نام پژوهشگر: علی سورتیجی

مقایسه موفقیت وعوارض ترابکولکتومی به روش بخیه کنترلی بدون بلب و روش استاندارد در درمان گلوکوم
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی - دانشکده پزشکی اراک 1393
  علی سورتیجی   احمد سروریان

مقدمه : عمل جراحی ترابکولکتومی عمده ترین درمان جراحی برای گلوکوم می باشد. بعد از گذشت 35 سال ترابکولکتومی به شایع ترین عمل جراحی برای کاهش فشار چشم تبدیل شده است چرا که عوارض کمتری نسبت به روش های فیلترینگ تمام ضخامت دارد. در این عمل جراحی سعی بر این است که راهی از اتاق قدامی چشم به زیر ملتحمه و تنون باز شود به طوری که با این اقدام مایع زلالیه با سهولت بیشتری از چشم خارج گردد و فشار چشم کاهش یابد و درنتیجه بیماری گلوکوم کنترل گردد. هیپوتونی یکی از جدی ترین و عمده ترین عوارض ترابکولکتومی می باشد که در 1-2 درصد بیماران حتی بعد از جراحی ترابکولکتومی استاندارد ممکن است باقی بماند. هیپوتونی در نتیجه فیلتراسیون بیش از حد ایجاد می گردد و می تواند منجر به مسطح شدن اتاقک قدامی، ادم قرنیه، کاتاراکت،جداشدگی سیلیوکوروئیدال ،خونریزی فوق مشیمه ای، تغییر جهت زلالیه، ماکولوپاتی ناشی از هیپوتونی و از بین رفتن بینایی شود. برای جلوگیری از مشکلاتی که با فیلتراسیون بیش از حد همراه هستند، تکنیک های ترابکولکتومی با بخیه کنترلی مطرح شده است. روش کار : در این مطالعه کارآزمایی بالینی بیماران با گلوکوم زاویه باز اولیه که به حداکثر درمان دارویی پاسخ نداده اند و به درمانگاه بیمارستان امیرکبیر مراجعه کرده اند پس از اخذ رضایت نامه کتبی وارد مطالعه می شوند بیماران بر اساس طراحی بلوکی به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم می شوند. تقسیم بندی گروه ها و انجام عمل جراحی توسط استاد راهنما وثبت عوارض توسط مجری طرح انجام می پذیرد. گروه اول تحت جراحی ترابکولکتومی با بخیه کنترلی و گروه دوم تحت جراحی ترابکولکتومی استاندارد قرار می گیرند. در روش استاندارد بعد از flap اسکلرا با ضخامت 50% بلاک مربعی از کف برداشته شده و با یک عدد سوچور ثابت flap دوخته می شود و کشش سوچورها طوری تنظیم می شود که کمی زلالیه نشت کند و bleb فرم شود. و در روش بخیه کنترلی بدون bleb بعد از flap اسکلرا بلاک مثلثی معکوس با ضلع بزرگ به سمت ترابکولار مش برداشته می شود تا قسمت وسیعی از tm برداشته شده ضمناً ضخامت flap حدود 30% بوده و ضخامت بلاک مثلثی 70% است و یک عدد سوچور کنترلی و یک عدد سوچور ثابت زده می شود و از همه مهمتر در هنگام عمل bleb فرم نمی شود و فرم کردن بلاک 48 ساعت بعد با برداشتن سوچور اتفاق می افتد. نتایج : میانگین سنی در گروه سوچور کنترلی (3/9 ?5/64) و در گروه استاندارد (13? 5/70) سال است که 2 گروه اختلاف معنی داری ندارند (167/0 = p value). در مورد جنسیت اختلاف معنی داری وجود نداشت (064/0 = p value) اختلاف دو گروه در مورد عوارضی چون هایفیما، هایپوتونی و ادم قرنیه معنی دار نبود ولی در دو عارضه تماس قرنیه با عنبیه (1/7 درصد موارد گروه بخیه کنترلی در مقابل 50 درصد گروه استاندارد) و اتاق قدامی کم عمق (4/21 درصد موارد گروه بخیه کنترلی در مقابل 9/92 درصد گروه استاندارد) اختلاف معنی دار بود. در گروه سوچور کنترلی میانگین iop قبل از جراحی 64/20 ? 93/40 و بعد از جراحی 01/14 ? 79/18 بود بود که اختلاف (001/0 p value <) معنی دار بود. در گروه استاندارد میانگین iop قبل از جراحی 63/15 ? 11/43 و بعد از جراحی 56/5 ? 44/15 بود که اختلاف معنی داری (001/0 p <) معنی دار بود. اختلاف معنی داری بین iop دو گروه قبل از عمل وجود نداشت که این مورد در iop بعد از عمل تسری یافت. ضمناً بعد از گذشت 6 ماه از جراحی در گروه بخیه کنترلی 4 مورد معادل 6/28 درصد و در گروه استاندارد 8 مورد معادل 1/57 درصد فاقد bleb بودند. نتیجه گیری : دو عارضه اتاق قدامی کم عمق و تماس قرنیه با عنبیه که به علت over filtration (خروج بیش از حد زلالیه) پدید می آید. در گروه بخیه کنترلی نادر است در صورتیکه در نوع استاندارد عارضه ای شایع و استرس زا است گر چه در بسیاری از موارد در هر دو گروه در دراز مدت bleb از بین می رود ولی در غالب آنها iop کنترل است که آنرا می توان با برداشته شدن قسمتی از سقف کانال شلم و کاهش مقاومت بر سر راه زلالیه مرتبط دانست. در هر دو گروه iop بعد از عمل به طرز قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و غالباً به منطقه بی خطر یا کم خطر می رسد که نیازی به توسل به دارو نیست. بین دو روش پس از 3 ماه در کنترل iop تفاوتی