نام پژوهشگر: محمد باقر حسنلو

تاثیر دو الگوی منتخب تدریس تربیت بدنی بر آمادگی جسمانی و مهارتی دانش آموزان پسر 14 تا 16 ساله
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1390
  محمد باقر حسنلو   مجید کاشف

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر دو الگوی منتخب تدریس تربیت بدنی بر آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی و آمادگی مهارتی دانش آموزان پسر 14 تا 16 ساله بود، به همین منظور تعداد 60 نفر از دانش آموزان پسر در محدوده ی سنی 14 تا 16 ساله که در سال اول متوسطه عمومی دبیرستان شهید دکتر بهشتی گیلوان شهرستان طارم در سال تحصیلی 90-1389 به عنوان نمونه آماری این پژوهش انتخاب شدند. این افراد در دو گروه (کلاس) 30 نفره تحت عنوان گروه الگوی تدریس سنتی رایج و گروه الگوی تدریس تربیت ورزشی مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین و انحراف معیار سن، قد و وزن افراد در گروه سنتی رایج به ترتیب برابر؛ 57/. ± 87/14سال، 20/7 ± 20/168سانتی متر، 00/10 ± 93/56 کیلو گرم و در گروه تربیت ورزشی به ترتیب برابر؛ 76/. ± 97/14سال، 13/7 ± 63/166 سانتی متر، 97/8 ± 70/58 کیلوگرم بود. متغیرهای مستقل در این پژوهش دو الگوی منتخب تدریس تربیت بدنی بود که برای گروه اول الگوی سنتی رایج در مدارس کشورمان که در آن معلم نقش اصلی را دارد، اجرا و برای گروه دوم الگوی تربیت ورزشی که در آن دانش آموزان نقش اصلی را داشته و معلم نقش ناظر و راهنما را دارد، اجرا شد. متغیر های وابسته در این پژوهش قابلیت های آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی شامل؛ قدرت و استقامت عضلات کمر بند شانه ای، انعطاف پذیری عضلات کمر و قسمت خلفی ران، استقامت عضلات شکم، استقامت قلبی ـ تنفسی و مهارت های دریبل و دقت شوت فوتبال بود. ابتدا یک پیش آزمون جهت مقایسه آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی و آمادگی مهارتی به ترتیب بوسیله آزمونهای بارفیکس اصلاح شده، خم شدن نشسته، درازو نشست، دو540 متر، آزمون دریبلینگ و دقت شوت فوتبال از هر دو گروه بعمل آمد. پس از اجرای الگوهای منتخب تدریس روی گروه ها، به مدت 14 جلسه ی 90 دقیقه ای ( نیم سال تحصیلی) یک پس آزمون از هر دو گروه پژوهش به عمل آمد. از آمار توصیفی برای طبقه بندی و تشریح شاخص های میانگین، انحراف معیار و نمودارهای ستونی استفاده شد و از روش های استنباطی کلموگروف اسمیرنف برای توزیع طبیعی داده ها، آزمون لوین برای همگنی واریانس ها، برای مقایسه بین قبل و بعد از اجرای الگوها از آزمون t در گروه های وابسته و برای مقایسه تاثیر الگوهای تدریس روی دو گروه از آزمون t در گروه های مستقل استفاده شد. در مقایسه بین پیش و پس آزمون هریک از گروه ها، درمیانگین استقامت عضلات شکم و انعطاف پذیری عضلات کمر و قسمت خلفی ران در گروه سنتی رایج تفاوت معنی دار مشاهده نشد ولی در گروه تربیت ورزشی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0p?). در میانگین تمامی متغیر های دیگر در هر دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0p?). در میانگین مجموع آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی تفاوت معنی داری در سطح (001/0p?) و میانگین مهارت های فوتبال تفاوت معنی داری در سطح(01/0p?) در هر دو گروه وجود داشت. در مقایسه تاثیر بین دو الگو(سنتی رایج و تربیت ورزشی)، بر میانگین متغیر های انعطاف پذیری ناحیه کمر و قسمت خلفی ران، تفاوتی بین گروه ها مشاهده نشد. اما بر میانگین قدرت و استقامت عضلات کمر بند شانه ای، استقامت ناحیه شکم و استقامت قلبی- تنفسی تفاوت معنی داری به نفع گروه تعلیم و تربیت ورزشی وجود داشت(05/0p?). در میانگین مجموع آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی و آمادگی مهارتی (مهارت های دریبل و دقت شوت فوتبال) دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت؛ اگر در برنامه تمرینی هدف تقویت و بالا بردن انعطاف پذیری عضلات کمر و قسمت خلفی ران باشد. می توان از هر دو الگو استفاده کرد. اما اگر در برنامه تمرینی هدف تقویت و بالا بردن میزان قدرت و استقامت عضلات کمر بند شانه ای، قدرت و استقامت عضلات شکمی و استقامت قلبی تنفسی باشد، بهتر است از الگوی تربیت ورزشی استفاده شود.بطور کلی می توان گفت برای تقویت و بالا بردن قابلیت های آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی، الگوی تعلیم و تربیت ورزشی نسبت به الگوی سنتی رایج برتری دارد.