نام پژوهشگر: نسیبه علمایی

مهارتهای ارتباطی از دیدگاه قرآن و روان شناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات 1390
  نسیبه علمایی   مهدی مطیع

مهارتهای ارتباطی از جمله مباحث مهم علوم رفتاری است که از نظر تربیتی جایگاهی ویژه دارد. این موضوع درباره توانایی ها و دانش های ضروری انسان در برقراری ارتباط درست و مناسب با دیگران به بحث و بررسی می پردازد. هر چند معادل واژه مهارت در قرآن واژه ایی یافت نمی شود ولی می توان از واژه حُسن در حوزه مفهومی به عنوان واژه ای معادل مهارت سود جُست. منظور از حُسن همان عمل خوبی است که مورد پسند عقل و خرد است‏ (راغب، 1412، ص 235)، زیرا ارزش آدمی به حُسن رفتار و کردار او است و این همان حوزه ارتباط انسان با دیگران است و در این رابطه است که خداوند متعال حضرت محمد (ص) را با صفت خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم/4) ستوده است و محسنین، محبوب خداوند قلمداد می شوند (بقره/ 195)، بنابراین به نظر می رسد که بهترین و نزدیکترین واژه به مهارتهای ارتباطی در قرآن و روایات، حُسن خُلق است. حُسن خُلق نوعی حالت روحی است که آدمی را در رفتار و کردار به حُسن سلوک با مردم فرا می خواند. البته برای معادل یابی واژه ارتباط در قرآن می توان به الفاظی چون مرابطه (وصل کردن نیروها و کارها)، اتصال با ارحام و تلاقی دو چیز و دو کس با هم، اشاره نمود. این پژوهش بر آن است؛ ضمن بررسی نگاه ویژه قرآن در مورد ارتباط و مهارتهای ارتباطی با بهره وری از مباحث مطرح در قرآن و روان شناسی به میزان توفیق این دانش در تبیین این مفهوم دست یابد. در این راستا به توصیف دو دیدگاه روان شناسی و قرآن پرداخته و به این نتایج نائل گردیده است که: نگاه قرآن و روان شناسی در حوزه ارتباط و مهارتهای آن با هم، اشتراک فراوانی دارند زیرا هر دو به برقراری ارتباط درست و صحیح برای رفع نیازهای بشری اهتمام ورزیده ولی در انگیزه ایجاد روابط با هم افتراق دارند. به گونه ای که در قرآن کریم هدف از برقراری ارتباط رسیدن به زندگی سالم، متعادل و متعالی است ولی روان شناسی بیشتر هدف رسیدن به زندگی سالم و متعادل است، و همچنین نگاه قرآن به برقراری ارتباط، نگاهی الهی و وحیانی است ولی نگاه روان شناسی نگاه علمی، سلامت نگر و در حد توانایی های بشر است، و نیز بررسی های انجام گرفته در حوزه معارف قرآنی نشان دهنده آن است که اولاً قرآن به روابط عاطفی و قلبی انسان تاکید می ورزد، مانند: انس، الفت بین قلوب، اخوت و دوستی، و از این رو برنامه ای منسجم برای دستیابی به چنین رابطه ایی ارائه می نماید، ثانیاً قرآن به شیوه معاشرت با اشخاص در بافتهای شخصی گوناگون (نگرش، انگیزه و شخصیت) و بافتهای موقعیتی (جنس مخالف و جایگاه مخاطب از قبیل معلم و شاگرد، پدر و مادر با فرزند و بر عکس و امثال آنها) اهتمام می ورزد، به طوری که حدود رفتاری را با هر کدام تعیین می فرماید، و ثالثاً ارتباط در قرآن انواعی دارد: 1- ارتباط به صورت معاشرت و رفت و آمد کردن 2- ارتباط کلامی بصورت محاوره (مشافهه)، تساءل، بیان و تفصیل و مجادله (مستقیم) و کتابت نامه (نوشتاری) 3- ارتباط غیر کلامی (لحن قول، حالات چهره و بدن).