نام پژوهشگر: سیروس چوبینه

مقایسه اثر دو زمان مختلف روز بر توان هوازی و بی هوازی، چابکی، قدرت و استقامت عضلانی دانش آموزان دختر دبیرستانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1388
  الهه سجادی   سیروس چوبینه

هدف تحقیق حاضر مقایسه اثردوزمان مختلف روزبرتوان هوازی وبی هوازی ،چابکی،قدرت واستقامت عضلانی دانش آموزان دختردبیرستانی بوده است. بدین منظورازبین دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهرستان شهریار 15 نفر بصورت تصادفی وداوطلبانه بعنوان آزمودنی بامیانگین سنی (سال51/±16/41)،قد(سانتیمتر4/11±159)ووزن (کیلوگرم6/41±50/5)وشاخص توده بدنی(2/22 ±19/95کیلوگرم برمترمربع)ودرصدچربی(3/56±17/15) انتخاب شدندودراین تحقیق شرکت کردند.متغیرهای تحقیق عبارت بودنداز: توان هوازی ،حداکثر،حداقل ومیانگین توان بی هوازی وشاخص خستگی،چابکی ،قدرت گرفتن دست ، استقامت عضلات شکم ونیزضربان قلب وفشارخون که درقبل وبعدازآزمون پله آستراند-رایمینگ اندازه گیری شد.آزمون درساعت 9صبح و18عصرودردوروزمجزا به صورت طرح متقاطع برگزارگردید. داده های بدست آمده بااستفاده ازآمون آماریt همبسته تجزیه وتحلیل شدونتایج نشان داد: حداکثراکسیژن مصرفی(p=0/6)، ضربان قلب استراحتی(p=0/94) و ضربان قلب بعدازفعالیت(0/82 p=) آزمودنیها درزمانهای مختلف روز اختلاف معناداری نداشت .همچنین مشخص شد، چابکی(p=0/02).، قدرت گرفتن دست(p=0/04)، استقامت عضلات (0/03 p=)ونیز حداکثر،حداقل ومیانگین توان بی هوازی آزمودنیها(p=0/00) بطورمعناداردربعدازظهربیشترازصبح بود.این درحالی بودکه درموردشاخص خستگی(p=0/08) تفاوت معناداری بین نتایج صبح وبعدازظهرمشاهده نشد. یافته های بدست آمده ازاندازه گیری فشارخون نیزچنین نشان دادکه، فشارخون سیستولی قبل و بعد از فعالیت (p=0/06, p=0/001)وهمچنین فشارخون دیاستولی قبل و بعد از فعالیت(p=0/004, p=004) آزمودنیها بطورمعناداردرصبح بیشتراز بعدازظهربود. نتیجه گیری می شود بهترین زمان برای برگزاری آزمون های قدرت،استقامت عضلانی و توان بی هوازی بعد از ظهر می باشد و در صبح سیستم قلبی عروقی در معرض فشار بیشتری قرار دارد.

بررسی آثار ضددردی مرفین و تغییرات بیان ژن پروتئین های g مربوط به گیرنده اوپیوئیدی µ به دنبال تمرین استقامتی در موش های صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1389
  زهرا ابراهیمی قره قیونلو   سعید اسماعیلی ماهانی

هدف تحقیق حاضر" بررسی آثار ضددردی مرفین و تغییرات بیان ژن پروتئین های g مربوط به گیرنده اوپیوئیدی µ به دنبال تمرین استقامتی در موش های صحرایی نر" بود. بدین منظور 96 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی شامل 6 هفته تمرین با سرعت های به ترتیب 15، 18، 20، 22، 25، 25 متر بر دقیقه و با مدت های 15، 25، 30، 40، 45، 55 دقیقه بود. این پروتکل هفته ای 5 روز، هر روز یک جلسه ودر ساعات مشخص(30/9- 30/6) انجام گرفت. در پایان 6 هفته حیوانات هر کدام از گروه های کنترل و تجربی به دو زیر گروه مولکولی و رفتاری تقسیم شدند. بر روی حیوانات گروه رفتاری عمل جراحی و کانول گذاری انجام شد و پس از آن تزریق دوز های متفاوت مرفین(5، 10، 15 میکروگرم) و سالین انجام گرفت. جهت انجام آزمایشات مولکولی، بلافاصله پس از تمرین، حیوانات کشته شده و نخاع حیوان بلافاصله استخراج شد. پس از استخراج rna و پروتئین از بافت نخاعی، طی مراحلی میزان بیان پروتئین های g در سطح mrna و پروتئین سنجیده شد. از آزمون های one way-anovaو t-test برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج ما نشان داد که تمرین ورزشی سبب مهار اثر ضد دردی دوزهای داخل نخاعی مرفین می شود. در گروه تجربی سطح mrna مربوط به g?i و g? پائین تر از سطح آن در گروه کنترل بود. همچنین در حیوانات تجربی سطح پروتئین مربوط به g?کاهش یافت. از سوی دیگر، کاهش غیر معنی داری در بیان g?i در سطح پروتئین دیده شد. نتایج فوق حاکی از آن است که در بروز اختلال در اثرات ضد دردی مرفین موضعی به دنبال فعالیت بدنی، تغییر فعالیت زیر واحد های مختلف پروتئین g نقش عمده ای دارند. شناخت این تغییرات سلولی در تشخیص ماهیت شرایط ناخواسته ای همچون تحمل متقابل و ایجاد حساسیت به محرک های دردناک که به دنبال تمرین ورزشی به وجود می آید می تواند کمک کننده باشد.

تأثیر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر پاسخ هورمون pyy زنان چاق غیرورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  خدیجه دهقان   محمدرضا اسد

هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر پاسخ هورمون زنان چاق غیرورزشکار بود. بدین منظور 37 نفر زن چاق با دامنه سنی 35-30 سال که سابقه بیماری خاصی نداشتند در سه گروه استقامتی ، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. اطلاعات اولیه در رابطه با قد، وزن، درصد چربی بدن، حداکثر توان هوازی تمامی نمونه ها با وسایل مخصوص اندازه گیری و ثبت شد. قبل از شروع برنامه تمرینی از همه آزمودنی ها در حالت 12 ساعت ناشتایی 2 سی سی خون از ساعد دست چپ گرفته و پس از سانتریفوژ و جداسازی پلاسما در آزمایشگاه در دمای 20- درجه سانتی گراد نگه داری شد. سپس گروه های تجربی تحت تأثیر 8 هفته برنامه تمرینی استقامتی (برنامه دویدن با 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب)، برنامه تمرین مقاومتی (به صورت دایره ای با وزنه و درگیری عضلات اصلی) به صورت سه جلسه در هفته و با رعایت اصل اضافه بار قرار گرفتند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه آزمون از تمامی افراد، نمونه خون دوم گرفته و پس از جداسازی سرم و پلاسما برای تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه منتقل شد. برای اندازه گیری هورمون pyy از کیت elisa استفاده گردید. با بهره گیری از روش های آماری نظیر آزمون t گروه های همبسته به منظور مقایسه نتایج پیش آزمون با پس آزمون و همچنین میزان تأثیر گذاری شیوه های مختلف تمرین بر متغیرها استفاده شد. همچنین از تحلیل واریانس یک طرفه به منظور مقایسه میانگین گروه های مختلف در متغیرهای تحقیق استفاده گردید و جهت تعیین محل اختلاف گروهی در میانگین گروه های مورد مطالعه از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح هورمون تأثیر معنی داری داشت(001/0 p=) و باعث کاهش سطوح ناشتایی این هورمون گردید که این امر نشان دهنده افزایش اشتها و تمایل بیشتر به خوردن جهت جبران انرژی از دست رفته طی تمرینات می باشد. اما با توجه به کاهش معنی دار وزن (000/0 p= مقاوتی) (037/0 p= استقامتی)در گروه های تمرینی می توان به افزایش در کارایی سیرکنندگانی یک وعده غذایی ثابت براثر فعالیت بدنی اشاره نمود و نتیجه گرفت که کاهش وزن ناشی از تمرین متفاوت با کاهش وزن بر اثر محرومیت غذایی است.

ارتباط بین قدرت عضلات شکم و انعطاف عضلات سوئز خاصره ای با میزان قوس کمر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1380
  سیروس چوبینه   محمدحسین علیزاده

هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین قدرت عضلات شکم و انعطاف عضله سوئز خاصره ای با میزان قوس کمر در دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی بود. نتایج: 1- بین میزان قوس کمر و انعطاف عضله سوئز خاصره ای دانشجویان رشته تربیت بدنی رابطه معنی داری مشاهده نشد. 2 - بین میزان قوس کمر و قدرت عضلات شکم دانشجویان رشته تربیت بدنی رابطه معنی داری مشاهده نشد. 3 - بین قدرت عضلات شکم و میزان انعطاف عضله سوئز خاصره ای رابطه معنی داری مشاهده نشد. 4 - بین انعطاف عضله سوئز خاصره ای چپ و راست تفاوت معنی داری وجود نداشت . در سایر فرض ها نیز ارتباط بین تعداد دراز و نشست دانشجویان تربیت بدنی با متغیرهای میزان قوس کمر، و انعطاف عضلات سوئز خاصره ای چپ و راست سنجیده شد که ارتباط معنی داری بین متغیرهای فوق مشاهده نگردید.