نام پژوهشگر: عباس نوازانی

دکترین بوش در مبارزه با تروریسم ، فرصتها و تهدیدات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  عباس نوازانی   سید جلال الدین دهقانی فیروز آبادی

تحقیق حاضر در پی آن است که دکترین بوش و اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم و تأثیرات آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را براساس چارچوب نظری، مکتب کپنهاگ مورد بررسی قرار دهد. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، مبارزه با تروریسم به عنوان اصلی ترین راهبرد سیاست خارجی آمریکا و منطقه خاورمیانه به عنوان مهم ترین میدان عملیاتی این راهبرد انتخاب گردیدند. آمریکا در راستای این راهبرد، دکترین حمله پیشدستانه و پیشگیرانه، طرح خاورمیانه بزرگ، حمله به افغانستان و عراق را طراحی و اجراء نمود. ایالات متحده توانست با جایگزین کردن مبارزه علیه تروریسم و اسلام سیاسی با کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی (زمان جنگ سرد) خلاء مفهومی و هویتی به وجود آمده در سیاست خارجی خود را مرتفع سازد. سئوال اصلی تحقیق آن است که اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم به عنوان راهبرد جدید سیاست خارجی آمریکا چه تأثیراتی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه اصلی تحقیق این است که اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم در قالب دکترین بوش به عنوان راهبرد جدید سیاست خارجی آمریکا منجر به شکل گیری برخی فرصتها و افزایش تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران شده است. تحقیق حاضر در قالب پنج فصل و نتیجه گیری تنظیم گردیده است. فصل اول شامل کلیات که حاوی مسائل عمده تحقیق می باشد. فصل دوم در بر گیرنده بررسی مفهوم امنیت از منظر مکتب کپنهاگ به عنوان چارچوب نظری تحقیق می باشد. در فصل سوّم، مفهوم تروریسم و استراتژی آمریکا در مبارزه با تروریسم مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم در بر گیرنده اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم: دکترین حمله پیشدستانه، حمله پیشگیرانه، طرح خاورمیانه بزرگ و حمله به عراق می باشد. فصل پنجم به کنکاش فرصت ها و تهدیدهای امنیتی ناشی از راهبرد آمریکا در مبارزه با تروریسم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. نگارنده تحقیق حاضر با بررسی واقعیات موجود و کنکاش پیامدها و تأثیرات دکترین بوش و اقدامات آمریکا در مبارزه با تروریسم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که این راهبرد ضمن ایجاد فرصت ها و پیامدهای مثبت ، موجب افزایش تهدیدات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شده است بنحوی که این تهدیدات می تواند بقاء و اصل وجودی نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند. به این ترتیب فرضیه اصلی تحقیق حاضر به اثبات رسیده است.