نام پژوهشگر: مریم کاتوزی

تشخیص نواحی ژنی کنترل کننده ی کیفیت پخت در برنج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  مریم کاتوزی   حسین صبوری

چکیده بهبود کیفیت دانه یکی از اهداف مهم در اصلاح برنج می-باشد. درجه حرارت ژلاتینی شدن، محتوای آمیلوز و قوام ژل از جمله فاکتورهای تعیین کننده کیفیت شیمیایی برنج می باشند. همچنین کیفیت فیزیکی دانه برنج به اندازه دانه قبل و بعد از پخت بستگی دارد. در این بررسی یک مطالعه ژنتیکی بر اساس نشانگرهای مولکولی با استفاده از یک جمعیت f2:3 مشتق از تلاقی دو رقم ایندیکا شاه پسند و ir28 پایه ریزی شد. مکان یابی صفات کمی کنترل کننده کیفیت دانه برنج با استفاده از روش فاصله مرکب اینکلوسیو انجام شد. سه qtl کنترل کننده کیفیت دانه شامل دو qtl برای قوام ژل و یک qtl برای محتوای آمیلوز روی کروموزوم های یک و شش ردیابی شدند و به ترتیب 23/6، 33/14 و 69/5 درصد از تغییرات فنوتیپی را توجیه نمودند. یک qtl با اثر نسبتا بزرگ در فاصله rm3740-rm283 روی کروموزوم یک برای طویل شدن دانه ردیابی شد. همچنین دو qtl بزرگ اثر برای طول برنج سفید و شکل دانه روی کروموزوم های یک و شش ردیابی شد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که رقم شاه پسند یک رقم با ارزش برای استفاده از روش های متکی بر نشانگرهای مولکولی و انتقال و بهبود صفات مرتبط با کیفیت دانه برنج است. نتایج این بررسی می تواند برای توسعه برنج های با دانه بلند مورد استفاده قرار گیرد.qtlردیابی شده در این مطالعه برای کمک به اصلاح-گران برنج جهت استفاده در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر مفید خواهد بود. کلمات کلیدی: qtl، مکان یابی، کیفیت شیمیایی، کیفیت فیزیکی، برنج

بررسی تاثیر و تاثر متقابل آموزه های دینی و عقلانیت بر یکدیگر در قرون وسطی اروپا
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  مریم کاتوزی   محمد اکوان

دوران قرون وسطی،با وام گیری از فضای فکری یونان باستان و همچنین بهره گیری فراوان ازآموزه های مسیحیت،ترکیبی بی بدیل از آمیزش دین و فلسفه ارائه داد که در نوع خود یگانه بود. اینکه فلسفه چه واکنشی در مقابل ورود ایده های دینی در مقولات مورد بحث خود داشته و دین چه میزان به باورهای فلسفی استناد می کرده است،موضوعیست که در این مجموعه،به جد بررسی شده است. حضور دینی قدرتمند،چون مسیحیت،با جهت دادن به افکار عمومی و باورهای دینی مردم،در نوع نگاه و تعریف آنها از فلسفه تاثیر گذاشته و متعاقبا فلسفه نیز با تزریق اندوخته های سالیان خود به دین،آن را مجبور به تطبیق پذیری با خود کرده است. این که در این میان هریک به چه میزان از دیگری تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر گذاشته است،مبحثی است که به تفصیل به آن پرداخت شده اما آنچه مسلم است آنست که این دو حوزه در تماس مستقیم و تنگاتنگ با یکدیگر بوده و حتی با وجود نفی هم،وابستگی و پیوند شدیدی دارند. درست است که دین بر فلسفه تاثیر گذاشته و محدوده و قلمرو حرکتش را محدود کرد،اما فلسفه نیز با ورود به حوزه تفاسیر دینی،آنها را بسیار متحول کرد.