نام پژوهشگر: احمد بادکوبه هزاوه

ساختار نظام دیوانی فاطمیان مصر با تکیه بر کتاب نزههالمقلتین فی اخبار الدولتین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1390
  نسرین رحمتی   فاطمه جان احمدی

خلافت فاطمیان در سال 297ه.ق.، پس از سال ها فعالیت داعیان آن در افریقیه بر پا شد و پس از شصت سال مرکز خلافت آن به مصر منتقل شد، که تا سال567ق دوام یافت. این دولت دارای یکی از گسترده ترین تشکیلات اداری و دیوانی بود که در نزدیک به سه قرن خلافت آنان بنا به مقتضیات تغییر و توسعه یافته بود. تشکیلات دیوانی فاطمیان در مصر که پس از ورود المعز، توسط یعقوب بن کِلِّس و عسلوج بن حسن و بر میراث اخشیدیان بنیان شد، تا سالیان متمادی اساس نظام دیوانی آنها را تشکیل می داد. هر چند به مرور ایام و با توجه به مقتضیات زمان و شرایط جدید، دچار تغییر وتحول هم شد. یکی از مهمترین آثار دیوانی عصر فاطمیان که تصویری درست و روشن از وضعیت نظام اداری و دیوانی فاطمیان ارائه می دهد کتاب نُزههالمُقلَتین فی اخبار الدولتین تألیف ابن طویر است که در شمار نخستین منابع دیوانی این عصر بشمار می آید. ابن طویر (526-617ق) نویسنده این اثر در عین تبحر و خلاقیت ضمن بیان اجمالی تاریخ دولت فاطمیان، اسامی دیوان های آنان و نیز حوزه ی فعالیت هر یک را توضیح داده است. این کتاب به این دلیل که توسط یکی از صاحب منصبان دیوانی دولت فاطمی نوشته شده و نیز دارای جامعیت و اختصار است، در پایان نامه حاضر مبنای برای بررسی نظام دیوانی فاطمیان قرار گرفت. نگارنده در این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال های زیر است: اهمیت کتاب نزهه المقلتین چیست؟ نظام دیوانی فاطمیان مصر در کتاب نزههالمقلتین چگونه به تصویر کشیده شده است؟ منابع ابن الطویر کدامند و چه کسانی از مستندات او بهره برده اند؟ روشن است که بنا به محتوای پرسش های پژوهش روش تحقیق نگارنده، روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر اطلاعات و داده های منابع تاریخی- دیوانی است.

تاثیر اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی بر اوضاع علمی و آموزشی هرات از صفاریان تا سقوط سلجوقیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1390
  زهرا احمدی   احمد بادکوبه هزاوه

چکیده حیات علمی ـ آموزشی هرات تحت سلطه ی هر یک از دولت های متقارن چون صفاری( 248-287ق)، سامانی( 204-395ق)، غزنوی(384-431ق) و سلجوقی( 431-552ق) دارای مشخصه های متفاوتی بود. بدون تردید عوامل گوناگونی در ایجاد مشخصه های علمی ـ آموزشی هر دوره نقش داشته است. عوامل سیاسی، مذهبی و اجتماعی سه متغیری است که بیشترین تأثیر را در ایجاد ویژگی های علمی هر یک از این دوره های زمانی داشته است. از این رو، پژوهش حاضر در پی آن است تا به بررسی تأثیر این عوامل و چگونگی آن بر اوضاع علمی و آموزشی هرات در دوره ی زمانی مذکور بپردازد. ثبات سیاسی، تسامح مذهبی و شرایط مساعد اقتصادی، در ایجاد بستری مناسب برای رشد و بالندگی حیات علمی و آموزشی هر دوره از اهمیت زیادی برخوردار است. تحقق عملی چنین شرایطی در دوره ی سامانی، هرات را در مسیر رشد و توسعه علمی و آموزشی قرار داد. اگر چه این روند در دوره ی غزنوی و سلجوقی نیز به رغم افت و خیز هایی تداوم داشت، اما استفاده ابزاری از مذهب برای حذف رقیبان سیاسی از سوی حاکمان دولت های مذکور سبب گردید تا تعصبات شدید مذهبی جایگزین آزادی اندیشه ی دوره ی سامانی گردد. با وجود آنکه دوره ی سلجوقی شاهد رونق و گسترش مدارس به عنوان مهم ترین نهاد آموزشی بود، اما سیاست مذهبی مبتنی بر تعصب، گسترش مدارس در این دوره را بشدت تحت تاثیر قرار داد تا جایی که نتایج منفی آن بر دستاوردهای مثبت این مدارس غلبه یافت. با وجود این، هرات از زمان روی کار آمدن صفاریان تا سقوط سلجوقیان از روند رو به رشدی برخوردار بود. این مهم را می توان از عوامل زمینه ساز برای تبدیل شدن این شهر به دارالسلطنه ای با شکوه برای شاهرخ تیموری(حک. 807-850ق) مورد توجه قرار داد. واژه های کلیدی: هرات، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، اوضاع علمی و آموزشی.

قصاص در قرون نخستین اسلامی
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1393
  سلما ایناخ   علی محمد ولوی

پدیده قصه و قصه گویی در عرب جاهلی رایج بود. قصاص در قبایل خود به قصه گویی و بیان ضربه شست ها، قهر و غلبه های پهلوانان و قهرمانان قبایل خود می پرداختند و این قصه گویی های قصاص جاهلی با هدفِ عبرت آموزی و پند و اندرز و نیز ترغیب و تشویق بوده و با آموزه های دیگر ملل و ادیان در آمیخته می شد. با ظهور اسلام روند قصه گویی در مدت زمان کوتاهی متوقف شد و اندکی پس از رحلت پیامبر (ص) بار دیگر با رویکرد دینی احیا شد. بر اثر این بازتولید، آفاتی هر چند نامحسوس بر متون، افکار و فرهنگ جامعه ی اسلامی تحمیل شد. در این پژوهش، قصاص در دو حوزه ی پراکندگی جغرافیایی در شرق و غرب جهان اسلام، و نیز اشتغال و اشتهار آن ها در عرصه های علمی با روش کمی و فراوانی سنجی به بحث و بررسی گذاشته شده است. در این پایانامه روشن می شود که فراوانی فعالیّت و عملکرد قصاص در مناطق شرقی جهان اسلام بیشتر از مناطقِ غربی بوده است. همچنین، بیشترین فراوانی اشتغال قصاص در حوزه ی قضاوت و اشتهار آن ها در تفسیر و سپس فقه بوده است. فراوانی حوزه های دیگر به هم نزدیک و نسبت به این سه حوزه کمتر است. در مورد فراوانی گرایش های مذهبی قصاص نکته قابل توجه اختلاف معنادار شیعه با بیشترین فراوانی است، به طوری که با 42% نزدیک به نیمی از درصد فراوانی را به خود اختصاص داده است. پس از آن قصاص سنی مذهب و خوارج و قدری قرار دارند و در آخر نیز مرجئه و مشبهه کمترین فراوانی را در گرایش های مذهبی قصاص دارند.

نقش فقهای مالکی در امور سیاسی و اجتماعی عصر موحدون
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1391
  صادق میرزایی   احمد بادکوبه هزاوه

موحّدون از حکومت های پرآوازه ی اسلامی سده ی ششم و هفتم هجری/ دوازدهم و سیزدهم میلادی در مغرب و اندلس بود که جانشین حکومت مرابطی در این منطقه گردید.با آغاز نهضت ابن تومرت ( 510هـ/ 1116م) در مغرب و به ثمر نشستن انقلاب موحّدون که بر پایه ی مخالفت با فقهای مالکی و کاستن از نفوذ آنان استوار شده بود؛ فقهای مالکی احساس خطر نموده و تصمیم به بازنگری در سیاست های خود نمودند. از سوی دیگر حاکمان موحّدی که پس از ابن تومرت به حکومت رسیدند؛ اگرچه از اصول فکری ابن تومرت پیروی می کردند، امّا با توجّه به ضروریّات حکومت و جامعه ی آن روز مغرب که پیرو مذهب مالکی بود و همچنین تهدیدات حکومت های مسیحی همجوار، صلاح را در آن دیدند که با فقهای مالکی تعاملی مثبت داشته باشند. فقها نیز به خاطر حفظ جایگاه خود و همچنین خطراتی که از ناحیه ی همسایگان مسیحی سرزمین های اسلامی را تهدید می کرد، به این همکاری و هم پیمانی با موحّدون تن دادند. این تعامل سبب نقش آفرینی فقها در حکومت و جامعه شد و به تدریج این نقش آفرینی افزایش یافت تا جایی که حاکمان موحّدی اقدام به محدود ساختن قدرت فقها نمودند و فعالیّت های آنان را زیر نظر گرفتند. این موضوع به تنش و درگیری میان فقها و حاکمیت و تلاش برای حذف یکدیگر منجرّ شد و همین درگیری ها و اختلافات بود که یکی از عوامل سقوط موحّدون را فراهم ساخت.

تحول معجزه نگاری در سیره نویسی نبوی از قرن اول تا قرن ششم هجری
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1393
  مونا امیری   شهلا بختیاری

این پژوهش در پی بررسی تحولات معجزه نگاری پیامبر(ص) از ابتدا پیدایی آن تا سده ششم هجری است. از این پس با منطق اکتشافی از متن روایات و با بهره گیری ازروش های کمی در بین هریک از کتاب های سده اول تا سده ششم هجری، طیفی ترسیم می شود تا فراوانی سنجی و یا فرایند تمرکز و پراکندگی حاکم بر تعداد وانواع معجزات پیامبر(ص) را به خوبی نمایان کند. نتایج بررسی معجزات ارائه شده در کتاب های سده اول تا سده ششم هجری نشان می دهدکه معجزه نگاری از سده نخست تا سده ششم از نظر تعداد و تنوع معجزات دست خوش تحولاتی شده است بطوریکه می توان تحول معجزه نگاری از نظر تعداد روایات را در بین این سده ها، یک سیر فزاینده در نظر گرفت و همچنین بسامد معجزه نگاری در طی این سده ها، تمرکز روایات را بر معجزات علم غیبی پیامبر(ص) و پراکندگی روایات را بر معجزات مبارزه طلبانه ایشان نشان می دهد.

مکتب جبل عامل در فقه امامیه سیر تاریخی از میانه قرن هشتم تا نیمه دوم قرن دهم هجری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1379
  اسماعیل اسفندیار   حسین سعادت مصطفوی

بی شک مکتب فقهی جبل عامل از مکاتب فقهی مهمی است که سهم به سزایی در رشد و پیشرفت تاریخ فقه شیعه داشته است . بطور کلی حلقه اتصال تاریخ فقه شیعه در قرون هفتم تا دهم هجری به شمار می آید. کشف و دستیابی به موقعیت مهم فقهی این مکتب و تاثیرات مکاتب فقهی در پیدایش آن و همچنین بررسی تاثیرات جبل عامل بر حوزه های فقهی بعدی و روشن ساختن موقعیت برخی از شخصیت های فقهی این دوره که در تاریخ فقه شیعی ناشناخته مانده اند ، در این سیر تاریخی دنبال شد که نمودهای بارز آن به قرار زیر است : این مکتب به واسطه شهید اول پایه گذاری شده که در این میان اهتمام علمای مکتب فقهی حله بخصوص اساتید شهید قابل ستایش است . طلیعه این مکتب در قریه جزین در قرن هشتم هجری ، باعث شکل گیری مراکز فقهی دیگری در نواحی مختلف جبل عامل و شام گردیدند که این خود حاکی از وجود خاندان اهل علم و فضیلت در جای جای آن می باشد و مدعای واضح این سخن وجود مدارس و حوزه های مختلف فقهی است که تحت الشعاع این مکتب فقهی قرار گرفتند. قوام و استواری مکتب جبل عامل و نوآوریهای فقهی آن مرهون مجاهدتهای علمی شهید ین ، محقق ثانی ، صاحب معالم و ... بوده که توانسته به اندازه شایانی محیط علمی فقه شیعه را رنگین تر نموده و گرایشهای مختلفی را از بدو شکل گیری تا انتقال آن به نسل بعدی رقم زند که از مطالعه سیر تاریخ فقه این دوره کاملا پیداست.

ظاهر و باطن کلام الهی از دیدگاه قرآن و سنت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1380
  محمد نادری جهرمی   احمد بادکوبه هزاوه

ظاهر و باطن قرآن از جمله مباحث پیچیده قرآنی است که به صراحت در قرآن نیامده است . اگر چه در برخی از کتب تفسیر و علوم قرآنی ، آیات دلالت کننده بر جامعیت قرآن و آیات دعوت کننده به تدبر در قرآن به عنوان دلایل قرآنی این مبحث بیان شده است .اصطلاح ظاهر و باطن ریشه در روایات داشته و در میان متون روایی مورد توجه و تاکید معصومین (ع) بوده و به یقین بیان آن مقصد و غایتی داشته است . وجود وجوه چندگانه در نمونه هایی از احادیث بطون قرآن و گوناگونی تعاریف ظاهر و باطن در احادیث موجب سطوح گوناگون فهم و در نتیجه موجب آسیب های خاص خود شده است . بخشی از آسیب ها به حوزه سند شناسی و دشواری های طریق صدور ، بخشی به محتوا و مضامین احادیث و بخشی نیز به عدم توجه به همسویی بطون قرآن با خطوط اساسی کلام الهی و روح حاکم بر قرآن باز می گردد. از سویی این مبحث در بسترهای مختلف از سوی فقها، اصولیان و برخی از فلاسفه و در گرایشهای گوناگون مطرح شده و مورد استفاده های ناروای برخی از نحله ها قرار گرفته و از سویی دیگر با بخشی از مباحث هرمنوتیک و زبان شناسی پیوند یافته و دامنه ای دراز دامن پیدا کرده است . از این رو فهم و درک صحیح مفهوم چنین اصطلاحاتی و شناخت گستره کاربرد و جایگاه حقیقیشان از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و در نگاه به قرآن کریم تاثیری ژرف خواهد داشت. تحقیق حاضر کوششی است در راه شناخت معنای ظاهر و باطن از نگاه قرآن کریم، احادیث و آرا مفسران و اندیشمندان علوم قرآن و تایید این فرضیه که ظاهر آیات قرآن عبارت از معانی آیات و سور قرن کریم و باطن قرآن مقاصد آیات و سور آن است . همچنین از آنجایی که ظاهر و باطن قرآن دو ویژگی قرآن کریم است بنابراین همسو و هماهنگ با آیات قرآن و روح کلی حاکم برآنست و ظاهر و باطن در طول یکدیگر و مکمل همدیگر و هر دو مراد خداوند متعال می باشند.

فرهنگ انفاق در قرآن باتاکید بر جنبه های اخلاقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1380
  ابوالفتح عزیزی ابرقویی   احمد بادکوبه هزاوه

انفاق یکی از تکالیف الهی است که قرآن به شیوه های گوناگون ، با تاکید بسیار زیادی بر آن داشته است . ارائه تعریف دقیق انفاق و راهبردهای ترویج فرهنگ آن از دیدگاه قرآن ، یکی از نیازهای مهم جامعه امروز است . بحث ازاین مهم و تبیین جایگاه آن می تواند نقش بسزایی درد گسترش فرهنگ آن و ارتقا سطح مادی -معنوی و همچنین فردی - اجتماعی افراد جامعه داشته باشد. انفاق واژه گسترده و عامی است که در برگیرنده و مرتبط با برخی واژه ها و مفاهیم مترادف یا جزیی تر است. به طور کلی انفاق در قرآن عبارت است از ، هزینه کردن بخشی از نعمت های مادی و معنوی در راه خدا که در پی خود آثار و فواید دنیوی و اخروی به دنبال خواهد داشت. ترویج فرهنگ انفاق در قرآن با راهبردهای گوناگونی صورت می گیرد که معرفی آنها برای گسترش فرهنگ آن در جامعه بسیار مفید و سودمند است . از طرف دیگر موانع و آفتهای مهمی نیز بر سر راه انفاق وجود دارد که ریشه در ضعف ایمان و نیز اختلالات شخصیتی افراد دارد. بی شک شناختن همه اینها گامی موثر در جهت خودسازی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه مسلمین است . نکته حائز اهمیت آنکه، متاسفانه بسیاری از موضوعات مهم و سودمند قرآنی همچون انفاق، همواره در طول تاریخ از پژوهش ها و رویکردهای معناشناختی به دور بوده اند. همچنین اینگونه موضوعات که بررسی همه جانبه آنها نیاز همیشگی جامعه مسلمین بوده است از تحقیق موضوعی و تفسیر قرآن به قرآن بوسیله تدبر در آیات الهی نیز محروم بوده اند و اگر هم تحقیقاتی در آنها صورت گرفته است بیشتر با نگرش های خاص و کلی بوده است اما تحقیق حاضر پژوهشی مستقل ، با استفاده از شیوه معناشناختی و به روش تفسیر موضوعی قرآن به قرآن است که از راه تدبر در آیات و سیاقهای قرآن و مطالعه و تحقیق درتفاسیر و کتب مهم شیعه و سنی حاصل گشته است. عمده ترین نتیجه ای که از این تحقیق حاصل می گردد آن است که هدف مهم در تشریع انفاق ، بیش از هر چیز رشد و تربیت فردی ، ارتقا سطح اندیشه و تعالی مادی و معنوی انفاق کننده بوده است. از طرف دیگر گسترش فرهنگ انفاق درجامعه موجب برطرف شدن فقر و محرومیت و مفاسد و مشکلات ناشی از آن و استحکام بیشتر حکومت و جامعه اسلامی است.

عمل صالح در قرآن. آثار . مقتضیات و موانع
پایان نامه 0 1382
  حسین خوشدل مفرد   کامران ایزدی مبارکه

در این تحقیق سعی برآن است که حوزه مفهومی عمل صالح در قرآن مشخص گردد و از حوزههای مشابه مانند عمل خیر، عمل حسن و… کاملاً متمایز شود. برای دست یابی به این مهم، از روش ایزتسو و روش علامه طباطبایی بهرهگرفته شد. در فصل اول به حوزه مفهومی عمل صالح و تعیین مصادیق آن در قرآن و روایات پرداختهایم و این نتیجه به دست آمدکه عمل صالح در قرآن یک عمل کاملاً شرعی است که بوسیله ادیان به مردم معرفی شده است و هردینی عمل صالح مخصوص به خود دارد و حوزهمفهومی عمل صالح از حوزههای مشابه خود محدودتر میباشد و حوزههای مشابه فراتر ستندکه با مفهوم به دست آمده از قرآن هماهنگ است. در فصل دوم رابطه مفهومی ایمان و عمل صالح بررسی گردیده و این نتیجه بدست آمد که در صورتیکه اعمال صالح را اعمال مطلقاً شرعی بدانیم، ارتباط مستقیمی بین ایمان و عمل صالح که در قرآن مطرح شده برقرار میگردد. همچنین بیان شدکه ایمان و عمل صالح موجب تقویت یکدیگر میشوند. در این فصل به اعمال صالح غیر مومنان نیز اشاره کرده، بیان نمودیم که عمل صالح بر خلاف عمل خیر اصلاً از غیر مومنان صادر نمیشود و باید این دومسئله را از یکدیگر تفکیک نمود. بالاخره در فصل سوم و چهارم مروری برآثار عمل صالح و مقتضیات و موانع آن در قرآن داشتیم.