نام پژوهشگر: فرزانه نوروزی

پتانسیل اللوپاتیک اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک آویشن برگ باریک (ziziphora clinopodioides lam) بر جوانه زنی، رشد و نمو گندم (triticum aestivum l.)، چاودار (secale montanum l.) و ماشک (vicia monantha l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  فرزانه نوروزی   حسین غدیری

تداخل به هر نوع کاهش در رشد یا تولید بذر گیاهان زراعی توسط علف های هرز گفته می شود و شامل اللوپاتی و رقابت است. اللوپاتی به اثرات مستقیم یا غیر مستقیم بیوشیمیایی بین همه گونه-های گیاهی و میکروارگانیسم ها اتلاق می شود. پتانسیل اللوپاتیک اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک آویشن برگ باریک در گلخانه و آزمایشگاه در غلظت های صفر، 300، 600، 900 و 1200 میکرولیتر در لیتر بر روی گندم، چاودار و ماشک مورد بررسی قرار گرفت. طرح آزمایشی مورد استفاده، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بود. نتایج نشان دادند، گیاهان تحت تیمار اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک، جوانه زنی و در نتیجه رشد ضعیف تری داشتند. هر سه گیاه گندم، چاودار و ماشک، در گلخانه و آزمایشگاه، با افزایش غلظت تمامی صفات اندازه-گیری شده به غیر از آنزیم pod کاهش یافتند. بیشترین اثرهای کاهشی در دو غلظت 900 و 1200 میکرولیتر در لیتر مشاهده شد. آزمایش تعیین غلظت بازدارنده اسانس، نشان داد که اسانس آویشن برگ باریک به ترتیب در سه غلظت 600، 950 و 1150 میکرولیتر در لیتر مانع از جوانه زنی گندم، چاودار و ماشک شد. به علاوه تیمار مخلوط با خاک و تیمار اسانس به ترتیب بیشترین اثر های کاهندگی را در گلخانه و آزمایشگاه داشتند. فشار اسمزی تمامی تیمارهای مورد استفاده تفاوتی با آب مقطر نداشتند، و اثر بازدارندگی ایجاد شده در رشد و نمو به دلیل تأثیر مواد موثر موجود در تیمارهای اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک بود.

مطالعه ی مقایسه ای مفهوم بخشی و سازماندهی تقسیم کسرها در کتاب های درسی کشورهای ایران، آمریکا، چین و ژاپن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم پایه 1391
  نعمت اله تجری   ابراهیم ریحانی

کتاب درسی یکی از عناصر نظام آموزشی است که به عنوان یک منبع و مرجع یادگیری از طریق ارائه ی اثر بخش محتوای آموزشی، موجب انسجام و هدایت عوامل آموزشی و تسهیل جریان یاددهی-یادگیری می گردد. از طرفی تقسیم کسرها نیز یک موضوع کاملاً پیچیده در کتاب های ریاضی برای دانش آموزان است و برای دبیران نیز تدریس آن چالش برانگیز است، بنابر این تصمیم بر آن شد تا مطالعه ی مقایسه ای در ارتباط با مفهوم بخشی و سازماندهی آموزش تقسیم کسرها در کتاب های درسی کشورهای ایران، ژاپن، چین و آمریکا به منظور بهبود آموزش و یادگیری انجام پذیرد. روش پژوهش، روش تطبیقی- تحلیلی با الگوی بردی است. با استفاده از نتایج به دست آمده از مطالعات مرتبط، به مقایسه ی سه موضوع سازماندهی، مفهوم سازی و ارائه ی محتوا و مسایل تمرینی برای آموزش و یادگیری تقسیم کسرها در کتاب های درسی این چهار کشور پرداخته ایم. نتایج مطالعات نشان می دهند کتاب های آمریکایی بیشترین و کتاب های ایرانی کمترین حجم را به بحث تقسیم کسرها اختصاص داده اند. از نظر مفهومی نیز ژاپنی ها مفهوم تقسیم کسر را با الگوریتم های ضرب و معکوس و فرایند مخرج مشترک به کمک بازنمایی های تصویری، شرح زبانی و عددی آموزش می دهند. همچنین در کتاب های درسی چین برای ارائه ی این مفهوم از بازنمایی تصویری، شرح زبانی و در کتاب های درسی آمریکا از مسائل کلامی، توضیح زبانی و عبارات عددی برای تکمیل فرایند محاسبه تقسیم کسرها استفاده شده است. بررسی ها نشان می دهند که نمایش های تصویری یک نقش اصلی را در کتاب های درسی آمریکا ایفا می کنند و آن نقش اصلی این است که چگونه راه حل یک مساله مرتبط با تقسیم کسر را بیابیم. در کتاب های درسی ایران نیز از بازنمایی تصویری، عددی، الگوریتم های ضرب و معکوس و مخرج مشترک، بدون تأکید بر مفهوم بخشی استفاده شده است. در قسمت تمرینات، در کتاب های ژاپن و چین بیشترین و در کتاب های ایران کمترین تنوع تمرین مشاهده شده است. علاوه بر این، تمرینات در کتاب های آمریکا هم متنوع و هم زیاد تکرار ی هستند که این دلیلی بر پرحجم بودن کتاب می باشد. به نظر می رسد که آموزش تقسیم کسرها از طریق بازنمایی های مختلف و تأکید بر مفهوم بخشی در کتاب های درسی کشور ژاپن، زمینه را برای درک عمیق تر دانش آموزان از تقسیم کسرها فراهم می کند. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که شباهت ها و تفاوت های کتاب های درسی در مفهوم سازی و ساختار محتوای تقسیم کسرها، بیانگر تصویری متفاوت از روش های آموزش و یادگیری در این کشورهاست و این تفاوت می تواند تا حدودی به خصوصیات فرهنگی این کشور ها مرتبط باشد. کلمات کلیدی: تجزیه و تحلیل کتاب های درسی، تقسیم کسر، مفهوم بخشی، مطالعه ی تطبیقی

تأثیر پساب نشاسته و افزودنی باکتریایی بر ارزش غذایی و کیفیت تخمیر سیلاژ گیاه کامل ذرت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  فرزانه نوروزی   علی نقی کشتکاران

در این پژوهش تأثیر استفاده از پساب نشاسته و افزودنی باکتریایی بر ترکیب شیمیایی و کیفیت تخمیر سیلاژ ذرت در سیلوهای آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. علوفه ذرت در مرحله خمیری با ماده خشک 26 درصد برداشت گردید. عامل های آزمایش شامل پساب نشاسته در 4 سطح (0، 5، 10 و15 درصد وزن علوفه تر) و افزودنی باکتریایی (شامل لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پدیوکووس اسیدی لاکتیسی) بود. سی و دو مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس pvc در یک طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل (هر تیمار 4 تکرار) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودنی باکتریایی به طور قابل توجهی روی پروتئین خام و نشاسته اثر گذاشت، اگرچه تأثیری روی خاکستر، فیبر نامحلول در شوینده ی خنثی، فیبر نامحلول در شوینده ی اسیدی و چربی خام سیلاژهای مورد آزمایش نداشت. افزودن سطوح پساب نشاسته سبب تفاوت معنی داری از نظر ماده خشک، خاکستر، فیبر نامحلول در شوینده ی اسیدی، نشاسته (05/0p<) و پروتئین خام (01/0p<) گردید. افزودنی باکتریایی بر میزان اسید لاکتیک (01/0p<)، نسبت لاکتات به استات و بازیافت ماده خشک (05/0p<) اثر گذاشت ولی اثری روی ph، کربوهیدرات های محلول در آب، آمونیاک و اسیدهای چرب فرار مشاهده نشد. همچنین افزودن پساب نشاسته روی ph، بازیافت ماده خشک (05/0p<) و آمونیاک (01/0p<) اثر داشت با اینکه بر دیگر پارامترهای تخمیری اثری نشان داده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کیفیت سیلاز ذرت مورد آزمایش بوسیله هر دو افزودنی تا حدودی بهبود یافت و در نهایت استفاده همزمان افزودنی باکتریایی به میزانcfu 106 و پساب نشاسته 5 درصد بر سیلاژ علوفه ذرت در مرحله بلوغ خمیری توصیه می شود.

اثر مدت زمان انبارمانی بر کاهش باقی مانده حشره کش ایمیداکلوپرید در توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  فرزانه نوروزی   خلیل طالبی جهرمی

ایمیداکلوپرید از جمله حشره کش های رایج مورد استفاده برای آفات مکنده در گلخانه ها است. بنابراین اطلاع از باقی مانده آن روی محصولات ضروری است. در این پژوهش تاثیر مدت زمان انبارمانی بر روند کاهش باقی مانده حشره کش ایمیداکلوپرید در میوه توت فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. سم پاشی بوته های توت فرنگی با محلول ایمیداکلوپرید (35% sc) با غلظت یک در هزار انجام شد. آماده سازی نمونه به روش quechers انجام شد که شامل استخراج باقی مانده آفت کش با استونیتریل و خالص سازی با استفاده از فاز جامد پخش شونده بود. برای اندازه گیری باقی مانده ایمیداکلوپرید در نمونه استخراج شده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) مجهز به آشکارساز فرابنفش (uv) با حد تشخیص 12/0 میکروگرم بر میلی لیتر استفاده شد. میانگین بازیابی روش 80/94 درصد محاسبه شد. داده ها در سه مدل کینتیکی، مرتبه اول تک فازی، مرتبه دوم و دونمایی برازش داده شد. نتایج نشان داد بهترین مدل برای توصیف روند کاهشی ایمیداکلوپرید مدل کینتیک مرتبه اول تک فازی است. نیمه عمر ایمیداکلوپرید در دمای 4-5 درجه سلسیوس 48/10 روز محاسبه گردید. میزان باقی مانده حشره کش ایمیداکلوپرید در نخستین روز پس از سم پاشی در این محصول 31/5 میلی گرم بر کیلوگرم اندازه گیری شد که این مقدار 62/10 برابر بیش تر از بیشینه غلظت باقیمانده مجاز برای این حشره کش در توت فرنگی (5/0 میلیگرم بر کیلوگرم) تعیین شده توسط سازمان کدکس غذایی است. میزان باقی مانده حشره کش ایمیداکلوپرید در میوه توت فرنگی پس از 20 روز انبارمانی نیز 36/3 برابر (68/1 میلی گرم بر کیلوگرم) حد مجاز بود. بر این اساس اگر چه نگهداری در یخچال ماندگاری میوه را بیش تر می کند اما روند کاهش باقی مانده بسیار کند می شود.