نام پژوهشگر: محمد محمدی نسب

روش شناسی تفسیر الکاشف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه معارف اسلامی قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  محمد محمدی نسب   حسین علوی مهر

چکیده تفسیر الکاشف تألیف محمدجواد مغنیه از علمای لبنان در قرن معاصر است که مفسر سعی دارد قرآن را بر اساس نیازهای جامعه و نسل جوان تفسیر نماید. ویژگی این تفسیر گرایش تربیتی و هدایتی آن است. مرحوم مغنیه با مبنا قرار دادن الهی بودن متن قرآن، توجه به قرائت صحیح، حجت بودن ظواهر و پذیرش قواعدی چون توجه به سیاق آیات، نسخ برخی آیات و ارجاع متشابهات به محکمات، به تفسیرقرآن پرداخته است . مرحوم مغنیه در موارد بسیاری از تفسیر خود از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرده است و همه قرآن را در حکم کلام واحد می داند که برای پی بردن به مفهوم و مراد واقعی در هر آیه باید به آیات مشابه آن مراجعه کرد.ایشان، همچنین، رجوع به کلام اهل بیت? را قبل از هر چیز در تفسیر لازم می داند.مغنیه از روش عقلی نیز در تفسیر آیات استفاده نموده است. مهمترین گرایش این تفسیر، گرایش اجتماعی است که مولف سعی در حل مشکلات عصر خود و جستجوی پاسخ آنها از لابلای آیات قرآن دارد. البته گرایشهای دیگری مانند گرایش ادبی، کلامی، علمی و تقریبی نیز در این تفسیر وجود دارد . درباره گرایش علمی، علامه مغنیه(ره) معتقد است قرآن کتاب هدایت و سعادت بشر است و هر آنچه دراین باره لازم بوده، در قرآن آمده است. اما قرآن کتاب علمی نیست و تلاش برای ایجاد ملائمت بین قرآن و علم جدید صحیح نمی باشد، البته کمک گرفتن از حقائق علمی برای فهم بعضی آیات اشکال ندارد. این تفسیر از تفاسیر ترتیبی و منظم است و روش مفسر این است که در آغاز، واژه های مشکل را معنا می کند و سپس اعراب و نکات ادبی را بیان می کند. پس از آن با کمک آیات دیگر و احادیث اهل بیت ? به معنا و پیام آیات می پردازد. بحثهای تاریخ یا اعتقادی یا اخلاقی را پیرامون آیات مطرح می نماید. ایشان اعتقادی به تناسب آیات و سور و پیوند آنها به دلیل نزول تدریجی آیات، ندارد. جناب مغنیه در مورد نقل اسباب نزول و حوادث تاریخی بسیار محتاطانه عمل می نماید و تنها به نقل موارد یقینی و قطعی اکتفا می کند.