالاً منشأ گوشته ای دارند ولی بخشی از تاریخ تبلور خود را در مخازن پوسته-ای پشت سر گذاشته و ضمن تبلور بخشی در این شرایط، آلودگی پوسته ای را نیز متحمل شده اند. ترکیب این سنگ ها نشان می دهد که ماگماهای اولیه سازنده آن ها، می توانند در گوشته ایجاد شده و در یک محیط قوس آتش فشانی قاره ای فوران کرده باشند.

بررسی افیولیت ملانژ و سنگ های ولکانیکی جنوب شرق شهربابک با تاکیدی بر ژئوشیمی و پتروپژنز سنگ های منطقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه سپیدبر   عباس مرادیان

منطقه مورد مطالعه در جنوب شرقی شهربابک و در جنوب غرب نوار افیولیتی نایین - بافت واقع است.سنگ های منطقه شامل پلاژیوگرانیت ، گابرو و سنگ های ولکانیکی موجود در آن می باشد.پلاژیوگرانیت های موجود در افیولیت ملانژ از لحاظ گونه شناسی از نوع iag و متاآلومینوس می باشند.گابروها نیز ارز ti فقیر و اکثراً در محدوده تولئیتی های جزایر قوسی واقع هستند.سنگ های آتشفشانی منطقه از نوع بازالت، آندزیت و آندزیت-بازالت هستند و از لحاظ تکتونیکی متعلق

پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز سنگ های آذرین منطقه چهار طاق،جنوب غرب راین(استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1392
  اعظم سالک   حمید احمدی پور

منطقه چهارطاق در جنوب غرب شهرستان راین( استان کرمان) واقع شده است. از نظر زمین شناسی، این منطقه به بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه دختر تعلق دارد که در استان کرمان به نام دهج ساردوئیه معروف می باشد. تنوع سنگ شناسی منطقه، شامل گدازه هایی به سن ائوسن(بازالت و بازالتیک آندزیت)، پیروکلاستیک( برش، ایگنیمبریت، آگلومرا و توف) و اپی کلاستیک( ماسه سنگ، آهک و گنگلومرا) می باشد که توسط توده های نفوذی دیوریتی و دیابازی متعدد قطع شده اند. به نظر می رسد که فعالیت آتشفشانی در این منطقه از نوع استراتوولکان و عمدتا انفجاری بوده و مقدار زیادی پیروکلاستیک را به وجود آورده است. بر اساس شواهد سنگ نگاری، گدازه های منطقه از بلور های درشت پلاژیوکلاز، الیوین و بلور های ریز پیروکسن به همراه کانی های ثانویه مانند کلسیت، کلریت و اوپک در یک زمینه ریز دانه میکرولیتی تشکیل شده اند. بافت غالب این سنگ ها، پورفیری و گلومروپورفیری می باشد و پلاژیوکلازهای موجود،دارای بافت های غربالی و منطقه بندی می باشند که نشان دهنده عدم تعادل کانی های مورد نظر با زمینه ی این سنگ ها می باشد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که گدازه های منطقه، به سری کالک آلکالن با پتاسیم متوسط تعلق داشته و تفریق در آنها صورت گرفته است. بر اساس نمودارهای ژئوشیمیایی، این گدازه ها دارای تهی شدگی nb، ti، p، hfse و غنی شدگی sr، ba، rb، thو lree هستند که نشانه ای از تشکیل در محیط های فرورانش همراه با آلودگی پوسته ای می باشند. بر اساس مطالعات پتروژنتیکی، این گدازه ها جزء، گدازه های کالک آلکالن مربوط به قوس های آتشفشانی می باشند که در محدوده حاشیه قاره ای فعال قرارگرفته اند. ماگمای مادر سنگ های منطقه، حاصل ذوب بخشی گوشته با درجات متفاوت می باشد که توسط سیالات مشتق شده از پوسته اقیانوسی فرورو آلوده شده است

ژئوشیمی و پتروژنز دایک های غنی از پلاژیوکلاز موجود در بخش میانی نوار دهج-ساردوئیه (جنوب بردسیر تا جنوب راین، استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1392
  زهرا زلفی   حمید احمدی پور

در منطقه ی وسیعی از بخش های مرکزی نوار دهج-ساردوئیه در استان کرمان، دایک های بازالتی خاصی نفوذ کرده اند که حاوی بلورهای بسیار درشت پلاژیوکلاز می باشند. این منطقه که در 70 کیلومتری جنوب شهر کرمان واقع شده است، بخشی از کمربند ارومیه-دختر را دراستان کرمان به وجود آورده و از جنوب شرق شهرستان بردسیر تا جنوب غرب شهرستان راین گسترده شده است. بیشتر سنگ های این ناحیه، آذرآواری و گدازه های بازالتی و آندزیتی متعلق به ائوسن بوده که به عنوان سنگ میزبان دایک های مورد مطالعه، محسوب می شوند. ضخامت دایک های مورد نظر در صحرا به هفت متر می رسد و پلاژیوکلاز، تنها کانی است که به خوبی در آن ها، قابل مشاهده می باشد. بلورهای پلاژیوکلاز تفریق جریانی واضحی داشته و عموما" در بخش های مرکزی دایک ها تمرکز بیشتری دارند. براساس شواهد میکروسکوپی، این دایک ها، حاوی مگاکریست های پلاژیوکلاز و فنوکریست های الیوین بوده که در زمینه ای ریزبلور و میکرولیتی قرار دارند. بافت کلی این دایک ها، پورفیری می باشد. در بلورهای پلاژیوکلاز، انواع بافت های غیرتعادلی نظیر بافت غربالی، غباری و منطقه بندی مشاهده می شود.این شواهد می تواند دال بر فرآیندهایی مانند تغذیه ی مکرر آشیانه ماگمایی وپدیده ی اختلاط، کاهش فشار ناشی از صعود ماگما، کاهش فشار بخار آب و یا پدیده ی تفریق بلورین باشد. طبق مطالعات توزیع اندازه ی بلوری، بلورهای پلاژیوکلازدر ماگمای سازند ه ی این دایک ها، فاز ابتدایی تبلور را تشکیل داده و دارای سرعت هسته بندی کم، سرعت رشد بالا و زمان اقامت طولانی می باشند که این موضوع، عاملی برای درشت شدگی پلاژیوکلازها محسوب می گردد. بررسی های ژئوشیمیایی، ماهیت کالکوآلکالن با گرایش اندک به سمت تولئیتی را برای دایک های مورد مطالعه، آشکار کرده است. این دایک ها در نمودارهای عنکبوتی، تهی شدگی از عناصر nb، ti و p را نشان می دهند که احتمالا مبین وابستگی ماگماهای سازنده ی آن ها، به مناطق فرورانش و آلودگی پوسته ای می باشد. براساس مطالعات پتروژنتیکی، دایک های مورد مطالعه، در موقعیت تکتونیکی حاشیه ی فعال قاره قرار گرفته و وابسته به قوس می باشند. فراوانی عناصر کمیاب، نشان دهنده ی این است که احتمالا" ماگماهای سازنده دایک های منطقه، محصول ذوب بخشی یک گوشته ی اسپینل یا گارنت لرزولیتی می باشند که تحت تاثیر سیالات آزاد شده از لیتوسفر فرورو، متاسوماتیزه شده است. ماگماهای مورد نظر در هنگام صعود به سمت زمین، دچار آلودگی پوسته ای شده اند.

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز انتهای توده نفوذی جبال بارز (جنوب سد نساء شهرستان بم)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - پژوهشکده علوم زمین 1392
  ندا محمدزاده جهانی   عباس مرادیان

توده نفوذی جبال بارز یک باتولیت گرانیتی با طول 52 کیلومتر و عرض آن در پهن ترین قسمت 14 کیلومتر ودر باریکترین قسمت 2/5 تا 5 کیلومتر است،که درون ولکانیک¬های ائوسن بیرون زدگی دارد. دارای روند شمال غرب –جنوب شرق است. منطقه مورد مطالعه جزئی از باتولیت جبال بارز به سن الیگو-میوسن است، که در زون ایران مرکزی، جنوب شرق کمربند ماگمایی ارومیه-دختر بین طول¬های جغرافیایی ´ 24˚58 تا´ 25˚58 عرض جغرافیایی َ33 ˚28 تا ´34 ˚28 واقع گردیده است. از لحاظ سنگ شناسی جنس سنگ¬های توده نفوذی مورد مطالعه گرانودیوریت، مونزوگرانیت و سینوگرانیت می باشد.گردهمایی کانیایی سنگ¬های توده نفوذی مورد مطالعه شامل کانی¬های روشن کوارتز، پلاژیوکلاز، فلدسپات الکالن، کانی¬های تیره بیوتیت و آمفیبول همراه با کانی¬های فرعی آپاتیت، اسفن، زیرکن، کانی¬های اپک و کانی¬های ثانویه، سریسیت،کلریت، اپیدوت، اکسیدآهن و کانی¬های رسی می توان اشاره کرد. بافت اصلی این سنگ¬ها گرانولار ناهمسان دانه و گاه پورفیری است، به همراه بافت¬های اصلی، بافت¬های فرعی پوئی کیلیتیک، گرانوفیری، میکروگرافیکی، میرمکیت و پرتیت دیده می شود. در توده نفوذی مورد مطالعه دو نوع آنکلاو پیش رس و زنولیت مشاهده می شود. همچنین این توده توسط رگه¬های آپلیتی، رگه¬های کوارتزی و دایک¬های آندزیتی و آندزیت بازالتی که روند جنوب شرق-شمال غرب دارند، با ضخامت¬های متغیر قطع می شوند. مرز این آنکلاوها و رگه¬ها با توده نفوذی مورد مطالعه به صورت واضح ومشخص است. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، نمودارهای ضریب تفریق، فرآیند تفریق ماگمایی در این توده را بیان می کنند. از لحاظ تقسیم بندی سری¬های ماگمایی در سری کالک الکالن تا کالک الکالن پتاسیم بالا قرار می گیرند و طبیعت پر آلومینوس ضعیفی از خود نشان می دهند. توده نفوذی مورد مطالعه از نوع (i )می باشد. از نظر موقعیت تکتونیکی در محدوده گرانیت¬های قوس آتشفشانی(vag) و در محیط¬های همزمان و پس از برخورد قرار می گیرند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، توده مورد مطالعه منشاءگارنت-آمفیبولیت دارد. بر اساس نمودارهای عنکبوتی مدل ماگمایی توجیه کننده سنگ¬های توده نفوذی مورد مطالعه مدل ماگمایی فرورانش است. با توجه به قرار گیری توده نفوذی مورد مطالعه در کمریند ماگمایی ارومیه-دختر، در نتیجه این توده در اثر فرورانش نئوتتیس به زیر ایران مرکزی ایجاد شده است.

سازوکار گسل های منطقه آتشفشان بیدخوان و ارتباط سازوکار آنها با دایک های شعاعی منطقه مورد مطالعه، جنوب بردسیر کرمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1392
  ریحانه کیهانی زاده   محمد محجل

آتشفشان بیدخوان یک استراتوولکان از نوع آندزیتی ـ داسیتی به سن میوسن است که در 40 کیلومتری جنوب شهرستان بردسیر واقع در جنوب¬باختر استان کرمان قرار دارد. از جمله محصولات موجود در این آتشفشان می¬توان به انواع دایک¬ها، پلاگ¬ها و توده نفوذی گرانیتوئیدی مرکزی درون دهانه اشاره کرد. بررسی¬های ساختاری صورت گرفته نشان می¬دهد که در این آتشفشان علاوه بر گسل های کششی با آرایش شعاعی و حلقوی و دایک¬های شعاعی و حلقوی که در اثر فرآیندهای گنبدی شدن و ریزش دهانه آتشفشان تشکیل شده¬اند، شواهد ساختاری دیگری نظیر شکستگی های با آرایش پل های، خش¬لغزها، پله¬های گسلی، ساختارهای s/c و همچنین آرایش رگه¬های کلسیتی و زئولیتی نشان دهنده گسلش امتدادلغز در این آتشفشان می¬باشد. گسل های راست گرد و چپگرد در این منطقه در ارتباط با پهنه برشی راست گرد بین گسل های امتدادلغز راست بر رفسنجان در بالا و شهربابک در پایین با روند se-nw تشکیل شده¬اند. در مرکز دهانه، در راستای e-w گسلش نرمال با جهت شیب به سمت شمال و جابجایی شیبی غالب به همراه بازشدگی دیده شد که در اثر ریزش بخش شمالی دیواره آتشفشان بیدخوان بوجود آمده¬اند. آتشفشان بیدخوان در محل پله (releasing zone) گسلی عمیق در راستای nnw-sse فوران کرده است. این گسل مشابه با گسل های موجود در منطقه نظیر گسل انار می¬باشد که فعالیت آن در زمان میوسن به علت برخورد عربستان ـ اوراسیا، آغاز شده و موجب فوران این آتشفشان در محل تراکشش واقع در پله این گسل شده است. بر پایه مطالعات و شواهد، گسل امتدادلغز راست بر با روند n-s که موجب جابجایی دهانه آتشفشان شده و گسل امتدادلغز چپ بر با روند ne-sw که موجب نفوذ پلاگ¬ها در این راستا و همچنین ریزش بخش شمالی دیواره آتشفشان را می¬توان به این گسل ارتباط داد. واژه¬های کلیدی: آتشفشان بیدخوان، دایک¬های شعاعی و حلقوی، گسلش امتدادلغز، زون برشی.

مطالعه و پتروگرافی، ژئوشیمی، تحلیل و آنالیز جایگزینی دایک های موجود در کالدرای آتشفشان بیدخوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1392
  آسیه کیهانی زاده   عباس مرادیان

آتشفشان بیدخوان یک استراتوولکان متعلق به میوسن است که در جنوب شرق ایران و جنوب غرب استان کرمان (جنوب شهرستان بردسیر)، در طول های جغرافیایی 56°, 20, 00" تا56°, 40, 00" و عرض های جغرافیایی 29°, 30, 00" تا 29°, 40, 00" قرار دارد. علاوه بر محصولات گدازه و پیروکلاستیک، دایک های شعاعی، حلقوی، پلاگ ها و توده نفوذی دگرسان شده مرکزی را می توان نام برد. بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی، تحلیل و آنالیز جایگیری دایک ها، از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. دایک های داسیتی، آندزیتی و تراکی آندزیتی سه گروه اصلی دایک های شناخته شده در بیدخوان هستند که پلاژیوکلاز، آمفیبول (هورنبلند)، میکا (بیوتیت)، آلکالی فلدسپار و پیروکسن به همراه کوارتز (در داسیت ها) کانی شناسی آنها را تشکیل می دهند. انواع بافت های موجود در این دایک ها شامل بافت پورفیری، گلومروپورفیری، جریانی، کریپتوکریستالین، خوردگی خلیجی در کوارتزها و در اغلب پلاژیوکلازها بافت های تعادلی، ناتعادلی (غربالی و غباری) و زونینگ دیده می شوند. این بافت ها بیانگر کاهش فشار، تغییرات فشار بخار آب (با توجه به کانی های آبدار،مانند آمفیبول و بیوتیت) و اختلاط ماگمایی در ماگمای تولید کننده دایک های بیدخوان می باشند. بر اساس داده های ژئوشیمی این دایک ها کالکوآلکالن پتاسیم دار تا کالکوآلکالن پتاسیم بالا(به دلیل حضور فلدسپات ها و کانی بیوتیت) و متاآلومینوس هستند. در نمودارهای تعیین سری ماگمایی، این دایک ها در محدوده کالکوآلکالن قرار گرفته که مخصوص زون های فرورانشی هستند. با توجه بهsr بالا(770-395ppm)و y<18ppm و yb<1/8ppm دارای آنومالی منفی ti و nb و ta و فاقد آنومالی eu هستند که مشخصه ترکیب آداکیتی دایک ها هستند. دایک های تراکی آندزیتی در شکستگی های جوان آتشفشان بیدخوان نفوذ کرده اند و نسبت به دایک های داسیتی (متعلق به قبل از برخورد)، در زمان بعد از خورد تشکیل شده اند. نتایج حاصل از بررسی عناصر اصلی و فرعی نشان می دهند که دایک های تراکی آندزیتی تفریق کمتری نسبت به دایک های داسیتی حاصل کرده اند. این نتیجه تائید کننده وجود نقطه ضعفی مانند گسل در بالای محفظه ماگمایی و صعود سریع ماگما می باشد که موقعیت قرار گیری دایک های تراکی آندزیتی در گسل های جوان منطقه نشان دهنده این امر است. قابل ذکر است که آلودگی و هضم مواد پوسته ای تاثیر بسزایی در تحول دایک های آتشفشان بیدخوان داشته است. مطالعات نشان می دهد که ماگمای اولیه دایک های بیدخوان احتمالا از یک گوشته شدیدا متاسوماتیزه، تفریق یافته اند.

آنالیز داده های ژئوشیمی، ژئوفیزیک هوایی، ژئوفیزیک زمینی و دورسنجی محدوده ی اندیس حسین آباد (پاریز) استان کرمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  حسن دانایی فرد   حجت اله رنجبر

منطقه معدنی سرچشمه در بخش جنوبی کمربند آتشفشانی-رسوبی ایران مرکزی در جنوب غربی استان کرمان قرار دارد. بدلیل حضور تعداد زیادی از کانسارهای مس پورفیری و رگهای شناخته شده در این منطقه، اندیس معدنی حسین آباد برای بررسی تفضیلی انتخاب شد. تعیین نواحی امید بخش از لحاظ پتانسیل اقتصادی با استفاده از مطالعات زمین شناسی، دورسنجی، ژئوشیمی و ژئوفیزیک اکتشافی از اهداف اصلی این تحقیق بوده است. کمپلکس آتشفشانی-رسوبی ائوسن مهمترین واحد سنگشناسی منطقه را تشکیل میدهد و تودههای الیگوسن-میوسن در آن نفوذ کردهاند. این تودههای نفوذی باعث کانسارسازی و دگرسانی شدهاند. بازدیدهای میدانی، تهیه مقاطع نازک و طیفنگاری از جمله کارهای انجام شده این تحقیقاند. سایر دادههای هدفی شامل دادههای ژئوشیمی( مس، مولیبدن، سرب و روی) میباشد که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روش نقشه بردار زاویه طیفی مناطق دگرسان شده را نسبت به دیگر روشهای پردازش تصویر با دقت بیشتری بارزسازی نمود. در حالیکه داده های ژئوفیزیک هوایی به شکل مجزا با مناطق دگرسان شده همبستگی معنی داری ندارند، اما استفاده از نسبت k/th ، روش مولفه اصلی و نسبت کوادروس می توانند مناطق دگرسان شده را بارزسازی نمایند. پلارزاسیون القایی ارتباط نزدیکی با مناطق دگرسان شده نشان می دهد. با توجه به اینکه مناطق دگرسان شده محدوده وسیعی را شامل می شوند.

بررسی ژئوشیمی، پتروژنز و ارزیابی اقتصادی کائولن در منطقه شهربابک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  فاطمه ریاحی مدوار   عباس مرادیان

ذخایر کائولن شهرستان شهربابک در دو ناحیه شمال شرق و جنوب غرب این شهرستان در استان کرمان واقع شده است. ذخایر کائولن در شمال شرق شهربابک در یکی از بزرگ ترین کالدراهای ایران، کوه آتشفشانی مزاحم (روستای آبدر) و با منشا گرمابی قرار گرفته است. این کانسار گرمابی از نظر ساختاری در زون ایران مرکزی، شمال غرب نوار دهج- ساردوئیه و ذخایر کائولن جنوب شهربابک در زون سنندج- سیرجان واقع شده است. کائولن های مناطق مورد مطالعه مورد آنالیزهای xrd, xrf, icp-ms, dta-tga و مطالعات میکروسکوپ الکترونی(sem) قرار گرفتند. طبق مطالعات انجام شده نمونه های منطقه آبدر شامل کانی های اصلی کوارتز، کائولینیت، ایلیت و در مواردی دیکیت (شاخص زون کائولن گرمابی) و ترکیب کانی شناسی نمونه های جنوب شهربابک شامل کانی های اصلی هالوزیت، کائولینیت، کوارتز، کلسیت و ژیپس است. در مجموع اکسیدهای سیلیسیم، آلومینیوم و مواد فرار با گستره ای در حدود 76/65 تا 19/80 درصد وزنی اجزای اصلی کائولن های جنوب شهربابک را تشکیل داده و میزان اکسید سیلیسیم تغییراتی از88/64- 58/44، اکسید آلومینیوم از 88/27-12/27 و مواد فرار از 83/4-30/19 درصد وزنی منطقه آبدر نشان می دهد. در مناطق مورد مطالعه، منحنی های حرارتی به صورت واضح و مشخص نمایانگر کانی های گروه کائولینیت است و اعتبار این شناسایی با نتایج پراش پرتو x منطبق است. کانسار کائولن آبدر حاصل دگرسانی آرژیلیکی وسیع درسنگ های آندزیتی، تراکی آندزیت، برش های گدازه ای با ترکیب داسیتی و پیروکلاستیک ها (قسمت شرقی تا مرکزی دهانه کالدرا) است و هر دو فرآیند سوپرژن و هیپوژن در گسترش دگرسانی کائولینیتی نقش داشته که فرآیندهای هیپوژن نقش اصلی را در گسترش این دگرسانی دارد.کائولن های موجود در جنوب شهربابک، حاصل هوازدگی فیزیکی و شیمیایی ارتفاعات سنگی و واحد های زمین شناسی اطراف آن بخصوص توده گرانیتوئیدی است و یک کائولن ثانویه و از نوع رسوبی است. کلمات کلیدی: ژئوشیمی، کائولن، پترژنز ، ارزیابی اقتصادی، شهربابک

مطالعه ژئوشیمی و بررسی کانی های تبخیری غرب و جنوب غرب استان کرمان (راین، سیرجان، شهربابک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  عاطفه قائدی   عباس مرادیان

مناطق مورد مطالعه شامل حوضه¬های تبخیری استان کرمان می¬باشد که عمدتاً در فروافتادگی بین کمربند ماگمایی ارومیه – دختر در شمال و دگرگونی¬های زون سنندج – سیرجان در جنوب واقع شده¬اند. کراتر توتک راین، پلایای تبخیری شرق سیرجان،پلایای رباط- مروست و منطقه خاتون آباد در نزدیکی شهربابک، جزء مناطقی است که مورد بررسی قرار¬گرفتند. این مناطق، عناصر مورد نیاز برای تشکیل کانی¬های تبخیری خود را عمدتاً ازسنگ¬های آتشفشانی کمربند ماگمایی ارومیه – دختر، سنگ¬های دگرگونی زون سنندج – سیرجان و سنگ¬های مربوط به آمیزه¬های رنگین نائین – بافت دریافت می¬کنند. سن این تبخیری¬ها مربوط به دوران کواترنری است.تبخیری¬های قابل توجه از نظر ذخیره و اقتصادی در مناطق مورد مطالعه عبارت اند از: ژیپس، سولفات¬سدیم و بورات¬ها. در مناطق مذکور از این کانی¬ها نمونه¬گیری به عمل آمد و سپس تعدادی از نمونه¬ها، توسط روش های تجزیه ای متفاوت مورد آنالیز قرار گرفتند. مطالعات نشان می¬دهد که مناطق خاتون آباد و رباط و مروست از نظر بورات¬ها، مناطق توتک راین، سیرجان و مروست از نظرسولفات¬سدیم اهمیت داشته و بایستی مورد توجه قرار گیرند.کمبود پتاسیم در تمامی نمونه¬ها، احتمال تشکیل کانی-هایی مثل سیلویت و کارنالیت را ضعیف جلوه می¬دهد، کمبود اورانیوم و دیگر عناصر سمی در نتایج تجزیه شیمیایی نمونه¬های تبخیری، ارزش اقتصادی و فرآوری آن¬ها را افزایش می¬دهد.

ژئوشیمی، پتروگرافی و پتروژنز سنگ های آذرین منطقه ی جنوب شرق نگار (استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  فاطمه پورخالقی چترودی   حمید احمدی پور

0

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز هورنفلس های غرب شهربابک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  محبوبه شمسی   عباس مرادیان

منطقه ی مورد مطالعه در کوه سرمه واقع در غرب شهرستان شهر بابک در استان کرمان قرار دارد. سن احتمالی این دگرگونی ها مربوط به سیمیرین آغازی می باشد و فاز های کوهزایی کرتاسه ی بالایی و ترشیاری باعث دگرگونی قهقرایی در این سنگ ها شده اند. سنگ های دگرگونی دارای رخساره ی آلبیت اپیدوت هورنفلس می باشند و سه فاز دگرگونی را متحمل شده اند. تنوع سنگ شناسی آن شامل هورنفلس، آندالوزیت– کردیریت- هورنفلس، کردیریت- هورنفلس، گارنت– هورنفلس، گارنت- آندالوزیت هورنفلس می باشد. مهم ترین رویداد در تشکیل این سنگ ها جایگیری سنگ های توده نفوذی گرانیتوئیدی در اثر فرآیند های تکتونیکی می باشد. برای پی بردن به منشأ سنگ ها چند نمونه برای تجزیهicp-ms وxrf به آزمایشگاه ارسال شدند. نتایج حاصل از این آنالیز ها نشان داد که مقدار al2o3 و sio2 در سنگ ها بالاست .این امر به دلیل وجود کانی هایی مانند آندالوزیت، کردیریت و گارنت در نمونه ها می باشد. در نمودارree آنومالی منفی eu به دلیل کاهش میزان کانی پلاژیوکلاز در سنگ ها است. منشأ سنگ های مورد مطالعه رسوبی و از نوع شیل بوده و محیط تکتونیکی آن ها احتمالا حاشیه فعال قاره ای می باشد

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی، دگرسانی و پتروژنز سنگ های آذرین منطقه باب بیدوئیه ( شمال شرق معدن مس درآلو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  رضا مولائی   عباس مرادیان

منطقه باب بیدوئیه (دربیدو) در جنوب غرب روستای شیرینک از توابع شهرستان بردسیر استان کرمان و شمال شرق معدن مس درآلو واقع شده است. این منطقه از لحاظ زمین شناسی در زون ایران مرکزی، کمربند آتشفشانی ارومیه– دختر و نوار دهج– ساردوئیه قرار دارد. سنگهای آتشفشانی، آندزیت، آندزیت بازالت و بازالت که در توالی با انواع پیروکلاستیک(آگلومرا، لیتیک توف،کریستالی توف و ایگنیمبریت) متعلق به کمپلکس رازک با سن ائوسن می باشند ، سنگ میزبان توده گرانیتوئیدی منطقه باب بیدوئیه (دربیدو) را تشکیل می دهند. با توجه به نسبتهای برخی عناصر کمیاب (zr/y بیشتر از 3 و ce/yb بیشتر از 15) در بازالت های منطقه موردمطالعه و نمودارهای ترسیمی و همچنین پیدایش ایگنیمبریت و سنگ های ساب ولکانیک اسیدی در منطقه ، به نظر می رسد که گدازه های منطقه مورد مطالعه از ذوب بخشی گوه گوشته ای که در اثر تماس با سیالات مشتق شده از پوسته اقیانوسی فرورونده، که از عناصر کمیاب غنی شده است منشاء گرفته باشند. توده گرانیتوئیدی منطقه باب بیدوئیه(دربیدو) دارای ماهیتی کالکوآلکالن ، پرآلومینوس تا متاآلومینوس و از انواع گرانیتوئید های نوع i دمای پایین می باشد. شواهد کانی شناسی(وجود کانی های آبدار فراوان همچون آمفیبول) و نتایج حاصل از آنالیزهای شیمیایی وجود حداقل 0/6 درصد بخار آب را در این توده گرانیتوئیدی تائید می کند. آنومالی های منفی عناصر خاکی نادر و عناصر کمیاب nb، ti ، zr ، yb و er و عدم آنومالی منفی در eu و همچنین نمودارهای متمایز کننده خواستگاه تکتونیکی، همگی محیط تکتونیکی پس از برخورد و مرتبط با رژیم فرورانش حاشیه فعال قاره ای و همچنین نقش هورنبلاند و میزان آب ماگما در فرآیند تفریق و تحرک عناصر خاکی نادر و کمیاب نشان می-دهد چرخش محلول های گرمابی در داخل توده گرانودیوریتی و سنگ های همبر عامل اصلی کانسار سازی مس و توسعه زون های دگرسانی، پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک در منطقه می باشد.

پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز توده های گرانیتوئیدی، ولکانیک و ساب ولکانیک (آدا کیتی) شمال غرب شهر بابک، کرمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1387
  غلامرضا قدمی   عباس مرادیان

چکیده ندارد.

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز توده های نفوذی منطقه هراران بافت (استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1387
  شهاب دهواری آسپبچ   حمید احمدی پور

چکیده ندارد.

بررسی ژئوشیمیایی، پتروژنز و ارزیابی اقتصادی پامیس ها و کائولن آتشفشان مزاحم (استان کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1387
  عبدالرسول امینیان   عباس مرادیان

چکیده ندارد.

پتروگرافی، ژئوشیمی، ژئوکرونولوژی و نحوه فعالیت آتشفشانی (آتشفشان تفتان) واقع در کمربند مکران، استان سیستان و بلوچستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1387
  حبیب بیابانگرد   عباس مرادیان

چکیده ندارد.

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز توده ساب ولکانیک مدوار واقع در جنوب غرب آتشفشان مزاحم، شهر بابک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1387
  زینب کشتکار   عباس مرادیان

چکیده ندارد.

بررسی پترولوژیکی و ژئوشیمیایی آتشفشان بیدخوان (بردسیر، کرمان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1378
  رضا کیانی   عباس مرادیان

استراتوولکان بیدخوان در 90 کیلومتری جنوب غربی کرمان و در 40 کیلومتری جنوب غربی شهرستان بردسیر واقع گردیده است . برای دسترسی به منطقه مورد مطالعه می توان از دو مسیر کرمان - بردسیر- بیدخوان ، و مسیر کرمان - نگار- بیدخوان استفاده نمود. این استراتوولکان از نظر تقسیمات ساختمانی ایران ، در جنوب شرقی کمربند آتشفشانی ارومیه - دختر قرار گرفته است ، بطوریکه قسمتی از نوار ساختمانی دهج - ساردوئیه را شامل می شود. منطقه مورد مطالعه در بین طول جغرافیائی 40،56 الی 27،56 و عرض جغرافیایی 30،29 الی 41،29 واقع گردیده است . آتشفشان بیدخوان با ارتفاع 3961 متر منطقه ای به وسعت بیش از 400 کیلومترمربع را می پوشاند. قاعده این آتشفشان را سنگهای آتشفشانی - رسوبی ائوسن تشکیل می دهند. مواد فورانی در بخش های شمالی بر روی رسوبات پلیوسن نهشته شده اند، در حالیکه بخش های جنوبی با سنگهای آتشفشانی - رسوبی ائوسن مشخص می شوند. وجود دایک های شعاعی و حلقوی در داخل کالدرا نشان می دهد که این مجموعه بصورت یک کالدرای ریزشی است . توده نفوذی با دگرسانی هیدروترمالی(سریسیتیک ) در مرکز کالدرا رخنمون دارد. بیدخوان یک آتشفشان جوان است بطوریکه در نئوژن در یک محیط کم عمق، بصورت فوران دامنه ای فعالیت خود را شروع کرده است . ترکیب گدازه ها بطور عمده از نوع آندزیت و داسیت می باشد.

پترولوژی، ژئوشیمی، ساختار و ژنز استراتوولکان قلعه خرگوشی جنوب غرب عقداء-اردکان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1380
  علیرضا شاکراردکانی   عباس مرادیان

استراتوولکان قلعه خرگوشی در 60 کیلومتری جنوب غرب عقداء قرار داشته و دارای کالدرایی ریزشی با مخروط نامتقارن می باشد. این منطقه مربوط به قسمت مرکزی کمربند آتشفشانی ارومیه -دختر است . تنوع سنگ شناسی منطقه عبارت از جریانات گدازه ای(بازالت ، بازالتیک آندزیت ، آندزیت ، تراکی آندزیت و داسیت ) ، مواد آذرآواری (لیتیک توف ، کریستال لیتیک توف ، لیتیک کریستال توف و برش )، توده نفوذی مرکزی مربوط به مرحله تجدید حیات (دیوریت ، دیوریت کوارتزدار، گرانودیوریت و گرانیت ) و دایک ها شعاعی و حلقوی(بازالتی و آندزیتی) می باشد. کانیهای تشکیل دهنده گدازه ها و مواد آذرآواری شامل: پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت ، ارتوکلاز و کوارتز همراه با مقادیری جزئی از کانیهای اپاک و آپاتیت است . فنوکریست های پلاژیوکلاز دارای بافت های غیرتعادلی از قبیل بافت غربالی، تحلیل یافتگی و منطقه بندی نوسانی م باشند. تشکیل این بافت ها را می توان به فرآیندهایی نظیر اختلاط ماگمایی، تغییرات فشاربخار آب و کاهش فشار همراه با از دست دادن جزئی حرارت در هنگام صعود ماگما ربط داد.

بررسی پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز گرانیتوئیدهای چهار گنبد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1379
  عبدالناصر فضل نیا   عباس مرادیان

گرانیتوئید چهار گنبد در جنوب شرقی کمربند مجموعه ماگمایی ارومیه - دختر ( نوار دهج - ساردوئیه) در 120 کیلومتری جنوب غربی شهر کرمان قرار دارد. این گرانیتوئید بیضی شکل، دارای روند شمال غرب - جنوب شرق می باشد. سن احتمالی این توده الیگوسن است. توده نامبرده از لحاظ سنگ شناسی عمدتا، مونزوگرانیت، گرانودیوریت و تونالیت و در حجم های کمتر، الکالی فلدسپار گرانیت، سینوگرانیت، کوارتزدیوریت، کوارتزمونزودیوریت و دیوریت می باشد.دایک های این منطقه دارای ترکیب مافیک تری از توده هستند. عمدتا ترکیب آنها، کوارتزدیوریت با بافت پورفیریتیک است. روند عمومی دایک ها، شامل شرق - جنوب غرب می باشد. انکلاوهای موجود در توده شامل انواع هم منشا (پیش رس)، زنولیت و میکرو گرانیتوئید مافیک است، بطوریکه انواع میکروگرانیتوئیدی آن مطابق این مطالعه در اثر اختلاط ماگمایی بوجود آمده است.